باید بگوییم که ساختار ملی سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا مبتنی بر خواست مردم شکل میگیرد و دولتها چه جمهوریخواه و چه دموکرات از آنچه مردم مطالبه میکنند تبعیت خواهند کرد. به همین دلیل نباید سیاستهای آمریکا در قبال ایران را بعد از روی کار آمدن دموکراتها یا جمهوریخواهان تغییر یافته بدانیم. اگرچه رسانهها و شبکههای اجتماعی نگاه و تصمیمات شهروندان را بهرهبری ارکان اقتصادی و رسانهای تحت تأثیر قرار میدهند ولی در نهایت این مردم آمریکا هستند که باید تصمیم نهایی را در انتخابات بگیرند. این نکته را هم باید اضافه کنیم که افکار عمومی آمریکا مخرج مشترک احزاب محسوب میشود و در ادامه احزاب باید از ادبیاتی استفاده کنند که مردم خواهان آن هستند. توجه داشته باشید که نگاه دو حزب اصلی آمریکا به ایران و مسائل پیرامون آن تفاوت چندانی ندارند و تنها در نوع واکنششان تغییراتی مشاهده میشود. جمهوریخواهان با ادبیات صریح و واکنش تندی در برابر مخالفان و دشمنان آمریکا ایستادگی میکنند ولی دموکراتها سعی میکنند با تعامل و صبر بیشتری رابطه برقرار کنند. به همین دلیل نمیتوانیم بگوییم که بین ریاست جمهوری کامالا هریس و دونالد ترامپ کدام یک بیشتر به سود ایران خواهد بود زیرا تفاوتی بین کلیات نگاه این دو کاندیدا در برابر ایران وجود ندارد و تنها در جزییات تفاوتهایی میبینیم. در این مورد باید به چهار عامل اصلی که از نظر علم دیپلماسی به نزدیکی و دوری کشورها اشاره میکند خواهیم پرداخت: «زمان»: این مورد مربوط به وضعیت حال کشورها است. در زمان کنونی میبینیم که بعد از 7 اکتبر 2023رفته رفته جنگ در خاورمیانه گسترش پیدا میکند. نهتنها ایران با تهدیدهای اسرائیل روبهرو شده است بلکه شاهدیم «اسماعیل هنیه» در تهران توسط اسرائیل ترور میشود. همچنین در این «زمان» جنگ اوکراین که ایران هم سهمی در آن دارد به اوج خود رسیده است. اگر هر کدام از گزینههای مطرح شده وارد کاخ سفید شوند این دو جنگ را زیر ذرهبین خواهند گرفت. هر تصمیمی در این موارد میتواند برای ایران با مخاطراتی همراه شود. «ماده»: جمهوریخواهان با صراحت تصمیم میگیرند و در واقع با تندروی میخواهند منافع آمریکا را در جهان حفظ کنند و در تقابل با مخالفان امریکا شکیبایی خود را از دست میدهند. همچنین به همه موضوعات نگاه امنیتی-نظامی دارند. در صورتی که گزینه این حزب یعنی ترامپ، وارد کاخ سفید شود مخاطرات بیشتری برای جمهوری اسلامی که همواره بر ادبیات مقاومت خود تاکید دارد، بهوجود خواهد آمد. با این حال ترامپ بهدلیل اینکه شخصیت کاسبکارانه دارد میخواهد برجام دیگری را با ایران بهامضا برساند. «مکان»: این مورد به وضعیت جغرافیایی، اقتصادی، داخلی، خارجی، نیروی انسانی و ... کشورها ارتباط دارد. باتوجه به وضعیت داخلی ایران و روابط دولت و ملت و همچنین وضعیت اقتصادی و مهاجرت نخبگان باید بگوییم که گزینه مکان، برای رئیسجمهور آینده آمریکا مهم خواهد بود و بر روی آن برنامهریزی خواهند داشت. البته این مورد که ایران در جریان ایستادگی در برابر آمریکا، روسیه و چین را با خود همراه کرده است، میتواند برگ برنده تهران باشد.در این حوزه اگر ترامپ رئیسجمهور شود ایران مخاطرات بیشتری خواهد داشت تا اینکه هریس وارد کاخ سفید شود. «زبان»: دموکراتها در این زمینه نسبت به جمهوریخواهان از خصوصیتهای خوبی برخورد هستند. هرچند آنها با نرمش رفتار میکنند ولی از قدرت نفوذ بالایی برخوردار هستند و همانند برجام که حاصل تلاش جمهوری اسلامی و دولت دموکرات بود بهدنبال راهحل دیپلماسی هستند. با توجه به توضیحات ذکر شده میتوانیم بگوییم که جمهوری اسلامی بیشتر میخواهد که هریس وارد کاخ سفید شود ولی با این حال شاید با ترامپ هم بهنتایجی برسند. نویسنده باید به سفر رئیسجمهوری به نیویورک اشاره میکند که میتواند پنجره جدیدی در روابط بین دوکشور محسوب شود. هرچند آمریکاییها در سالهای اخیر بهاین نتیجه رسیدهاند که رئیسجمهورهای ایران نمیتوانند تصمیم مستقلی در سیاست خارجه بگیرند ولی بهدنبال روزنه برای گفتوگو در لایههایی پایینی هستند. نگاه واقعگرایانه این است که دو کشور حتی جزئی برای بهبود روابط گفتوگوهایی داشته باشند. این خواسته در بین سیاستمداران ایران هم حس میشود.