کد خبر : 674995 تاریخ : ۱۴۰۳/۸/۱ - 03:09
فردین آقا بزرگی، کارشناس اقتصادی در گفت‌وگو با ستاره صبح: جنگ بازار را دچار التهاب کرده است/ مدیریت بازار می‌تواند آثار را کنترل کند ریسک های سیستماتیک، مباحث سیاسی، ژئوپولتیکی و نظامی؛ تنش منطقه و احتمال وقوع جنگ بر بازار های مالی آثار منفی به جا می گذارد. ولی مدیریت بازار می تواند این اثار را کنترل کند، وظیفه مدیران اقتصادی همین است.

ستاره صبح، فائزه صدر: قیمت ارز، طلا و سکه در هفته ‌های اخیر تحت تأثیر تنش منطقه و تهدید حمله اسرائیل به ایران، روند افزایشی در پیش گرفته و رکوردهای تکان دهنده‌ای ثبت کرده است. روز گذشته دلار در بازار آزاد تا مرز 65 هزار تومان رسید. قیمت سکه در یک ماه از 44 میلیون تومان به بیش از 55 میلیون تومان رسید. بازار سرمایه نیز از زمزمه وقوع جنگ در امان نماند. بورس 18 روز متوالی روند ریزشی داشت. التهاب بازار‌ها درحالی به نگرانی جامعه از آینده معیشتی اش دامن زده، که هنوز جنگی درکار نیست! آیا در صورت وقوع جنگی تمام عیار می‌توان به تورم و گرانی افسار زد؟ ستاره صبح در گفت‌وگو با فردین آقا بزرگی، کارشناس اقتصادی به بررسی وضعیت بازار زیر سایه تنش منطقه پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

تحلیل شما از وضعیت بازار و نسبتی که با تنش منطقه دارد چیست؟ آیا التهابات پیش امده قابل کنترل است یا خیر؟
بازار های مالی در تمام دنیا تحت تأثیر عوامل بیرونی از جمله تنش های سیاسی و نظامی هستند. اخبار می‌توانند بازار‌ها را به رکود بکشانند یا به جنبش درآورند. این وضعیت ریسک سیستماتیک است و خواسته و ناخواسته با مشکلاتی که برای ایران به وجود آمده شاهد این وضعیت هستیم مشکلات و عوامل بیرونی نقش خود را ایفا کرده‌اند، اما بیش از 50 درصد از ناملایماتی که مربوط به بازار سرمایه ایران می‌شود به عملکرد غلط سه سال گذشته در بخش مدیریت بازار سرمایه بر می‌گردد. به نحوی که سایه سنگین دولت بر بازار سرمایه در زمان تصدی آقای عشقی آنچنان تقویت شد که دولت به خود اجازه داد به هر شکل ممکن تمام کسری بودجه اش را از بازار سرمایه تأمین کند و هر بار فقط شیوه و روش اش را عوض می‌کرد. بعد از اتفاقات ناگوار سال 99 در حوزه بازار سرمایه، سیاست سرمایه‌گذار گریزی ناخواسته یا به طور هدفمند در دستور کار مقامات وقت در سازمان بورس و ارکان بورس قرار گرفت. منشا اصلی عملکرد غلط مدیران بورس، حاکمیت مطلق دولت بر بازار سرمایه بود. به عنوان کسی که بازار را می‌شناسد می‌گویم؛ بله، ریسک های سیستماتیک، مباحث سیاسی، ژئوپولتیکی و نظامی؛ تنش منطقه و احتمال وقوع جنگ بر بازار های مالی آثار منفی به جا می‌گذارد. ولی مدیریت بازار می‌تواند این اثار را کنترل کند، وظیفه مدیران اقتصادی همین است. حدودا سه ماه پیش بنا به دلایل خاصی به یکباره بورس توکیو طی یک روز 13 الی 14 درصد افت کرد. ولی ژاپنی‌ها با استفاده از ابزار های مالی و آپشنهایی که دارند به سرعت جیگاه اصلی بورس را احیا کردند و نقد شوندگی به جای اصلی خود برگشت. ولی شرایط اقتصادی ایران پر از ابهام است که از وضعیت سیاسی نشات می‌گیرد. هفته‌ها است که تنش منطقه به طور روزانه اثر سوء خود را بر بازار به جا می‌گذارد ولی ریشه این بی ثباتی مدیریتی است. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا می‌کند به این معنی است که التهاب بازار مجوز پیدا کرده تا روی هر کالا و خدماتی بنشیند و هیچ دارایی از تضعیف ارزش در امان نیست. ولی وقتی مسئله را به طور معکوس پله پله پایین می‌رویم به عواملی مدیریتی می‌رسیم و می‌بینیم می‌شد با اخذ یک تصمیم درست حداقل از شدت التهاب کاست. همانطور که اشاره کردم در مورد بازار سرمایه به طور خاص گره کار و ریشه اصلی نابسامانی مربوط به مدل مدیریتی و عملکرد آقای عشقی در سه سال گذشته بود که بورس را بنگاه تأمین مالی دولت سیزدهم تعریف کرده بود.

بورس ایران روزهای ناامید کننده یا را سپری می‌کند، آیا بازار باز موفق به جلب اعتماد فعالین خود خواهد شد؟
علی رغم شکل ظاهری ماجرا که التهاب وجود دارد شاخص بورس افت نشان می‌دهد و فعالین بازار مایوس هستند، اما به عقیده من بورس در آینده ارزنده ترین بازار برای سرمایه‌گذاری تلقی خواهد شد. تجربه 3 دهه این را نشان می‌دهد. 11 سپتامبر، جنگ عراق، رکود اقتصاد جهانی، ترور سردار سلیمانی، شوک 7 اکتبر و... ولی بورس به دلیل ماهیت اش که بازار سرمایه و یک بازار واقعی است، این قابلیت را دارد که برخیزد و روی پای خود بایستد.

در صورت گسترش جنگ و وقوع درگیری میان ایران و اسرائیل چه چشم اندازی را برای آینده اقتصاد ایران پیش بینی می‌کنید؟
از 7 اکتبر 2023 تا امروز سناریو های زیادی حول محور جنگ خاورمیانه پیش بینی شده است. اما من فکر می‌کنم نقشه اقتصادی دنیا تعیین کننده آینده این تنش است. اقتصاد دنیا متشکل از آمریکا، اروپا چین و برخی از کشورهای قدرتمند از جمله روسیه است. این اتحادیه تعیین کننده سمت و سوی تنش خواهند بود. روسیه می‌گفت 20 روزه نقشه اش برای اوکراین را عملی خواهد کرد ولی بیش از دو سال است که در باتلاق اوکراین گرفتار شده زیرا تفکر اقتصاد جهانی اجازه نداد او موفق شود. در مورد خاورمیانه نیز منافع قدرت های اقتصادی خلیج فارس، اجازه نخواهد داد که ایران و اسرائیل به مرحله جنگ تمام عیار برسند. آنچه مجوز اش داده شده مانورهایی است که شاهد اش هستیم زیرا دنیا پذیرای جنگ تمام عیار در خاورمیانه نیست. حادترین شرایط همین وضعیتی است که در آن به سر می‌بریم. اقتصاد جهان در اختیار قدرتهایی است که رفتار های نظامی و امنیتی خودسرانه در هیچ گوشه‌ای از جهان را نمی‌پذیرند. این قدرت‌ها توانایی ساکت کردن منطقه ظرف 48 ساعت را دارند فقط کافی است اینترنت را در ایران یا اسرائیل قطع کنند یا اسرائیل به طور جدی به عدم حمایت غرب تهدید شود. این قدرت وجود دارد ولی چون تنش برای آنها مدیریت شده است کاری نمی‌کنند. تجربه تنش های سیاسی در گذشته نشان داده است که تا قبل از وقوع یک حادثه، التهابات بالاست و شاهد بیشترین اثرات سوء روی بازار های مالی هستیم چون گردش شایعات در چنین فضایی بالا است. اما بعد از وقوع حادثه تعادل نسبی ایجاد می‌شود. به طور مثال در 11 سپتامبر وضعیت به این شکل نمود داشت.