ستاره صبح، فائزه صدر: چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روز جمعه 8 تیر برگزار خواهد شد. یکی از مسائل مهم و تأثیر گذار در جریان رقابت ها، موضوع سیاست خارجی است. زاویه دید نامزدها نسبت به چالش های سیاست خارجی در دولت آینده از جمله مسائلی است که بر رأی آوری کاندیداها و به طور کلی بر روند استقبال از صندوق رأی تأثیر دارد. ستاره صبح در گفتوگو با نصرت الله تاجیک، دیپلمات پیشین به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
شما با توجه به تأثیر سیاست خارجی بر اقتصاد، توجه به این حوزه را در جریان مناظرات چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چگونه میبینید؟ ایران نیازمند تغییری اساسی در پارادایم سیاست خارجی است. لازم است برای پاسخگویی به نیازهای جامعه سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. دولت چهاردهم نمیتواند بدون یک سیاست خارجی تأثیر گذار و فعال از عهده وظایف خود در قبال مردم برآید. در این دوره از انتخابات با یک نامزد از جناح اصلاحطلب و پنج نامزد از طیف محافظه کار روبهرو هستیم. به جز یک نفر بقیه نامزدها بر سیاست خارجی دشمن محور تاکید دارند. شاید جزئیات این سیاست را به زبان نیاورند ولی آنچه این گروه پیشنهاد میکند پارادایم دشمن محوری است که به توسعه ختم نمیشود. در مقابل اصلاحطلبان پارادایم دوست محوری را پیشنهاد میکنند تا به جای اینکه با دیگر کشورها دشمن باشیم به دوستی با آن ها، قوی کردن اقتصاد و زیر ساخت های کشور، برای ریل گذاری توسعه کشور و جلب رضایت مردم بیاندیشیم تا مردم متوجه شوند از سیاست خارجی سود میبرند. رقابت بین این دو گروه است که در سیاست خارجی هر کدام یکی از دو کلیت دوست محوری و دشمن محوری را دنبال میکنند. محافظه کاران، آمریکا را دشمن اکبر میدانند و به دنبال مبارزه با ایالات متحده هستند. برای آنها اهمیتی ندارد که نگاه به شرق در عمل جواب بدهد یا نه؟! و کدام کشور میتواند منافع ایران را حداکثری کند؟! برای آنها اصل مبارزه با آمریکا است. با توجه به قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا، سیاست رویارویی با ایالات متحده همواره به ضرر ایران تمام شده است.
جایگاه سیاست منطقهای و بینالمللی در نگاه های انتخاباتی نامزدها چگونه است؟ در دولت سیزدهم، نه نگاه به شرق جواب داد، نه زمستان سرد اروپا را فراگرفت، نه اقتصاد آمریکا فروپاشید و نه اسرائیل نابود شد. سیاست نگاه به شرق در دولت سیزدهم جواب نداد، چون طراحی درستی نداشتیم. نگاه دشمن محوری میخواهد از پیمان شانگهای، بریکس و دیگر مجموعهها استفاده ابزاری داشته باشد و هدف مبارزه با آمریکا از این مسیر دنبال شود، ولی این پیمانها برای چنین رویکردی طراحی نشدهاند. یکی از چالش های سیاست خارجی ایران، خاورمیانه است. ایران سرمایهگذاری مادی و معنوی زیادی در منطقه انجام داده اما نابودی اسرائیل امری مربوط به مردم فلسطین است. اصلاحطلبان معتقدند باید از مردم فلسطین دفاع کرد، ولی این به معنی سر شاخ شدن با اسرائیل نیست. اگر ایران نتواند با راهبرد مناسب در خاورمیانه حرکت کند، یقینا نمیتواند این سرمایهگذاری را مرحله به سودآوری و انتفاع مردم ایران برساند. جناح اصلاحطلب با این تلقی که مشکل ایران و آمریکا بیشتر بر سر خاورمیانه است میخواهد با حل مشکلاتش با آمریکا، زهر این اختلاف و تأثیر منفی اش بر اهداف و منافع ایران را به حداقل برساند. پیشنهاد دوست محورها به کارگیری سیاستی متوازن یا موازنه مثبت است تا کشور با دنیا روابط داشته باشد. این رویکرد تنش صفر است، تا ایران در خاورمیانه و در مسائل منطقهای و بینالمللی با یارگیری و اجماع سازی حرکت کند. هر چه تنش با دنیا به ویژه قدرت های تأثیر گذار و ذی نفعان را کاهش دهیم به نفع کشور خواهد بود و بهتر میتوانیم مشکلات داخلی را حل کنیم. اقتصاد سیاسی ضعیفی طراحی کردهایم و سفره مردم را به فروش نفت متصل کرده ایم، باید نفت بفروشیم و کالاهای اساسی را وارد کنیم. نمیتوانیم تحریمها را مرتفع و در روند معاملات بینالمللی قرار بگیریم. ایران از دیرباز در مرکز مبادلات جهانی قرار داشت همانطور که موقعیت ایران در جاده کهن ابریشم نشان میدهد، کشورمان پلی میان تجارت شرق و غرب بود. با توجه به احیای جاده ابریشم و جریان جاری تجارت جهانی با نگاهی به باقیمانده آثار کاروانسرای قدیمی در راه های ایران، باید گفت در شان کشورمان نیست که امروز در تجارت جهانی سهمی نداشته باشد. ایران استاندارد های اف ای تی اف را قبول نکرده و از سوییفت بیرون مانده است. متأسفانه پارادایم دشمن محوری سبب شده نتوانیم از ظرفیت روابط با کشورها استفاده کنیم و با استفاده ابزاری از رابطه با کشورها، در صدد تأمین اهداف سیاست دشمن محوری باشیم. این شرایط ایران را در موقعیت نامناسبی قرار داده است. وقتی کشوری از نظر اقتصادی قوی است، میتواند در برابر آمریکا مثل الگوی چین عمل کند و از نظر حمایت اجتماعی نیز قادر است در برابر هژمون غرب ایستادگی کند. ایران در شرایط فعلی و با آسیب پذیری بالا نمیتواند پارادایم دشمن محوری را ادامه بدهد! به دلیل مبارزه با غرب نمیتوانیم از شرق امتیاز بگیریم. باید هم با شرق و هم با غرب در ارتباط باشیم تا سیاست خارجی شاهد تنوع بخشی باشد. چرا دست خودمان را برای امتیاز گیری میبندیم؟! راهی جز صفر کردن تنش با دنیا وجود ندارد. اروپا حوزه تمدنی ایران بود و جزو حوزه امنیت ملی ایران نیز هست. هر تحولی در ایران و خاورمیانه روی اروپا اثر میگذارد. رابطه ایران با اروپا نباید تخریب شود. منطقه گرایی دولت سیزدهم نیز جواب نداده، ما در دهه شصت و در دوران جنگ سرد قرار نداریم. امروزه در روابط میان کشورها منافع اقتصادی حرف اول را میزند. جناح اصلاحطلب و پارادایم دوست محوری به خوبی تغییر در فضای جهان را درک کرده است.
آیا مناظرهها تا اینجا توانسته قهر جامعه با صندوق را به آشتی مبدل کند یا خیر؟ اگر به جامعه توجه کنیم سردرگمی را حس میکنیم، کاندیداها نیز جزو همین مردم هستند، حکومت دچار سردرگمی استراتژیک شده و در مناظرهها نیز این سردرگمی وجود دارد. اصلاحطلبان دوستی با کشورها را با هدف جذب سرمایهگذاری خارجی، وارد کردن تکنولوژی، گسترش بازار کار و کالا، رشد اقتصادی و ایجاد امنیت دنبال میکنند. تغییر جهت در حوزه سیاست خارجی منجر به رشد اقتصادی میشود و با بهبود وضعیت اقتصادی این همه جوان بی کار نخواهیم داشت. ریشه عصیان در جامعه چیست؟ کدام مشکلات طی چند دهه گذشته امنیت ملی کشور را به خطر انداخته است؟ درک این مفاهیم در جناح محافظه کار و در میان پارادایم دشمن محورها دچار اختلال است. متأسفانه این جناح با آیین دوست یابی میانهای ندارد و تصمیم گرفته کشور را کمیته امدادی اداره کند. توزیع یارانه و تحویل گوشت درب منازل راه کارهای این پارادایم است که قرون وسطائی و خجالت آورند. در چنین موقعیتی مردم تعیین کننده هستند، مردم میدانند که چه میخواهند. جامعه به خوبی پارادایم های مختلف سیاست خارجی و تأثیر هر کدام را بر کشور درک کرده است. در دوره پیش رو نقش سیاست خارجی در حل مشکلات کشور مهم است. تأثیر وزیر امور خارجه اگر از رئیسجمهور بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. با پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در ایران تأثیر وزیر امور خارجه بر اقتصاد، توسعه و هدایت سیاست خارجی ایران بیشتر از سایر وزرای کابینه خواهد بود. در بین نامزد های ریاست جمهوری، شعار دوستی با دنیا از زبان دو نفر شنیده میشود. آقای پزشکیان که از اصلاحطلبان و آقای پورمحمدی که محافظه کار واقع بین است. این دو نفر به اصلاح امور از این مسیر باور دارند. آقای پزشکیان با تفکر سیاسی به دوست محوری مینگرد، ولی آقای پور محمدی با سابقه امنیتی اش از این زاویه به دوستی با دنیا نگاه میکند. به عقیده من آقای مسعود پزشکیان میتواند سیاستی دوست محور را طراحی و اجرا کند. روی کارآمدن یک دولت اصلاحطلب در درجه اول تنشها را منجمد میکند و در مرحله بعدی تنش را کاهش خواهد داد. باید دشمن را بی خطر کرد و سپس به مخالف و بعد به دوست تبدیل کرد. دشمنیها باید درجه به درجه کاهش پیدا کند و بی خطر شود. در دولت اول اصلاحات، آقای محمد خاتمی با سیاست تشنج زدایی پیش رفت. امروز باید با سیاست تنش صفر پیش برویم. مسائل فرق کرده و وزن معادلات متفاوت است. زمانی تنش زدایی کافی بود، امروز باید سیاست تنش صفر را اجرا کنیم. ایران نباید با هیچ کشوری در جهان سرشاخ شود. من به عدول از اصول توصیه نمیکنم، در راهبرد نویسی میتوان به دنبال وجیه بودن اصول بود و هم تنش را کاهش داد. ایران باید با رویکرد اجماع سازی و یارگیری پیش برود. آنچه نیاز امروز ایران است آرامش، ثبات و امنیت؛ برای حل بحرانها و چالش های کشور است. این هدف فقط با رویکرد موازنه مثبت، سیاست خارجی متوازن در پارادایم دوست محوری و با تاکتیک های اجماع سازی و یارگیری از بین کشورهای جهان قابل اجرا است.