کد خبر : 590983 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ - 02:33
علی صالح آبادی-مدیر مسئول خطای محاسباتی نتیجه پیش بینی غلط است

اداره جامعه و جریان زندگی بستگی به پیش‌بینی‌ها، پیش‌گویی‌ها، تصمیم‌های درست یا نادرست دارد. مهم‌تر از همه خطای محاسباتی است که وقتی رخ می‌دهد غیرقابل‌جبران است یا جبران آن با هزینه زیادی امکان‌پذیر است. انسان‌ها و سیاستمداران چه بخواهند و چه نخواهند در دایره پیش‌فرض‌ها، پیش‌بینی‌ها، پیش‌گویی‌ها و بعضاً خطای محاسباتی قرار می‌گیرند و سرنوشت ملت‌ها در این روند رقم می‌خورد. آشنایی یا عدم آشنایی افراد و سیاستمداران با علوم انسانی مثل اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی و جامعه‌شناسی مهم است زیرا کیفیت زندگی انسان‌ها در گرو همین روندهاست. در این نوشتار به چند نمونه اشاره می‌شود:

1-ساموئل هانتینگتون (1927-2008 م)، اندیشمند آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد با تجزیه‌وتحلیل وقایع ایران و نوع رفتار شاه ایران و کارگزارانش در اداره کشور به این نتیجه رسید که در ایران راهی جز انقلاب پیش روی ملت ایران وجود ندارد. این پیش‌بینی محقق شد و رژیم سلطنتی فروپاشید.

2- هانتینگتون در قرن بیستم پیش‌بینی کرد که افراط‌گرایی، اسلام سلفی و... رشد خواهد کرد و مقابل تمدن و لیبرالیسم غرب خواهد ایستاد. در دو دهه گذشته پیش‌بینی این دانشمند به وقوع پیوست و القاعده، طالبان، داعش و بوکوحرام در قالب امارت اسلامی، خلافت اسلامی و... یکی پس از دیگری شکل گرفتند که اکنون جهان غرب حتی شرق نیز با خطر این گروه‌ها روبه‌رو هستند. پایه و اساس تفکر این گروه‌ها بر غرب‌ستیزی و نظام غربی متکی است.

3- القاعده روز 11 سپتامبر 2001 به برج‌های دوقلو در نیویورک حمله کرد که صدها نفر در آن کشته شدند. این نمونه‌ای از افراط گرایی است.

4- هانتینگتون به خاطر نظریه برخورد تمدن‌هایش مشهور شد. بر اساس این نظریه هانتینگتون پیش‌بینی کرد که قرن 21 قرن تعارض غرب با بنیادگرایی اسلامی خواهد بود. این پیش‌بینی نیز تحقق پذیرفت که اکنون در گوشه‌کنار دنیا شاهد آن هستیم. در مقابل سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین سال2000 نظریه گفت و گوی تمدن‌ها را مطرح کرد که به تصویب سازمان ملل رسید.

5-مجید تهرانیان (1316-1391 ش)، پژوهشگر چپ‌گرای ایرانی بود که پیش از انقلاب در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که چپ بودند فعالیت داشت. او فارغ‌التحصیل رشته «اقتصاد سیاسی» از دانشگاه هاروارد بود. وی پس از هفت سال تدریس در دانشگاه‌های آمریکا به ایران آمد و توسط ساواک دستگیر شد. او پس از آزادی از زندان مبارزه را رها کرد و به مقوله توسعه یافتگی و توسعه‌نیافتگی در ایران پرداخت. او در مطالعات، پژوهش‌ها و نظرسنجی‌هایی که در دهه پنجاه انجام داد به این نتیجه رسید که در ایران انقلاب مذهبی اتفاق می‌افتد. پیش‌بینی که درست از آب درآمد. تهرانیان ازجمله کارهایی که کرد با دست‌اندرکاران تلویزیون و رادیو مصاحبه‌هایی انجام داد و از آن‌ها پرسید آنچه را که پخش می‌کنید خودتان قبول دارید یا خیر. پاسخ دادند خیر از بالا به ما می‌گویند این برنامه‌ها را پخش‌کنید.

6- علت فروپاشی نظام سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی ناکارآمدی، سرکوب مردم توسط حزب کمونیست و رهبران آن، سیاست تهاجمی در روابط خارجی و شعار نابودی سرمایه داری به سرکردگی ایالات متحده و شعار نابودی سرمایه داری به سرکردگی ایالات متحده و ... بود. این شعارها و سیاست‌ها ابرقدرت دوم جهان را از پای درآورد، زیرا شوروی پس از آن که در محاصره رسانه‌ای غرب قرار گرفت، در سال 1991 میلادی به موزه تاریخ رفت.

7-انقلاب ایران با حضور طبقه متوسط، دانشگاهیان و دیگر اقشار به پیروزی رسید، اما خطای محاسباتی که پیش آمد یک جناح و یک سلیقه فکری می‌پنداشت که برای اداره کشور بهتر است دگراندیشان حذف شوند و تنها یک جریان که به‌ظاهر وفادار به‌نظام است باقی بماند. از آنجا بود که مشکلات در حوزه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و روابط بین الملل رخ نشان داد و وضع مردم بدتر از قبل شد.

8-موضوع تحریم هرچند از اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 آغاز شد اما شدت آن در دو دهه گذشته بیشتر شد. علت این تحریم‌ها سیاست تهاجمی در روابط خارجی ارزیابی می‌شود.

9- یکدست سازی حاکمیت و حذف شایستگان به جای اینکه وضع اقتصاد و زندگی مردم را بهتر کند در عمل بدتر کرده است، زیرا مردم با مشکل تأمین نان، آب، هوا و... مواجه هستند. وضع به گونه‌ای شده که در یک اقدام بی سابقه مردم اراک و اردکان یزد برای اعتراض به هوای آلوده به خیابان آمدند. متاسفانه هوای بسیاری از شهرهای کشور آلوده است و نفس کشیدن برای مردم سخت شده است.

10-اصولگراها که مجلس و دولت را در اختیار دارند با حذف رقبا و با آرای کمتر از 50 درصد دولت و مجلس را در اختیار گرفتند. در دوره حاکمیت این جماعت متاسفانه فساد و ناامیدی بیشتر از قبل شده است. مردم این روزها نگران آینده خود و فرزندانشان هستند، زیرا احساس می‌کنند هر لحظه ممکن است کشور درگیر جنگ با اسرائیل یا آمریکا شود.

به عقیده بسیاری از صاحب نظران و نویسنده علت مشکلات کنونی کشور برمی‌گردد به تداوم تحریم‌ها. تازمانی که تحریم‌ها برداشته نشود اوضاع اقتصادی بهبود نخواهد یافت. ریشه تورم در سیاست نهفته است زیرا اقتصاد در گرو سیاست است. اگر سیاست تعاملی به جای سیاست تهاجمی در روابط خارجی اعمال می‌شد، امروز شاهد وضعیت کنونی نبودیم.

اکنون دغدغه مردم علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل روابط خارجی هم شده است. آن‌ها نگرانند که گروه‌های نزدیک به ایران در خاورمیانه به ویژه اقداماتی که حوثی‌ها انجام می‌دهند پای ایران را  به جنگ باز کند که نشانه‌هایش قابل مشاهده است.

آیا وقت آن فرا نرسیده که آسیب شناسی شود تا معلوم شود  قرار است چه مشکلی برای کشور و کردم رخ دهد؟