صدای مردم در کوچه و بازار، مترو، اتوبوس و تاکسی از گرانی بیار بلند است زیرا کمرشان زیر بار هزینههای سنگین مسکن، خوراک و پوشاک خم شده است. ریشه گرانی در ایران از نظر اقتصاددانان محصول دو موضوع مهم است: ۱ - کسری بودجه، یعنی دخل و خرج دولت با هم برابر نیست و هزینههایش بیشتر از درآمد آن است. بطور مثال در شش ماهه اول سال ۱۴۰۲ مبلغ ۳۴۱ هزار میلیارد تومان دولت کسری بودجه داشته است. این اطلاعات در گذشته هر ماه منتشر میشد. ۲ - تورم ناشی از افزایش نقدینگی و تغییر پایه پولی. این نوع تورم پیچیده است و نیاز به اطلاعات به هنگام و تغییر در نرخ سود سپردههای بانکی دارد( وقتی سود سپردههای بانکی بالا میرود، تمایل مردم به سپرده گذاری در بانکها بیشتر و در نتیجه نقدینگی کم و تورم پایین میآید. چنانچه سود سپردههای بانکی کم شود، مردم سپردههای خود را برداشت میکنند و حجم نقدینگی افزایش و به تبع آن تورم افزایش مییابد). درکشور معمولاً افزایش نرخ سود بانکی، اعتراض نهاد های دینی و فرهنگی را در پی خواهد داشت و برای استفاده از ابزار نرخ سود بانکی، تلاشهای بسیاری را باید در فضای عمومی و فرهنگی به عمل آورد. با بیان این موضوع برای کسری بودجه پیشنهاد میشود، رئیسجمهور و رهبری در نشست های خود مشخص کنند که در خصوص تورم چه برنامهای را میشود اجرا کرد تا تورم کاهش پیدا کند. به عنوان مثال، تورم ناشی از کسری بودجه را طی سه سال تک رقمی شود. وقتی سیاست کاهش تورم ناشی از کسری بودجه قرار باشد اجرایی شود، باید سازمانهای زیر نظر رهبری و سازمانهای زیر نظر رئیسجمهوری، بودجه خود را کاهش دهند و هر سال میزان بودجه و هزینه سازمانهای زیر نظر خود را مطابق برنامه کاهش دهند. در خصوص تورم ناشی از افزایش پایه پولی و نقدینگی، رئیسجمهور باید ضمن تعیین سیاستهای خود، حل این موضوع پیچیده را در اختیار اقتصاد دان های حرفهای بگذارد و از دخالت افراد غیر متخصص جلوگیری کند. مردم به امید روزی هستند که از زیر بار سنگین تورم رهایی یابند.