کد خبر : 601874 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - 17:42
به بهانه انتشار چاپ چهارم کتاب «ضم» بدون تو من از جنگ جهانی برنخواهم گشت گروه فرهنگ و هنر – پری ثابت:‌ کتاب «ضم» شامل ۵۰ غزل سروده سیدعلی شکراللهی است که چاپ چهارم آن توسط نشر نزدیکتر منتشر شده است. چاپ نخست این دفتر شعر سال ۱۳۹۶ بوده و ظرف مدت شش سال در سال ۱۴۰۲ به چاپ چهارم رسیده است که برای دفتر شعر قابل توجه به نظر می‌رسد.

غزل‌های شکراللهی دارای استخوان‌بندی محکم، زبانی پاکیزه و کلامی نیرومند است. ریتم و وزن در سراسر شعرهای این دفتر طوری رعایت شده که با خواندن پیوسته شعرها با آهنگی به هم پیوسته پیش می‌رویم و در پایان کتاب گویا از شنیدن یک ارکستر سمفونی خوب برگشته‌ایم:
«ایمان تو سست است ولی کفر تو محکم/ برگرد به گمراهی خود حضرت آدم...»
مضمون شعرهای شکراللهی در دفتر «ضم» گاهی مذهبی و آیینی است و گاهی مضمون‌های اجتماعی و تاریخی هم در این دفتر به چشم می‌خورد. نکته قابل توجه این است که شاعر با استفاده از قصه‌ها و المان‌های مذهبی و نکته‌های تاریخی، ناگهان با غرش توفنده کلمات از مرزهای تعریف شده بیرون می‌زند، بدون آنکه از محتوای ذهنی خویش خارج شود، عشق و آزادی‌های تعریف‌شده را در خلال متن به ظهور می‌رساند. آنانی که اهل شعرند این شعر او را به خاطر می‌آورند:
«اهل مسجد شده‌ام جام پیاپی بفروشم/ ایستگاه صلواتی بزنم می‌بفروشم...
اربعین است خمم را سر بازار بیارم/ اگر امروز تقلا نکنم کی بفروشم؟...
یا این بیت را بخوانید:
«نگاه اهل محل را گناه برمی‌داشت/ نقاب تا سر از آن روی ماه برمی‌داشت...
او از معشوقی متین و باوقار و شهرآشوب سخن می‌گوید:
«نسیم رد شدنت تا به غنچه‌ها می‌خورد/ فضای باغچه را قاه قاه برمی‌داشت
به احترام وقاری که از تنت می‌ریخت/ بزن بهادر کوچه کلاه برمی‌داشت...»
و این قسمت که فلاش بک دقیقتری به تاریخ می‌زند:
«تو را به لرزه می‌افتاد جان قزاقی/ که چادر از سر میدان شاه برمی‌داشت...
شاعر با چرخش ماهرانه کلام شعر را از شعار دور و به حس نزدیک می‌کند.
در نوزدهمین شعر این دفتر روی مفهوم سکوت و صدا مداقه می‌کند:
«...صدا اگر که صدا سینه‌ای است رو به گلوله/ سکوت، چند بیانیه در مقابل جنگ است...»
پس از خواندن دقیق شعرهای مجموعه «ضم» به نظرم رسید که رزمنده‌ای بی‌باک این شعرها را در جبهه ابدی زندگی نوشته است. رزمنده‌ای که عین انسان‌های دیگر عاشق است ولی برای رزمی بی‌پایان با نفس و بزم زمانه، عشق را در کوله شعر حمل می‌کند:
«باید به نام تو وطنی دیگر آفرید/ از من عبور کرد و منی دیگر آفرید...
...اول تو را شبیه بلور و سپس مرا/ از برق آن بلور، تنی دیگر آفرید
باید به قصد فتح تو لشگرکشی کنم/ زیرا خدا تو را وطنی دیگر آفرید»
شعرهای شکراللهی همه به عشق می‌انجامد. به باور من شعر و کلام او این قابلیت را دارد که روزی از همه الگوهای فکری تعریف شده بگریزد و در لامکان فقط با ابزار کلمه، بُعدهای تازه را بسازد. این شعر درخشان او را که کاملا وطنی است در پی‌ بخوانید:
«شهیدم کرده با یک قبضه از خود دشمنی فرضی/ به جرم معتقد بودن به خط صفر بی‌مرزی
صلیب سرخ باید شعبه‌ای در من بگنجاند/ که ویران می‌شود آغوش من وقتی که می‌لرزی
جهان‌شهری شدن یعنی درختان هم‌وطن هستند/ چه با پسوند نام خود چه با ملیتی قرضی
من از سلول‌های انفرادی شکل می‌گیرم/ که تو در گوشه آن‌ها نشستی عشق می‌ورزی
بدون تو من از جنگ جهانی برنخواهم گشت/ که تو در سرزمین خویش بیش از پیش می‌ارزی»
گفتنی است کتاب «ضم» در ۶۲ صفحه با قیمت ۶۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.