به احتمال قوی گزارش نیویورک تایمز نوعی پرونده سازی است. از قِسم پرونده سازیهایی که قبلا در مورد عراق انجام شد. پس از انجام حملات یازده سپتامبر، دولت وقت آمریکا کوشید میان القاعده به عنوان عامل حمله و دولت صدام پیوندی بیابد. تنها مدرک هم اظهار خوشحالی بغداد از انجام حمله و تأیید کلی آن به مثابه "تقاص جنایت های آمریکا" بود. ظاهرا اکنون هم تلاش میشود با نخ تسبیحی مشابه میان یازده سپتامبر اسرائیل و جمهوری اسلامی ربطی پیدا شود. ایران بلافاصله پس از هفت اکتبر به ستایش آن پرداخت و از طریق متحدان غیر دولتی خود در لبنان و یمن و عراق کوشید به کمک حماس بشتابد.ین امر به معنای دخالت ایران و حتی اطلاع آن از عملیات هفت اکتبر نیست. غافل گیری بزرگ اسرائیل که به یک شکست بزرگ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی انجامید، بدون یک رازداری بی سابقه امکان پذیر نبود.نه تنها ایران و حزب الله، بلکه دفتر سیاسی حماس مستقر در دوحه هم از آنچه در سر یحیی سنوار و محمد ضیف میگذشت بی خبر بودند. اگر غیر از این بود با نفوذی که اسرائیل در تهران و بیروت و دمشق دارد، حمله پیش از انجام لو میرفت. ممکن است ماهها و حتی شاید از چند سال قبل، ایدهای کلی برای انجام حملهای بزرگ میان اجزای جبههی مقاومت و از جمله ایران وجود داشته باشد، بدین منظور که جلوی روند عادی سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل گرفته و دستور کار جدیدی به منطقه تحمیل شود. اما این به هیچ وجه به معنای داشتن یک نقشهی پیشینی برای جنگی در مقیاس امروز غزه نبوده است. به احتمال قوی خبرسازی این روزنامه تلاشی آگاهانه یا ناآگاهانه برای توجیه حملهی احتمالی علیه ایران است. مشابه آنچه علیه عراق اتفاق افتاد. طبعا حملهی بزرگ مقیاس بدون هماهنگی و همراهی آمریکا انجام نخواهد شد. ادراک امنیتی و استراتژیک این دو کشور در خاورمیانه پس از هفت اکتبر دگرگون شده و طولانی شدن جنگ در غزه و پرهیز از آتش بس موید این ادعاست. آمریکا و اسرائیل به بازگرداندن خاورمیانه به قبل از هفت اکتبر میاندیشند، علی الظاهر از طریق ایجاد موازنه های جدید، عبور از خطوط قرمز سابق و تضعیف حماس و حزب الله و احتمالا حوثیها به گونهای که ارش راهبردی شان را برای ایران از دست بدهند. منبع: دیپلماسی ایرانی