کد خبر : 633847 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۱۳ - 03:05
قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با ستاره صبح: نگاه بحران‌ساز بر پایه امنیت ملی، منافع ملی و مناسبات سازنده تنظیم نشده است/ ترور هنیه در تهران به وعده‌های مسعود پزشکیان ضربه زد محبعلی گفت: سیاست خارجی ایران بر پایه امنیت ملی و منافع ملی و مناسبات با دولت ها تنظیم نشده است. ترور اسماعیل هنیه در تهران، یکی از بحران هایی است که در زیر مجموعه بحران های به وجود آمده تعریف می شود.

گروه سیاسی- فائزه صدر: اسرائیل چهارم دی سید رضی موسوی از اعضای سپاه را در دمشق ترور کرد. 13 فروردین هم رژیم اشغالگر به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و یک از فرماندهان سپاه قدس را به همراه 14 نفر دیگر که برخی از آن‌ها ایرانی نبودند ترور کرد. حمله به کنسولگری‌ها مطابق حقوق بین‌الملل به‌نوعی حمله به یک کشور به‌حساب می‌آید. ایران برای نخستین بار پس از انقلاب در قالب «وعده صادق» با پرتاب بیش از 300 پهباد و موشک خاک اسرائیل را هدف قرارداد.

آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اردن، عربستان، قدس و ... به اسرائیل آمدند. البته آمریکا مانع گسترش جنگ شد. در تازه‌ترین اقدام اسرائیل ساعت 2 بامداد با پهپاد و یا موشک محل اقامت «اسماعیل هنیه» را هدف قرارداد و پیکر او در تهران، لبنان و دوحه تشییع شد و در قطر به خاک سپرده شد. گمانه‌زنی درباره چگونگی این ترور ادامه دارد.

صداوسیما نظر یک کارشناس را در تلویزیون پخش کرد که تیم حفاظت هنیه را به سهل‌انگاری متهم کرد، البته کارشناس دیگری این گمانه‌زنی را رد کرد. مهم این‌که «خالد قدومی» به آنچه در تلویزیون پخش شد واکنش نشان داد و خواستار شد بگذارید بررسی‌ها انجام شود. فرمانده کل قوا، روسای قوا، فرماندهان سپاه وعده انتقام و خونخواهی داده که یک حق مسلم است؛ اما باید به عواقب، پیامد و پس‌لرزه آن اندیشید. در ادامه گفت‌وگوی ستاره صبح با قاسم محبعلی، سیاستمدار واقع گرا و واقع بین که به پس لرزه جنگ احتمالی ایران و اسرائیل پرداخته در ادامه می‌خوانید:

ترور اسماعیل هنیه در تهران، هراس از رویارویی ایران و اسرائیل را در جامعه زنده کرده است. آیا دعوت از رهبران گروه های مقاومت برای حضور در مراسم تحلیف، حضور این هیئت‌ها در ردیف اول مراسم رسمی در تهران در شرایطی که این افراد اعضای دولت نیستند، تصمیم درستی بود یا خیر؟
پس از انقلاب برخی از مسئولین چندان قائل به تشریفات، قواعد و عرف بین‌الملل نبودند و این سنت غلط رواج پیدا کرد و از طرف ما در برخی از مراسم دیپلماتیک دیده می‌شود.
به طور مثال باید گفت لبنان دولت دارد و اگر قرار است دعوتی برای شرکت در مراسم رسمی صورت بگیرد، باید از دولت لبنان دعوت شود. فلسطین نیز دولت دارد که در ایران سفارت دارند اگر قرار به دعوت رسمی است باید از دولت‌ها دعوت شود و دیگر افراد و گروه‌ها در ذیل دولت‌ها به ایران سفر کنند و در مراسم رسمی شرکت کنند. در مورد عراق هم به همین صورت است. ایران باید دولت رسمی عراق را مخاطب دعوت خود قرار بدهد. دعوت از گروه‌ها به جای دولت‌ها به معنی عدم پذیرش حاکمیت رسمی آن کشور است. این نوع دعوت به نوبه خود مشکل زا است و در ارتباطات بین ایران و آن کشور‌ها اثر منفی به جا می‌گذارد. سیاست خاورمیانه‌ای ایران بر پایه‌ای تنظیم شده که بحث امنیت ملی و مناسبات خارجی تحت الشعاع آن قرار می‌گیرد و توجه به عرف دیپلماتیک کم رنگ می‌شود، مشکلات ما با دنیای خارج از این نقطه شروع می‌شود. این نگاه زمینه ساز بحران است. سیاست خارجی ایران بر پایه امنیت ملی و منافع ملی و مناسبات با دولت‌ها تنظیم نشده است. ترور اسماعیل هنیه در تهران، یکی از بحرانهایی است که در زیر مجموعه بحران های به وجود آمده تعریف می‌شود. بحرانهایی که از نگاه خاص ایران در سیاست خارجی اش نشات می‌گیرد. اگر به انتخابات اخیر و نتایج اش توجه کنیم، آشکار است که اکثریت مردم این سیاست خارجی را قبول نداند.

آیا ترور هنیه در تهران این ظرفیت را دارد که پای ایران را به طور مستقیم به درگیری با اسرائیل بکشاند یا خیر؟
اگر ایران سیاست جنگ را انتخاب کرده، قطعا نباید مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور می‌شد. کشور از بحران تحریم به بحران اقتصادی و بحران توسعه نیافتگی رسید. به گفته مسئولین بزرگترین مشکل کشور اقتصادی است، جنگ این مشکل را حل نمی‌کند.
رفع مشکلات اقتصادی تنها از راه بازسازی سیاست خارجی میسر می‌شود. اگر هدف توسعه کشور باشد باید به غرب اعتماد داشت و روابط را احیا کرد.
ترور هنیه در تهران به وعده های مسعود پزشکیان ضربه زد. وقوع این حادثه به فاصله یک روز از تحلیف رئیس‌جمهور و سپس صحبت از انتقام و نقش آمریکا و... با بالا بردن احساسات ضد اسرائیل و ضد غربی جامعه؛ به افزایش بحران در روابط خارجی ایران می‌انجامد. اگر در سیاست خارجی دچار تشنج شویم بحران اقتصادی افزایش پیدا خواهد کرد.
مردم پای صندوق رأی آمدند چون دنبال آرامش بودند، خواست مردم تشنج زدایی و بهبود روابط در سیاست خارجی بود نه بالارفتن تنش و اختلاف.

به سخنرانی های بعد از ترور اسماعیل هنیه اشاره کردید و سهمی که از این ترور به آمریکا داده شد. آیا این سخنرانی‌ها به معنی پایان مذاکره با آمریکا است یا خیر؟ آیا در صورت درگیر شدن ایران و اسرائیل؛ آمریکا تنها کشوری نیست که قدرت پایان دادن به مخاصمه را خواهد داشت؟
این سخنرانی‌ها از جمله نطق آقای قالیباف نشان داد که رقبای انتخاباتی رئیس‌جمهور همچنان در فضای رقابت سیر می‌کنند و تصمیم دارند مذاکرات دولت چهاردهم با آمریکا را به شکست بکشانند تا دولت موفق به اصلاح مشکلات اقتصادی کشور نشود.
وقتی آمریکایی‌ها اعلام می‌کنند در جریان ترور نبودند و نقشی در این حادثه نداشتند باید از این امر استقبال کرد. اینکه آمریکا خودش را از صحنه اتهام زنی ایران کنار می‌کشد به نفع ما است. اگر ایران آمریکا را مقصر بداند، تنش به نفع اسرائیل تمام می‌شود. اسرائیل هم مسئولیت ترور را بر عهده نگرفته و هیچ گزارشی از چگونگی حادثه منتشر نشده است. در چنین شرایطی چطور رئیس مجلس اعلام می‌کند، آمریکا در ترور نقش دارد؟! ایران باید تئوری نفوذ و نقش جریان های داخلی را دنبال کند. چگونگی ترور و بررسی ابعاد حادثه مشخص می‌کند سهم طرفین چقدر است؟! امروز نه می‌توان گفت عامل اصلی ترور چه کسی است و نه می‌توان نقش و سهم مباشر را به درستی تعیین کرد. مگر اینکه آقای قالیباف بیشتر از همه بداند!
وقتی آمریکایی‌ها می‌گویند ما پشت ترور نبودیم، انگیزه و علاقه‌ای به این اقدام نداشتیم و خواهان اتمام تنش خاورمیانه هستیم، ایران باید استقبال کند. عاقلانه نیست وقتی قدرت بزرگی سعی دارد از تنش کنار بکشد، ایران به زور او را به میدان بیاورد و در مقابل خودش قرار بدهد. هیچ آدم عاقلی فرد پر زوری را به مبارزه با خود تشویق و ترغیب نمی‌کند. آقای قالیباف توضیح بدهند از کجا با این اطمینان می‌گویند آمریکا در ترور اسماعیل هنیه نقش داشته است؟!
برخی تحلیل‌ها از بی استعدادی و نادانی است. اگرچه در چنین حوادثی فورا انگشت اتهام به سمت اسرائیل نشانه می‌رود، ولی نباید بدون بررسی و محاسبه وارد واکنشی شویم که نتیجه اش مشخص است. سلسله واکنش های نظامی و امنیتی میان ایران و اسرائیل می‌تواند به جنگی تمام عیار منجر شود و حتی خطر جنگ هسته‌ای را به دنبال دارد. این وضعیت متناسب با سیاست های دولت چهاردهم نیست. خواست رقیب بر هم زدن معادلات اکثریت است. مگر شعار کلان کشور ما عزت، حکمت و مصلحت نیست. آیا درگیر شدن در جنگی ویرانگر و خانمان سوز به عزتمند شدن ایران و ایرانی می‌انجامد؟! آیا دامن زدن به تنش نظامی و مورد تهدید قرار گرفتن تمامیت ارضی، حکمت است؟! آیا مورد تعرض قرار گرفتن ایران به مصلحت است؟! آقای پزشکیان باید در این شرایط حساس در انتخاب سیاستها، تصمیم گیری و حتی نطق هایشان دقت بیشتری به خرج بدهند. او رأی اش را از مردم گرفته و باید به هر آنچه منافع ملی را به خطر می‌اندازد نه بگوید. مردمی که به او رأی دادند خواهان جنگ نیستند. حتی اگر اسرائیل جنگ را شروع کند، ایران نباید در بازی نتانیاهو حرکت بعدی را انجام بدهد.