نویسنده بعد از آزادیام از سلول انفرادی که مرحمتی از آقای سعید مرتضوی بود، روزی به دفتر روزنامه اعتماد رفتم و موفق به دیدار چند خبرنگار از جمله صبا آذرپیک و عشرت عبداللهی شدم. داستان 22 روز حبس خود و جریان کمیته تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه و دخالت سعید مرتضوی در این رابطه را برایشان گفتم. آذرپیک من را پیش الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه برد و دوباره همان حرفها را آنجا هم تکرار کردم. خبرنگار به مدیر مسئول پیشنهاد داد گفتوگویی با نویسنده درباره این موضوع داشته باشیم. پس از موافقت حضرتی مصاحبهای در این باره با من انجام داد و گفتوگو در روزنامه کار شد. در حین مصاحبه تلفنش زنگ میخورد و رد تماس میکرد، ولی نهایتاً ضمن عذرخواهی از من پاسخ طرف را داد. برایم معلوم شد آن طرف خط مادر او است که نگران بازداشت صبا است و جواب ندادن تماس بر نگرانیاش افزوده بود. دختر با مادر حرف زد، خیال مادر آسوده شد و خبرنگار به گفتوگو برگشت و آن مصاحبه ضبط شد. سالها بعد روزی دوباره به من زنگ زد و درباره پرونده شیر خشک آلوده که توسط یاسین رامین وارد ایران شده بود از من سؤالاتی کرد و من هم اطلاعاتی در آن فقره نداشتم و کمک چندانی هم از دستم برنیامد. گذشت و به یک باره با درخواست وزارت اطلاعات و دستور قاضی منصوری تعدادی از خبرنگاران رسانهها از جمله صبا آذرپیک تحت عنوانهای امنیتی بازداشت و ماهها در بازداشتگاه نگهداری شدند و بعد سرنوشت عجیب و مبهمی برای قاضی منصوری رقم خورد. من هیچ گاه نفهمیدم فرجام آن همه پرونده و ماجرای بازداشت چندین ماهه خبرنگاران چه بود و چه شد؟! دستگیری صبا آذرپیک در ایام انتخابات، در جامعه بازتاب منفی داشت. به صورتی که تصور میشود افراد یا نهادهایی در این ایام از فعالیت اصحاب رسانه احساس خطر کردهاند و با فشار بر قوه قضائیه، زمینه چنین اقدامی فراهم شده است. جامعه نباید حس کند که افشای فساد یا سوت زنی برای برملا شدن فساد برای عاملین هزینه خواهد داشت. منتقدین حق دارند ضمن ابراز نظر و ثبت و انتشار انتقادات خود از امنیت، آزادی و حقوق شهروندی برخوردار باشند. به ویژه اگر افشا کنندگان فساد و منتقدین از خانواده رسانهها باشند که در این صورت رفتار آنها در حوزه عمل به وظایفشان تعریف میشود.