کد خبر : 601881 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - 20:29
اندیشکده کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس در واشنگتن منتشر کرد: آینده روابط سیاسی ایران و عربستان جنگ غزه کارایی و انعطاف پذیری استراتژیک تنش زدایی بین ایران و عربستان را نشان داده است. اما پایداری بلندمدت این تنش زدایی احتمالا در گرو روند‌های غیرقابل پیش بینی منطقه یا سایر فاکتور‌های بیرونی قرار دارد. اگر حمله ای صورت گیرد که امنیت عربستان یا منافع حیاتی این کشور را تهدید کند، ریاض از تهران انتظار خواهد داشت تا از نفوذ خود برای مهار حملات مستقیم علیه ریاض استفاده کند

علی بکیر و عزیز الغشیان در یادداشتی در پایگاه اینترنتی انستیتوی کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس در واشنگتن نوشتند جنگ غزه کارایی و انعطاف پذیری استراتژیک تنش زدایی بین ایران و عربستان را نشان داده است. اما پایداری بلندمدت این تنش زدایی احتمالا در گرو روند‌های غیرقابل پیش بینی منطقه یا سایر فاکتور‌های بیرونی قرار دارد

به گزارش سرویس بین‌الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: برای دهه‌های متمادی، عربستان و ایران تحت تأثیر اختلافات فرقه‌ای و ایدئولوژیک و همچنین تکانه‌های ژئوپلتیک، در منتهی الیه دو قطب کاملا متضاد اختلافات منطقه‌ای قرار داشتند. مداخله قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی نیز این رقابت را هر چه بیشتر تشدید می‌کرد. اما در مارس ۲۰۲۳، ریاض و تهران با پادرمیانی پکن به توافقی برای عادی سازی روابط دست یافتند و پس از ۷ سال قطع روابط دیپلماتیک و چند دهه تنش شدید تصمیم به بهبود روابط گرفتند.

این توافق که زمینه آن ابتدا توسط عراق و عمان فراهم شد برای ایالات متحده و اتحادیه اروپا یک اتفاق غیرمنتظره بود، به ویژه از این منظر که در آن چین میانجی توافقی تاریخی بین دو بازیگر مهم منطقه خاورمیانه شده بود. به علاوه با توجه به تلاش‌های مداوم اسرائیل برای منزوی کردن ایران و عادی سازی روابط با عربستان سعودی به امید تنش ریاض با تهران بر سر برنامه هسته‌ای اش، چنین توافقی محاسبات تل آویو را پیچیده ساخت. عادی سازی روابط تهران و ریاض همچنین این مفهوم را به چالش کشید که رویارویی با ایران عامل اصلی محاسبات عربستان در مورد عادی سازی روابط با اسرائیل است. هم ریاض و هم تهران انگیزه‌ها و محرک‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی‌ای برای دستیابی به این توافق و کاهش خصومت‌های متقابل داشتند.

هر دو کشور درگیر مجموعه‌ای از درگیری‌های نیابتی و رقابت‌ها در منطقه خاورمیانه و جنوب آفریقا، از یمن گرفته تا سوریه و عراق و لبنان و پاکستان بوده‌اند و این موجب به بار آمدن تلفات انسانی و مادی قابل توجهی شده است. دو طرف همچنین با چالش‌های اقتصادی مواجه بوده‌اند. به علاوه، دو کشور متوجه تغییری در سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه شده‌اند به این نحو که دولت جو بایدن تمرکز بیشتری را معطوف سایر مناطق و چالش‌ها به خصوص چین و روسیه نموده و این فضا را برای نزدیک‌تر شدن دو رقیب قدیمی باز کرده است.

ایران و عربستان با احیای تعاملات تجاری، سرمایه‌گذاری و فرهنگی قصد دارند ضمن تقویت اقتصادی خود، منابع درآمدی شان را گسترش دهند. همچنین با اعلام توافقشان در چین، این دو قدرت منطقه‌ای تمایل خود به پذیرش آرایش چندقطبی جدید شکل گرفته در صحنه جهانی که می‌تواند مزیت‌های قابل توجهی را چه از نظر اقتصادی و چه از نظر ثبات منطقه‌ای عاید آن‌ها سازد را آشکار ساخته‌اند.

این عادی سازی روابط عمدتا ناشی از ترجیح عملگرایانه منافع متقابل توسط ریاض و تهران است. عربستان در حال تجربه کردن یک تحول گسترده داخلی و اجرای یک مگاپروژه منطقه‌ای به عنوان بخشی از طرح چشم انداز ۲۰۳۰ است. درآمدن از در آشتی با ایران نشان می‌دهد که سعودی‌ها تمایل ندارند نیروی خود را بین مواجهه با چالش‌های اقتصادی داخلی و تهدیدات امنیتی خارجی تقسیم و تضعیف نمایند.

در سوی دیگر، ایران نیز که با افزایش مشکلات اقتصادی، ناآرامی‌های داخلی و تهدیدات امنیتی خارجی مرتبط با برنامه هسته‌ای خود و فشار‌های بین‌المللی مواجه است، احتمالا آشتی با عربستان را یک ضربه گیر سیاسی در برابر رویارویی احتمالی با آمریکا و اسرائیل می‌بیند. تهران که می‌داند نمی‌تواند همزمان در همه جبهه‌ها بجنگد، از طریق توافق با ریاض که می‌تواند به خنثی کردن سوء ظن‌ها و رقابت‌های کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس کمک کند موقعیت خود در منطقه را خلیج فارس تحکیم نموده و بر تهدیداتی که از جانب ایالات متحده و اسرائیل متوجه اش است متمرکز شده است.

در این میان، جنگ غزه سؤالاتی را در خصوص سرنوشت مصالحه بین تهران و ریاض مطرح نموده است. اما دیپلمات‌های ارشد دو کشور از زمان آغاز جنگ حداقل ۲ بار در جده و ژنو در ماه‌های اکتبر و دسامبر با یکدیگر دیدار کرده و اطمینان حاصل کرده‌اند که توافقات قبلی همچنان پابرجاست.

ایران و عربستان در عین نگرانی، هیچ تمایلی نسبت به گسترش دامنه جنگ غزه به یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر و یا مداخله مستقیم در آن را از خود نشان نداده‌اند. عربستان می‌داند که ایران تلاش می‌کند از اقدامات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی نیرو‌های نیابتی اش در میانه جنگ غزه به نفع خود بهره برداری تبلیغاتی کند و در عین حال زمانی که فشار‌ها افزایش می‌یابد از نیرو‌های تحت حمایت اش فاصله بگیرد. اما ظاهرا تا زمانی که ریاض هدف اقدامات نیرو‌های نیابتی ایران نباشد و ثبات منطقه‌ای به صورت جدی خدشه دار نشود، این کشور خود را با آن‌ها وفق داده و در حال مدیریت فرصت طلبی ایران است. عربستان از پیوستن به عملیات نظامی علیه حوثی‌ها به رهبری آمریکا در دریای سرخ خودداری کرده و با عدم تشدید تنش‌ها نوعی عملگرایی استراتژیک را به نمایش گذاشته است.

هرچند عربستان، آمریکا و اسرائیل نگرانی‌های مشترکی در مورد ایران دارند، اما در عین حال ایران و عربستان نیز از این دیدگاه مشترک برخوردارند که اشغالگری اسرائیل مشکل ساز و یکی از عوامل بی ثباتی منطقه‌ای به شمار می‌رود.

با این همه چند عامل و سناریو توافق عادی سازی روابط بین تهران و ریاض را در بوته آزمایش جدی قرار خواهد داد. سطح بالای تنش در منطقه بدان معناست که احتمال محاسبات اشتباه نیز افزایش یافته است. با توجه به فضای حاکم بر منطقه و جنگ غره پیش بینی اقدامات بازیگران دخیل در این رویارویی دشوار است. اگر حمله‌ای صورت گیرد که امنیت عربستان یا منافع حیاتی این کشور را تهدید کند، ریاض ممکن است ناچار به واکنش شود. در این وضعیت ریاض از تهران انتظار خواهد داشت تا از نفوذ خود بر حوثی‌ها برای مهار حملات مستقیم علیه ریاض استفاده نماید. اگر برداشت ریاض این باشد که تهران به صورت جدی اقداماتی در این چهارچوب صورت نمی‌دهد و نتیجتا تنش‌ها بالاتر برود، پایداری مصالحه بین دو کشور در معرض محک جدی قرار خواهد گرفت.

عامل دیگری که می‌تواند قوت و پایداری روابط تجدید شده دو کشور را بیازماید، نفوذ و اثرگذاری قدرت‌های خارجی است. هم ایران و عربستان دارای متحدان و دشمنان قدرتمندی از جمله ایالات متحده، اسرائیل و دیگر بازیگران منطقه‌ای هستند. اقدامات یا فشار‌های آن‌ها می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر مسیر روابط ایران و عربستان بگذارد.

اما با این همه احتمال اینکه روابط دوستان ایران و عربستان در برابر این سناریو‌ها پایدار باقی بماند بالاتر است. برقراری مجدد روابط دیپلماتیک به دو طرف امکان تعامل مستقیم را می‌دهد و این دو کشور را قادر می‌سازد تا هم محتوای پیام‌ها و هم نحوه ارسال پیام را مدیریت کنند که قطعا موثرتر از ارتباط از طریق واسطه‌ها خواهد بود. به علاوه، روابط دیپلماتیک برای هر دو طرف امکان کاهش تنش را فراهم می‌سازد.

پایداری روابط آشتی جویانه ایران و عربستان بستگی به این دارد که دو کشور تا چه میزان این روابط را مفید ارزیابی کنند. در حال حاضر ظاهرا طرفین تمایل دارند توافق خود را در راستای اهداف استراتژیکشان حفظ نمایند. نه ریاض و نه تهران تمایل ندارند شاهد تشدید جنگ غزه یا مداخله مستقیم در این جنگ باشند. هرچند روند‌های منطقه‌ای غیرقابل پیش بینی اند، اما با توجه به اینکه افزایش غیرمنتظره تنش خطرناک‌ترین احتمال ممکن است، انگیزه‌ها و اهداف فعلی ایران و عربستان نشان می‌دهد که بعید است جنگ اسرائیل در غزه حداقل در کوتاه مدت موجب اختلال در آشتی میان تهران و ریاض شود.