به نظر شما عوامل شکلگیری تنش مرزی با پاکستان چیست؟ به نظر بنده ایران در شرایط نامطلوب دست به یک حمله در ایالت بلوچستان پاکستان در منطقه کوه سبز زد. علت این حمله استقرار گروهک تروریستی جیش العدل در آن منطقه اعلام شد درحالیکه طبق برخی اخبار این گروهک تروریستی قبلاً در آن منطقه وجود داشته و اکنون این منطقه را تخلیه کرده است. در آن حمله که ایران انجام داد سه خانم زخمی و دو کودک کشته شدند. افکار عمومی پاکستان نسبت به این موضوع حساس شدند و ادعا کردند که ایران حاکمیت ملی پاکستان را نقض کرده است. ارتش پاکستان در موقعیتی قرار گرفت که مجبور به پاسخ شد. زیرا اگر اسلامآباد پاسخ نمیداد بهنوعی مجوز به ایران میداد که این حوادث دوباره تکرار شود، حتی از آن مهمتر به هند نیز این پیام را میداد که آنها هم میتوانند از این بهانه استفاده کنند و تمامیت ارضی پاکستان را نادیده بگیرند. درنتیجه به این جمعبندی رسید که باید به حمله ایران واکنش نشان دهد. واکنش پاکستان هم دقیق نبود زیرا هفت منطقه در سراوان را موردحمله قرار داد و انسانهای بیگناه کشته شدند. فقط دو نفر در آنجا بوده که نوعی وابستگی به جبهه آزادیبخش داشتند و با گروههای اپوزسیون پاکستان در تماس بودهاند اما باقی افراد کشتهشده افراد بیگناه بودند. اقدام بعدی واکنش ایران به این موضوع بود که آنهم اشتباه انجام شد. زیرا از سوی مسئولان گفته شد که افراد کشتهشده ایرانی نبودند. درحالیکه برخی از این مردم شاید شناسنامه نداشته باشند اما در خاک ایران زندگی میکنند. برخی از مردم سیستان و بلوچستان شناسنامه ایرانی ندارند. نزدیک به 80 هزار نفر در این استان فاقد شناسنامه ایرانی هستند. نکته دیگر اینکه وقتی ایران به پاکستان حمله کرد یک هیات از ایالت سیستان و بلوچستان پاکستان برای تجارت و برپایی نمایشگاه در چابهار و منطقه آزاد به کشور دعوت شده بودند و قرار بود همان روز نمایشگاه تجارت ایران و پاکستان افتتاح شود. اما وقتی این اتفاق افتاد دولت پاکستان به این هیات دستور داد که به کشورشان بازگردند. برخی مسئولان دولتی پاکستان در این هیات حضور داشتند و متأسفانه به شیوه بدی موضوع خاتمه یافت. علاوه بر این ملاقاتی بین نخستوزیر موقت پاکستان و وزیر خارجه کشورمان در داووس صورت گرفته بود که این همزمان مناسبی برای این حرکت نبود. بنابراین بنده فکر میکنم هدفی که ایران برای بازدارندگی داشت عملاً به نتیجه نرسید. زیرا پسازاین حوادث مسائل دیگری در منطقه جنگل و راسک و چند جای دیگر انجام شد وحملاتی در مناطق جنگل و راسک به پاسگاههای مرزی کشور صورت گرفت. بنابراین بنده تصور میکنم نه زمان برای انتقامگیری مناسب بود و نه هدفی که گرفته شد دقیق بود. زمانی که معاون استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرد افراد کشتهشده در عملیات پاکستان ایرانی نبودند افکار عمومی آن منطقه تحریک شدند. افکار عمومی در سیستان و بلوچستان انتقاد کرد که چرا کشور موردحمله قرار گرفته و اگر کشتهشدگان ایرانی نبودند حداقل انسان که بودند.
به نظر شما رویکرد سیاست خارجی دولت سیزدهم که نزدیکی با همسایگان بود تا چه میزان موفق شده است؟ من فکر میکنم اصل این نظر که باید با همسایگان روابط دوستانه داشت سخن درستی است. منتهی مشکل آنجاست که نهادهای تصمیم گیر و قدرت در جمهوری اسلامی موازی کاری میکنند و برای تصمیمگیری با یکدیگر هماهنگ نیستند. یعنی نیروهای نظامی و دولتی بهصورت یکپارچه عمل نمیکنند. از یکسو یک هیات دولتی از پاکستان توسط دولت به ایران دعوت میشود از سوی دیگر سپاه به پاکستان حمله میکند. این تصور که پاکستان هم مانند عراق به حمله ایران واکنش نشان نمیدهد اشتباه است. زیرا شاید عراق ضعیف باشد اما ارتش پاکستان پاسخ میدهد. بنابراین اینگونه اقدامات میتواند اعتبار و جایگاه ایران در منطقه را دچار لطمه کند.
با توجه به تنشهای منطقه به نظر شما فارغ از دولتها افکار عمومی در کشورهای خاورمیانه چه نگاهی به کنشگری ایران در این منطقه دارند؟ متأسفانه برداشت کلی جوامع همسایه این است که ایران در حال تنشآفرینی در منطقه است. حمایت ایران از نیروهای محور مقاومت بهنوعی جلوه داده است که این گروهها نقش بیثبات کننده در خاورمیانه ایفا میکنند. اقدامات حوثیها باعث شده که ایران بهنوعی با کشورهای دنیا در تنش گرفتار شود. تجارت جهانی از تنگه باب المندب تأثیر گذار بر اقتصاد کلان کشورها است. چین که یک دولت نزدیک به ایران است به خاطر تنش در دریای سرخ نیروهای برهم زننده امنیت در این دریا را ملامت میکند. وقتی هزینه تجارت جهانی توسط یک کشور بالا رود همه کشورهای دنیا علیه چنین کشوری موضع میگیرند. عراق و سوریه هم در همین شرایط هستند. بسترهای مختلفی برای همکاری بین تهران-بغداد وجود دارد اما مشاهده میشود که دولت عراق از ایران به شورای امنیت شکایت کرده است. شکایت عراق به این معناست که ملیگرایی آنان توسط ایران تحریکشده است. این شرایط عراق را از ایران دور میکند و به عربستان سعودی نزدیک خواهد کرد. به نظر میرسد برخی اشتباهات منافع ملی کشور را به خطر انداخته است. اینکه حوثیها فکر میکنند با به خطر انداختن تجارت جهانی کشورهای دنیا تسلیم میشوند در دنیای سیاست واقعیت ندارد. وقتی تجارت جهانی توسط کشوری به خطر بیفتد به معنی این است که کل کشورها جهان علیه آن کشور متحد میشوند. اسرائیل اعلام کرده است که قصد دارد به ایران حمله کند یعنی برنامهریزی کرده پس از نابودی حماس به سراغ حزبالله برود و بعد از حزبالله با ایران وارد جنگ بشود. پرسش این است که در مقابل چنین دشمنی چگونه باید عمل کرد؟ چگونه باید سیاست ورزی کرد که در دام چنین دشمنی گرفتار نشد. به نظر میرسد رویکرد ایران در نحوه برخورد با مسائل منطقه باید دستخوش تغییر شود.