کد خبر : 623545 تاریخ : ۱۴۰۳/۴/۹ - 11:34
علی صالح‌آبادی– مدیرمسئول چرا این‌چنین می‌کنید؟ پاسخ دهید! انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام با حضور چهار کاندیدای دست‌چین شده شورای نگهبان و دست رد زدن به سینه دیگر نامزدها متفاوت از دوره ششم (92) و دوره هفتم (96) برگزار شد و خبری از ازدحام و صف‌های طولانی برای رأی دادن مشابه آن سال‌ها نبود. البته شامگاه شب گذشته در برخی حوزه‌ها حضور رأی دهندگان چشمگیر بود. پرسش این است چرا میزان مشارکت از انتخابات مجلس یازدهم (4 اسفند 98) روند نزولی گرفت و گروه‌هایی از مردم را از «صندوق» رأی روی‌گردان کرد.

1-بر اساس اصل 115 قانون اساسی نامزدهای ریاست جمهوری باید جزو رجال سیاسی و مذهبی باشند، یعنی در بین مردم به این دو صفت اشتهار داشته باشند، نه این که مردم آن‌ها را به عنوان رجال سیاسی و مذهبی نشناسند.

2-آیا نباید شورای نگهبان توضیح دهد علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی و سعید جلیلی با کدام منطق و استدلال جزو رجال سیاسی و مذهبی به شمار می‌روند؟

3- آیا نباید شورای نگهبان توضیح دهد محمود احمدی‌نژاد که با تأیید این شورا 8 سال سکان‌دار قوه اجرایی کشور بود و چه بلایی بر سر مردم آورد، به استناد کدام بند اصل 115 قانون اساسی «رجال سیاسی و مذهبی» شناخته شد؟

4-اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، علی لاریجانی در انتخابات سال 1400 و 1403 اسحاق جهانگیری و ... چرا و با کدام ماده‌قانونی «رجال سیاسی و مذهبی» تشخیص داده نشدند، اما زاکانی، جلیلی و قاضی‌زاده هاشمی رجل سیاسی شناخته شدند؟

پورمحمدی در مناظره تلویزیونی گفت: جلیلی به من گفت با FATF موافقم اما چون روحانی رئیس‌جمهور است، نمی‌خواهم با آن موافقت کنم. این در حالی است که رجل سیاسی و مذهبی به فکر مردم باید باشد نه این که به آن‌ها خسارت بزند چون رئیس‌جمهور مطلوب او نیست!

پورمحمدی همچنین گفت: جلیلی و زاکانی جلوی قرارداد کرسنت را گرفتند. صدها میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد. شورای نگهبان چه پاسخی در قبال این رفتارها دارد؟

5-چرا مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری سه سال قبل و انتخابات مجلس دوازدهم رد صلاحیت شد (البته با توصیه رهبری تأیید شد)، اما در انتخابات ریاست جمهوری امسال تأیید صلاحیت شد؟ معنای این رفتار دوگانه چیست؟ یا آن ردصلاحیت غلط بوده یا این تأیید صلاحیت؟

6-پرسش مهم‌تر اینکه آیا می‌شود بدون حکم دادگاه با حضور هیئت‌منصفه افراد را از حق «انتخاب شدن» محروم کرد؟ وظیفه شورای نگهبان مطابق اصل 99 نظارت بر انتخابات مجلس است نه دخالت در آن. چرا این اصل اجرا نمی‌شود؟

7-نظام انتخاباتی به گونه‌ای است که اعضای نهادهای انتخابی به‌صورت دو مرحله‌ای انتخاب می‌شوند، یعنی نخست شورای نگهبان تعدادی را برای مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان رهبری بر اساس «نظریه استصوابی» تأیید می‌کند بعد مردم از بین کسانی که از «فیلتر» یا «صافی» شورای نگهبان عبور کرده‌اند، باید یکی از نامزدهای تأییدشده را برگزینند. این روش به لحاظ حقوقی انتخابات دو درجه‌ای است نه انتخابات آزادانه مشابه ریاست جمهوری دور اول و مجالس اول تا سوم پس از انقلاب.

وقتی مردم احساس کنند به‌جای اینکه خودشان در تعیین سرنوشت خویش مؤثر باشند دیگران در آن اثرگذار هستند با صندوق رأی فاصله می‌گیرند. شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 دید که علیرضا زاکانی و قاضی‌زاده هاشمی کاندیداهای پوششی هستند و آن زمان و این زمان برای بینندگان مناظره به‌وضوح روشن بود این دو آمده‌اند تا بروند.

اگر این‌چنین است چرا شورای نگهبان مانع دیگران شد و این دو آمدند در تلویزیون حرف زدند، وقت مردم را گرفتند، با اعصاب مردم بازی کردند، حتی گفتند می‌مانیم و نمی‌گذاریم پزشکیان رئیس‌جمهور شود، اما به ریش همه خندیدند و صحنه را ترک کردند. ای‌کاش آن‌ها می‌ماندند تا معلوم می‌شد چند رأی خواهند داشت.

پرسش این است آیا رجال سیاسی در کشور وجود ندارند که نوبت به علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی رسیده است؟ چرا رجال واقعی را که باعث آبروی مملکت و ملت بودند را کنار زدید؟ رئیس‌جمهور باید سیاستمدار و مسلط به زبان خارجی باشد و پیچیدگی‌های دنیای مدرن را درک کند. آیا کاندیداهای پوششی که به طمع گرفتن یا حفظ پست آمدند و از فیلتر شورای نگهبان عبور کردند رجال سیاسی و به زبان خارجی مسلط هستند و ویژگی‌های یک رئیس‌جمهور را که مقام دوم کشور است، دارا هستند؟

رفتار شورای نگهبان و دیگران باعث شده تا رؤسای جمهور پیشین به حاشیه رفته و منتقد حاکمیت شوند.

برخی رؤسای مجلس هم همینطور. یکی رد صلاحیت شده، دیگری در حصر به سر می‌برد و یکی هم منزوی شده و در صحنه حضور ندارد. نخست‌وزیر سابق هم در حصر است. آیا وقت آن نرسیده که قانون اساسی و نظام انتخاباتی کشور را اصلاح، به روز و مطابق خواست اکثریت کنیم؟