کد خبر : 643906 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۲۳ - 01:58
رضا رمضانی خورشید دوست- پژوهشگر راهکار نجات مدیران از بمباران اطلاعات به لحاظ سنخ شناسی، وضعیت توسعه‌ای یک استان، به لحاظ «سازمانی»، ماهیت بخشی، میان‌بخشی و فرابخشی دارد و به لحاظ «تخصصی-کارشناسی» ماهیت رشته‌ای، میان‌رشته‌ای، ترارشته‌ای و فرارشته‌ای دارد .

خلاصه این‌که فقط ممکن است یک گروه از متخصصان و کارشناسان مرتبط، از هزاران قطعه داده‌ها بتوانند تصویری واقعی از وضعیت مثلاً توسعه فراهم کنند. البته ممکن است به علل عدیده شکست بخورند و نتوانند.

آسیب‌شناسی
صدها میلیون داده‌ها (data) در دستگاه‌های گوناگون کشور فراهم می‌شود. مرکز آمار ایران، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، وزارت خانه‌ها و سازمان‌های پایین‌دست آن‌ها، و شهرداری‌ها دستگاه‌های عمده‌ی جمع‌آوری، پردازش اولیه و ارائه‌کننده‌ی این داده‌ها به شمار می‌آیند. هزینه‌های فراهم کردن این داده‌ها بسیار سنگین است.
این داده‌ها بر حسب تناسب در اختیار مدیران و کارشناسان، نمایندگان مجلس، وزیران به‌طور خاص، و نیز بخش بزرگی در اختیار عموم قرار می‌گیرد. هدف اصلی از این همه تلاش برای اندازه‌گیری، گردآوری، پردازش و ارائه‌ی داده‌ها چیست؟ هدف اصلی از این اقیانوس داده‌ها، شناخت وضعیت کشور در سطوح مختلف ملی، بخشی، خطه‌ای، منطقه‌ای، استانی، شهری و حتی محلی است. شناخت، مقدمه‌ی لازم برای تشخیص قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها است. پس از شناخت، نوبت چاره‌اندیشی، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، اجرا و ملازمات آن است.

تصمیم گیران در برابر بمباران داده‌ها تسلیم می‌شوند
آیا مخاطبان می‌توانند از این اقیانوس داده‌ها، تصویری واقعی از وضعیت مثلاً کشور، استان، شهر یا دستگاه موردنظر خود را بیابند؟
سال‌ها پیش میلر (Miller, 1956) در دانشکده‌ی روان‌شناسی دانشگاه هاروارد بر توانایی پردازش ذهن انسان در قبال داده‌های منفصل پژوهش کرد و به «عدد سحرآمیز هفت» رسید؛ یعنی انسان‌ها هفت شاخص را به‌آسانی پردازش می‌کنند، پس‌ازآن بین ۵ تا ۹ شاخص را هم می‌توانند، ولی با فزونی بیشتر داده‌ها دچار نااستواری در استنتاج می‌شوند، یعنی غیرمنطقی می‌شوند و شناختشان آشفته و درهم برهم می‌شود. درواقع، انسان‌ها نمی‌توانند ده‌ها شاخص مربوط به یک وضعیت را به‌طور هم‌زمان پردازش کنند و از آن‌ها تصویری فراگیر از یک وضعیت به دست آورند. از این ناتوانی انسان، بسیاری سوءاستفاده می‌کنند. عده‌ای برای منظورهای خاص مانند تأیید توانایی مدیریت خود، یا نمایش موفقیت یک سازمان یا شرکت، یا گرفتن تأیید یک رساله یا پژوهش، صدها قطعه داده‌ها و شاخص‌ها را در برابر تصمیم گیران می‌گذارند. مثلاً در یک ارائه‌ی ۳۰ دقیقه، ۱۰۰ اسلاید نمایش می‌دهند. درواقع ذهن تصمیم گیران و مخاطبان را با داده‌ها بمباران می‌کنند؛ تصمیم گیران مانند هر انسان دیگر، توانایی پردازش هم‌زمان صدها قطعه داده‌ها را ندارند و ابراز ناتوانی هم معمولاً حمل بر نادانی می‌شود. ازاین‌رو از این‌که بگویند نفهمیدند، پرهیز می‌کنند. این‌چنین است که تصمیم گیران در برابر بمباران داده‌ها تسلیم می‌شوند. بسیاری از مخاطبان از «سندروم بمباران داده‌ها» بی‌اطلاع‌اند و بر اثر کثرت داده‌ها نیز دچار توهم‌ می‌شوند که «بیهوده سخن بدین درازی نبود» و داده‌های بسیار نشان از موفقیت است. فردا که با آن همه داده‌ها، وضعیت دچار بحران و فروپاشی می‌شود، نمی‌دانند «که چه بود و چرا شد». (فروپاشی شوروی و رژیم پهلوی دو نمونه بارز از انبوهی داده‌ها و ناتوانی پردازش آن‌ها بود.(

راهکار
می‌توان ساختار علی شاخص‌ها را به‌طور نسبی عملاً استخراج کرد؛ گام‌های مربوط چنین‌اند:
گام ۱- متخصصان و کارشناسان مجرب مربوط به هر گروه برای تبیین شاخص‌ها را تعیین کرد.
گام ۲- گروه تبیین هر گروه شاخص‌ها را تشکیل داد. تبیین بر تعیین علت‌ها و عوامل مکمل و موازی پیدایی هر شاخص و نیز گروه شاخص متمرکز است. سپس بر تعیین روابط شاخص‌های درون گروه و بیرون گروه متمرکز می‌شود.
گام۳- با کمک هر گروه تبیین، شیوه‌ی تبیین هر شاخص تعیین می‌شود.
گام۴- شیوه‌های تبیین حاصل از گروه‌ها تلفیق می‌شود تا یک «شیوه‌ی فراگیر تبیین» فراهم شود.
گام ۵- ساختار شکلی مناسب برای نمایش دستاوردهای گروه‌های تبیین تعیین شود. برای این منظور، ساختار سطح‌اند «گراف-ماتریسی» مناسب است.
گام۶- گزارش اولیه‌ی هر گروه در ساختار شکلی با شرح نوشتاری دریافت می‌شود.
گام۷- دستاوردهای گروه‌های تبیین در یک ساختار، در سطح بالاتر، تلفیق می‌شود. برای تلفیق، «هماهنگی» (به معنای تخصصی آن شامل پیشنهادهای جرح، تعدیل و تلفیق یافته‌های گروه‌ها برای اعمال یکپارچه‌سازی) انجام می‌شود.
گام۸- گزارش نهایی هر گروه (گام ۶) مطابق تعدیلات (گام ۷) اصلاح می‌شود.
گام۹- گزارش تلفیقی تبیین برای «شناخت فراگیر وضعیت» از گزارش‌های نهایی گروه‌ها ایجاد می‌شود.