درواقع همان «خودش را بیار، اسمش را نیار» است. بدون دستیابی به توسعه فراگیر ملی نمیتوان در درازمدت، یک ملت رقابتمند درزمینهٔ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اخلاقی و حتی دینی در منطقه و جهان شد. بدون توسعه حتی بود یک ملت در مخاطره است. تنها چاره، بیرون آمدن از چاه ویل توسعهنیافتگی است. کمترین لازمهی رهایی، شناخت بایستهی توسعه و توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی در انواع آن است. به لحاظ سنخشناسی (typology)، «توسعه» از مقولات «پیچیده» است، یعنی دارای عوامل و روابط سطحمند بسیار، کمی-کیفی، با دادههای غیرقطعی، بدساختار و نادسترس است (پیچدگی توسعه خود مبحث گسترده است که در این خلاصه نمیگنجد).
نظر برنده جایزه نوبل درباره توسعه
از اینرو، مدلسازی و نظریهپردازی توسعه به طور کلی و نیز در یک بوم معین، کاری بس سترگ، دشوار، رفت و برگشتی و خطاپذیر است. برای احساس از پیچیدگی فرایند توسعه، راه کوتاه این است که بر حسب مناسبت، دیدگاه متخصصان توسعه آورده شود. در این مبحث ذکر دیدگاه گونار میردال را (البته به اجمال و نقل به مضمون) مناسب میدانم. میردال یکی از نظریه پردازان توسعه، و برندهی جایزه نوبل اقتصاد سال ۱۹۷۴ بود. وی میگوید که حفظ توسعهی رقابتمند در کشورهای توسعهیافتهی صنعتی یک موضوع «پیچیده» و نغز است. برخی از این کشورها به لحاظ نظری و عملی، در یک «زمانه» یا «زمینه»، در فرایند توسعه جا میمانند و از پس رقیبان بر نمیآیند. نمونهها بسیار است. ورشکستگی شرکتهای بزرگ، نشان از ناتوانی در توسعه رقابتمند در «زمینهها» است. خاموشی شرکت نوکیای فنلاندی که زمانی پیشتاز گوشی موبایل بود و اشک مدیرعامل آن به هنگامی که شرکت را به حدود ۵ درصد ارزش پیشین واگذار میکرد، هنوز فراموش نشده است. همچنین، ناتوانی رقابتمندی ژاپن در میان کشورهای صنعتی برتر در سه دههی اخیر، نمونه چشمگیر جامانده در «زمانه» است (چرا؟)
شرط دستیابی به توسعه
بر حسب میردال، کشورهای توسعهیافتهی صنعتی توانایی زیرساختی و ساختاری لازم، بهویژه منابع انسانی توانمند، دارند که عقبماندگی خودرا جبران کنند؛ پس از یک چند عقبماندگی گذرا، به گونهای خودرا بازبسازند و به عرصهی توسعهی رقابتمند بازگردند. به نظر میردال، اگر چه توسعه فرایندی پیچیده است، ذخیرهی منابع انسانی متخصص و ماهر کشورهای توسعهیافته، به لحاظ کم و کیف، درخوری و توانایی لازم را دارند که از پس پیچیدگی توسعهنیافتگی گذرا در کشورهای توسعه یافته برآیند. زیرا متخصصان کشورهای توسعهیافته برای بهبود وضعیت بوم خود پرورش یافتهاند و به تعداد لازم برای تحول و بهیود، تربیت شدهاند. این چنین، تعادل توسعه رقابتمند بین کشورها توسعهیافته برقرار میشود. نظر میردال درباره کشورهایی مانند ایران فرق میکند. وضعیت توسعهنیافتگی در انواع آن، پیچیدهتر است و متأسفانه ذخیرهی منابع انسانی، به لحاظ کم و کیف، اندکتر است. از اینرو، هم مسائل و مصائب توسعه نیافتگی در این کشورها سختتر، هم زیرساخت فقیرتر و هم منابع انسانی- که باید وسایل را حل و مصائب را رفع کنند.
بوم توسعه نیافتگی
کم توش و توانتر است. نکتهی مهم این است که متخصصان کشورهای توسعهیافته هم برای بسیاری از مشکلات بوم توسعهنیافته نمیتوانند چندان یاری کنند، زیرا برای چنین بومی پرورش نیافتهاند. تصویری که میردال از چاله یا چاه توسعهنیافتگی ارائه میکند، بسیار ترسناک است. ممکن است گفته شود که از اظهارات میردال چند دهه گذشته است، در این بازه، عالم و آدم دگرگون شده، انتقال نرم فناوری در جهان تحول بنیادین یافته، آموزش عالی نیز تعالی و توسعهی یافته است. علاوه بر این، کشور ما دچار وضعیت «توسعهیافتگی ناموزون» است، یعنی میتواند موشک و پهباد بسازد و البته که دچار «توسعه نیافتگی ناموزون» نیز است، یعنی نمیتواند خودروی رقابتمند جهانی بسازد؛ همچنین نمیتواند دردهای بیکران مردم و کشور را با توان تخصصی خود درمان کند. با این همه اما و اگر از رهنمودهای میردال برای رهایی از وضعیت کنونی کشور چه میتوان دریافت؟ بیشک از اظهارات میردال به اهمیت منابع انسانی کشور، به ویژه متخصصان، و مشارکتشان در توسعهی ملی میتوان پی برد؛ دریافت که در کشورهای توسعهنیافته- که کشور ما از نوع ناموزون آن است- اگر همهی منابع انسانی برای رفع مشکلات توسعه بسیج شوند، ناکافی است؛ یعنی همه اگر بکوشند، بخش بزرگی از مشکلات حلناشده باقی میماند.