ستاره صبح، فائزه صدر: جامعه توسعه یافته شاخص های متعددی دارد، اما شاخص اساسی داشتن نظام آموزشی کامل و بی نقص با بازدهی مطلوب است. با وجود چنین نظام آموزشی و تربیت نیرو های کارآمد و توانمند، ابعاد دیگری چون اقتصاد و سیاست نیز در مسیر رشد، توسعه و پیشرفت قرار خواهند گرفت. اگرچه نظام آموزشی ایران از نظر کمی ارقام قابل قبولی را نشان میدهد، اما از جهت کیفی نتایج دوره دوازده ساله آموزش دانشآموزان مطلوب نیست و خروجی این دوره که در کنکور متجلی میشود نشان دهنده تبعیض و نبود عدالت آموزشی است. با توجه به اینکه تحول آموزش ایران و ژاپن در یک زمان آغاز شده اما بعد از گذشت چند دهه، خروجی نهاد آموزشی دو کشور تفاوت های فاحشی را نشان میدهد. ستاره صبح در گفتوگو با محمد اعلمی، کارشناس اجتماعی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
نقد نظام آموزش و پرورش ایران از چه نقطهای آغاز میشود آیا محتوای آموزشی باید بازبینی شود یا زیر ساختها دچار کمبود هستند؟ چرا خروجی نظام آموزش و پرورش در دهه های اخیر مطلوب و قابل قبول نیست؟ نیروی انسانی که ارزشمندترین سرمایه هر سازمانی است باید در آموزش و پرورش به طور ویژهای مورد توجه قرار بگیرند. این توجه از مرحله گزینش تا بازنشستگی را شامل میشود. معلم زیر ساخت آموزش و پرورش است. کسی باید معلم شود که انگیزه و توانایی فردی بالایی داشته باشد. گرفتاری خانوادهها و مشکلاتی که در اداره کشور وجود دارد محصول آموزش و پرورش ضعیف و ناکارآمد است. نظام گزینش معلمین در ایران با وجود ضوابط سنگینی که دارد از ضعف های آشکاری نیز برخوردار است. کسانی به سمت معلمی میآیند که میخواهند شغل دولتی داشته باشند و آب باریکهای بیاید و برود. آموزش و پرورش نیز کسانی را برای معلم شدن انتخاب میکند که از غربال ایدئولوژیک و یا ظواهر مورد پسند این مجموعه بگذرند و توجهی به الزامات پیشه معلمی وجود ندارد. من در ارزیابی های گزینش معلمین داوطلبانی را دیدهام که اکثریت آنها چیزی از نظریات نوین آموزشی نمیدانند و فقط پاسخ چند سؤال روتین که پرسیدن آنها در گزینش های عقیدتی مرسوم است را از بر کردهاند. این داوطلبین بعد از رسمی شدن گویی میخ خود را کوبیدند و دیگر هیچ انگیزهای برای رشد دادن خود، تجربه اندوزی و آموختن ندارند و خیالشان راحت است.
با توجه به اعتراضات صنفی معلمین به مواردی نظیر دستمزد و حقوق پایین، آیا میتوان بخشی از مشکلات نظام آموزشی کشور را ناشی از این دلیل دانست یا خیر؟ کم بودن حقوق معلمین یکی از دلایل نبود انگیزه در میان معلمان است اما اشکال اصلی در انتخاب غلط گزینه های معلمی است. «هر کسی را بهر کاری ساختند» شاید در نتیجه همین گزینش غلط است که فضای مدارس ملال آور شده است. وقتی پای درد و دل والدین و دانشآموزان مینشینیم متوجه میشویم در عرصه آموزش، فاجعهای در جریان است. گویی واحد های نظارت، ارزیابی و رسیدگی به شکایات در مناطق آموزش و پرورش جنبه نمایشی دارد و مصداق این مثل است که چاقو دسته خودش را نمیبرد. شغل معلمی، جایگاه حساسی است. مهمترین بخش که در حال و آینده کشور تأثیر گذار است در اختیار معلمین قرار دارند. اگر توجه دقیقی به مشکلات متعدد در سازمانها و ادارات داشته باشیم متوجه حضور مدیران، مسئولین و افرادی میشویم که کارآمدی لازم را برای تصدی شغل خود ندارند اگر وضعیت این نیروها به خوبی ارزیابی شود به نظام آموزشی ناکارآمدی میرسیم که پشت سر فرد قرار دارد.
آمار ترک تحصیل، عدم تمایل به حضور در مدرسه یا بیزاری از معلمین و محیط مدرسه بالاست، چه عواملی در ایجاد این وضعیت نقش مستقیم و غیر مستقیم دارند؟ درک « منفعت جمعی» در نظام آموزشی ایران ضعیف است. نظامی که بر منفعت عمومی مبتنی نباشد و دید منفعت شخصی را ترویج دهد، خروجی ندارد. معلمین روش های آموزش و تربیت را بلد نیستند. روش های انتقال پیام و حتی ارتباط غیر کلامی معلم با دانشآموز مهارتهایی لازم است که معلمین ما این تواناییها را نیاموختهاند. بدون برقراری ارتباط با دانشآموز کلام معلم نافذ نخواهد بود و آن سال تحصیلی برای دانشآموز خروجی نخواهد داشت. اکثر دانشآموزان مطالبی را که در طول سال تحصیلی حفظ کرده بودند در تابستان همان سال از یاد میبرند و چیزی برای آینده باقی نمیماند. این نوع آموزش به چه دردی میخورد؟! معلم ناتوانی اش در آموزش مفاهیم درسی را روی تکلیف منزل بار میکند و نواقص را به دوش خانواده میاندازد درحالیکه در نظام آموزشی رتبه اول فنلاند، تکلیف مدرسه جرمی در ردیف کودک آزاری است. تکلیف مدرسه ضعف آشکار نظام آموزشی است. نظام آموزشی باید مبتنی بر علم روز باشد، استاد باید دانشآموز پژوهشگر تربیت کند. در نظام آموزش رتبه یک، مدرس الی الابد نداریم و معلمین باید هر دو سال یک بار مورد ارزیابی قرار بگیرند.
نتایج کنکور همه ساله نبود عدالت آموزشی را نمایان میکند. نقطه شروع بی عدالتی در حوزه اموزش کجاست و چگونه میتوان نظام آموزش و پرورش را به اجرای قانون اساسی رهنمون شد؟ در نظام آموزشی به شکلی گسترده با تبعیض روبهرو هستیم. باید توجه داشت که در صورت ادامه داشتن این وضعیت نباید انتظار روی کارآمدن نسلی کارآمد را داشت. وجود مدارس مختلف در کنار مدارس عادی دولتی علاوه بر اینکه نابرابری آموزشی را به دنبال دارد، ناکار آمدی نظام آموزشی را افزون کرده است. دانشآموزان توانمند و دارای معدل بالا جذب مدارس ویژه میشوند و عمده دانشآموزان متوسط و ضعیف در مدارس دولتی تحصیل میکنند. حتی میتوان گفت اختلالات رفتاری و اخلاقی در مدارس دولتی نسبت به مدارس خاص بیشتر است. دور شدن از عدالت اجتماعی، محصول این وضعیت است. وقتی ترکیب کلاس یکنواخت است، یعنی افرادی با توانایی متوسط رو به ضعیف در مدارس دولتی جمع شدهاند، افت تحصیلی در بینشان بیشتر خواهد بود. ولی برعکس در مدارس خاص همه با وجود معدل های بالا با هم رقابت میکنند. متأسفانه با این الگوها آموزش و پرورش عملکرد چندان مطلوبی نداشته و نخواهد داشت تا زمانی که مشکلات زیر ساختی و این الگو های غلط اصلاح شوند. با توجه به تبعیض حاکم بر نظام آموزشی کشورمان، اثر گذاری منفی این شرایط در آینده بیشتر خواهد شد.