جایزه Sveriges Riksbank در اقتصاد به یاد آلفرد نوبل امسال به «دارون عجم اوغلو»، «سایمون جانسون» و «جیمز ای رابینسون» اعطا شد. هیئت داوران نوبل؛ جایزه اقتصاد را به پژوهشی با عنوان «مطالعات در مورد چگونگی شکلگیری نهادها و تأثیرگذاری بر رفاه» که توسط این سه دانشمند انجام شده بود برگزیدند. کمیته نوبل آکادمی سلطنتی علوم سوئد گفت: این سه اقتصاددان مستقر در ایالات متحده «اهمیت نهادهای اجتماعی را برای شکوفایی یک کشور نشان دادهاند.» این کمیته در بیانیه خود افزود: «جوامع با حاکمیت قانون ضعیف و نهادهایی که از جمعیت استثمار میکنند، رشد یا تغییر برای بهتر شدن ایجاد نمیکنند. تحقیقات برندگان به ما کمک میکند تا دلیل آن را درک کنیم.» اقتصاددانان برنده، مؤسسات ایجادشده توسط قدرتهای استعماری اروپایی را موردمطالعه قرار دادهاند. آنها استدلال میکنند که فراگیر بودن برخی مناطق باعث رونق آنها میشود. از سوی دیگر، مؤسساتی که منابع را به نفع استعمارگران استخراج میکنند، رشد اقتصادی پایینی داشتهاند. این سه نفر 11 میلیون کرون جایزه نقدی به ارزش 934 هزار یورو را بین خود تقسیم خواهند کرد.
دموکراسی و اقتصاد عجم اوغلو درباره دریافت جایزه نوبل گفت: هرگز نمیتوان انتظار چنین چیزی (برنده شدن) را داشت. من خوشحالم. این یک شوک واقعی و یک خبر شگفتانگیز است. من فکر میکنم به طور کلی، کاری که ما انجام دادهایم به نفع دموکراسی است. او در سال ۲۰۰۵ مدال جان بیتز کلارک را برنده شد. عجم اوغلو قرار است اواخر روز دوشنبه در کنفرانسی در آتن یونان سخنرانی کند.
پیشینه برندگان عجم اوغلو و جانسون در مؤسسه فناوری ماساچوست کار میکنند و رابینسون تحقیقات خود را در دانشگاه شیکاگو انجام میدهد. عجم اوغلو و رابینسون پیش از این کتابهایی مشترک از جمله «دالان باریک» و «چرا ملتها شکست میخورند» با همکاری هم منتشر کردهاند. عجم اوغلو و جانسون نیز اخیراً در کتابی با عنوان «قدرت و پیشرفت» همکاری کردند که به چگونگی استفاده از فناوریهای دیجیتال برای ایجاد شغل و ثروت (در صورت مدیریت صحیح) میپردازد.
نوبلیستهای پیشین اقتصاد از دریافتکنندگان قبلی جایزه نوبل اقتصاد میتوان به کلودیا گلدین، بن برنانکه، داگلاس دایموند، پل کروگمن، دنیل کاهنمن و فیلیپ دیبویگ اشاره کرد. میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی، یک برنده برجسته است که در سال 1976 این جایزه را برای کارش در زمینه پولگرایی دریافت کرد. این نظریه بر این باور است که کنترل عرضه کل پول در یک اقتصاد، راه اصلی برای تضمین رشد پایدار است.