کد خبر : 633713 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۴ - 11:59
نوشتاری از امیرحسام شهسواری- مدیر مرکز آموزش نیروی انسانی و تحقیقات صنعتی مجدفر می تواند وزیر تراز دولت کیفیت مدار باشد چگونگی وضعیت آموزش و پرورش درجوامع گوناگون، مسیر رشد یا انحطاط آن ها را تعیین می کند. آموزش و پرورش هر جامعه بیانگر سطح فرهنگ و میزان توانایی مادی و معنوی آن جامعه است، هر گاه با تحولات جهانی پیش برود نیازهای مادی و معنوی جامعه را مرتفع می سازد، همچنین می تواند در انتقال میراث فرهنگی کشو به نسل های بعدی نقشی مهم داشته باشد و هرگاه ایستا باشد مسیر انحطاط جوامع را پیش روی آن ها می گشاید.

آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و انتظار از آن آماده سازی نسل امروز برای زندگی در آینده و تربیت انسان های فردا با نگاه به اندوخته های قابل اتکای گذشته است. بنابراین وزارت آموزش و پرورش مهم ترین بخش سرمایه‌گذاری در هر دولتی است که تعالی اجتماعی را در عرصه های مختلف مدنظر دارد.

حال اگر به این وظایف مهم، تعداد پرسنل این وزارت خانه معظم (45 درصد نیروی انسانی قوه مجریه) و افرادی که مستقیم و غیر مستقیم با آن ارتباط دارند و انبوهی از چالش‌ها مانند مشکلات ناشی از کرونا، سونامی بازنشستگی معلمان، کاهش کیفیت آموزش، بی برنامگی و ضعف در حوزه فناوری اطلاعات و استفاده از آن در فرایند آموزش و تدریس،کسری بودجه و سوء مدیریت چندسال اخیر را اضافه کنیم، اهمیت گزینش یک وزیر که نقاط قوت و ضعف را بشناسد، از تجربه‌ای قابل اتکا برخوردار باشد، به عدالت آموزشی و کیفیت آموزشی در عمل پایبند باشد، منتقد کارنامه دار و با انصاف باشد و بتواند با قدرت، بازطراحی ساختار آموزش و پرورش را پیش ببرد و آن را به وزارت خانه‌ای چابک و مسئولیت پذیرتبدیل کند، بیش از پیش نمایان می‌شود. امروز هم نرم افزار و هم سخت افزار آموزشی دارای مشکل است، عدم اولویت آموزش و پرورش در نظام تصمیم گیری کلان کشور سبب شده دولت‌ها آن را باری بر دوش خود بدانند در حالی که آموزش و پرورش صحیح همراه با مدیرانی که به کارایی و اثربخشی فعالیت های آموزشی در تعالی آگاهی و توانمندی جامعه باور دارند تنها راه برون رفت از بحران های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که کشور را فرا گرفته. امروز مهارت های زندگی، مهارت های اجتماعی، فردی، ارتباطی، اقتصادی و حتی مذهبی، هیچ یک به دانش‌آموزان ما آموخته نمی‌شود لذا سطح فرهنگ و میزان توانایی مادی و معنوی جامعه آن چیزی شده است که همه با آن مواجهیم.

نه سیاست‌گذاران انگیزه‌ای برای بهبود دارند و نه آموزگاران و دانش‌آموزان، انگیزه‌ای برای تفکر در دنیای علم و دانش. نیاز حیاتی امروز کشور در آموزش و پرورش ایجاد شوق تغییر در هر دوسوی ماجراست، هم نیازمند وزیری مطالبه گر هستیم که بداند نقش وزات خانه اش ارتباط مستقیم با کارایی و رشد اقتصادی در کشور دارد و به ایجاد یک سازمان کیفیت مدار قائل باشد و هم جامعه‌ای که اهمیت تغییر را برای فردای کشور درک کرده باشد و هر دو این مجموعه‌ها بتوانند در ذیل یک گفتمان مشخص با شناخت وضع موجود به سمت آینده مطلوب گام بردارند. با توجه به شاخص‌ها و الزامات و نیازها در آموزش و پرورش کشور شاید وقت آن رسیده باشد که یک مدیر متخصص، با تجربه، پایبند به اصول دینی و اخلاقی، مطلع از روابط قدرت در وزارت آموزش و پرورش، توانمند، خستگی ناپذیر و کارآزموده که به سواد علمی و کاربردی مجهز است، همچون جناب آقای دکتر مرتضی مجدفر سکاندار وزارت آموزش و پرورشی بشود که سالیانی است در دعوای قدرت مغفول مانده است.

همانطور که جناب مجدفر معتقد است وزارت آموزش و پرورش مدیر آشنا به خودش را می‌خواهد، کسی که فهم درستی از مسائل در این حوزه را داشته باشد، بی شک سیاسیون قادر به اداره این وزارت خانه نیستند چرا که سیاست‌زدگی در انتصابات و در ادامه عدم ثبات مدیریت در آموزش و پرورش ریشه بسیاری از مشکلات آن خواهد شد.

ایشان بارها تأکید کرده: آموزش و پرورش مدیری می‌خواهد که برای آموزش در صورت بروز بحران و تعطیلی های ناخواسته برنامه داشته باشد، بداند اصلاح عامل حفظ و نگهداشت است، در هربخش بتواند مسئله را بشناسد، بیان کند و زود تر به حل آن اقدام کند، قدرت مذاکره داشته باشد، بتواند گفت‌وگو کند و روش‌ها را در جهت صحیح اصلاح نماید. دکتر مجدفر معتقد است که آموزش بدون هدف امکان ندارد وآموزشی که در جهت تحقق اهداف پرورشی نباشد، تنها می‌تواند به ایجاد مهارت یا اطلاع رسانی و یا کسب معلوماتی پراکنده بینجامد و نمی‌تواند روی ذهن و شخصیت یادگیرندگان تأثیر بگذارد.

به عبارت دیگر، آموزش مؤثر و ارزشمند، آموزشی است که هدفی پرورشی را محقق سازد . از سوی دیگر، پرورش است که آموزش را اقتضا می‌کند و پرورش میسر نیست، مگر از طریق آموزش. بنابراین این دو را باید با یکدیگر مورد توجه قرار داد. قرار نیست برای مبارزه با جهل شمشیر بکشیم، وزیر تراز آموزش و پرورش باید چراغ روشن کند، باید در مدارسش اشاعه معروف کند، موانع را کاهش و منابع را توسعه دهد، کار تیمی را در تمام مجموعه خود به عنوان یک فرهنگ سازمانی جا بیندازد و در یک کلام طرز فکر معلمی داشته باشد. این‌ها همان نگاه نخبگی در آموزش است که ایران به آن نیاز دارد.

آرزوی اهل فرهنگ و آموزش در کشور است که شخصیتی عالم، فاضل و فرهیخته، دارای توان بالای مدیریت و رهبری الهام بخش، که مورد احترام و وثوق فرهنگیان کشور باشد، بر کرسی وزارت آموزش و پرورش تکیه بزند. شاید دوری مدیریت عالی این وزارت خانه از فردی متعهد به بهبود کیفیت آموزش و پرورش جهت بهبود سیستم آموزشی، دارای دانش و تخصص به روز جهت اتخاذ تصمیمات مؤثر، دارای ویژگی های رهبری قوی (مانند تفکر سیستمی، تفکر فلسفی، تفکر راهبردی،تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر چابک) جهت توانایی برقرای ارتباط مؤثر با سایر نهادها و سازمان‌ها و افراد در پیشبرد سیاست بهبود مستمر کیفیت و عدالت در تمام ساحت های آموزش و دارای انعطاف در جهت منافع سیستم آموزش، دارای اخلاق حرفه‌ای جهت توجه به منافع کل سیستم آموزش و دارای قدرت اجرایی جهت انجام تغییرات مورد نیاز در مسیر بهبود مداوم نظام آموزشی، امروز جدی تر از همیشه به چشم می‌آید و باید رئیس‌جمهور محترم با مشارکت صاحب نظران و کارشناسان این حوزه به دنبال افرادی باشد که اقتصاد آموزش و پرورش را به درستی بفهمد و معتقد به ایجاد اصلاحات اداری و حذف تشکیلات غیرضرور، روحیه مشارکت و تقویت بدنه کارشناسی وزارت آموزش و پرورش باشند. آقای دکتر پزشکیان توجه داشته باشند نکند زلف پریشان تعلیم و تربیت را رها کنند و در بر همان پاشنه سابق بچرخد و افراد پُست آویزی ردای وزارت این بزرگترین مرکز علمی تربیتی کشور را به تن کنند که با قامت کوتاهشان از درون بیرون را و از بیرون درون را نمی‌توانند ببینند، مدیرانی که براساس مجموعه روش های مبتنی بر تصادف، آزمون و خطا و بدون پشتوانه نظری و حرفه‌ای وضع امروز را در آموزش و پرورش کشور رقم زده‌اند.