کد خبر : 590937 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۰/۲۰ - 02:57
غلامعلی رجایی در گفت‌وگو با ستاره صبح آنلاین: دغدغه هاشمی توسعه و بقای ایران بود گروه سیاسی: اکبر هاشمی رفسنجانی ، سیاستمدار کلیدی جمهوری اسلامی روز 19 دی ماه 1395 ناگهانی فوت کرد و شوک بزرگ بر جامعه وارد شد. پیکر هاشمی رفسنجانی بر دوش هزاران نفر از مردم تهران تشییع شد. وی سه دوره ریاست مجلس را عهده دار بود. گفتنی است که او علاوه برآن فرمانده جنگ در بازنگری قانون اساسی در سال 1368 نقش موثر داشت و هشت سال نیز رییس جمهور شد. هاشمی پس از آن تا هنگام مرگ رییس تشخیص مصلحت نظام بود. ستاره صبح به مناسبت هفتمین سالگرد درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی گفت‌وگویی با غلامعلی رجایی که پنج سال مشاور آن مرحوم بود انجام داده که در ادامه می خوانید.

  به نظر شما اگر امروز هاشمی رفسنجانی بودند با توجه به تعدد چالش‌های فرهنگی و اقتصادی چگونه با مسائل برخورد می‌کردند؟
هاشمی رفسنجانی یک کنشگر بود. این کنشگری ارتباطی با مسئولیت داشتن و رئیس بودن نداشت. خاطرم هست وقتی دخالت‌ها باعث شد که هاشمی رفسنجانی ریاست خبرگان را به آقای مهدوی کنی واگذار کند، مهدوی کنی ادب کرد و گفت آقای هاشمی به بنده تفویض کردند. در واکنش به این اتفاق هاشمی گفت کاری که لازم باشد من بکنم می‌کنم، لازم نیست که حتماً رئیس باشم.
یعنی هاشمی یک وزنه‌ای منهای مسئولیت‌هایی که داشت بود. مثلاً نرفتن به نماز جمعه چیزی از ایشان کم نکرد.
متأسفانه در سال‌ها اخیر سالگرد هاشمی به‌درستی گرفته نشده است. باوجوداینکه او سال‌ها امام‌جمعه تهران بود اما امروز در سالگردش بنری در سطح شهر منتشرنشده و این نشان می‌دهد همچنان مورد بی‌مهری است. هاشمی کنشگری خاص خود را داشت. او احزاب را به هم نزدیک می‌کرد و چانه‌زنی‌های خود را با حاکمیت انجام می‌داد.
حتی در حوزه خارجی اگر از او می‌خواستند تلاش می‌کرد و هزینه می‌داد. اگر امروز هاشمی بود شرایط بهتر از اکنون بود خصوصاً در ارتباط با حاکمیت به خاطر منزلتی که نزد امام داشت می‌توانست با نظام چانه‌زنی کند. اما بسیاری از دلسوزی‌های او که درست هم بود، پذیرفته نشد.
او تأکید داشت که باید رابطه‌مان را با آمریکا خوب کنیم و قطع ارتباط با آمریکا یک بازی باخت-باخت است. روسیه و چین به ایران ضربه زدند اما ما فقط به فکر این هستیم که آمریکا به ما ظلم کرده است.
هاشمی می‌گفت ما نیاز به واسطه برای مذاکره با آمریکا نداریم این موضوع نشان می‌داد که هاشمی فهم و درک مناسبی از مسائل دارد. شیوه‌هایی که به نوعی فرار از مسیر مذاکره بود مورد قبول هاشمی نبود.
هاشمی به نقش ظریف باور داشت و او را تشویق می‌کرد. به نظر من ظریف یک آورده نظام بود و اشتباه بود که نظام و دولت این چهره مؤثر را از دست دادند. خاطرم هست وقتی ظریف از دولت کنار رفت نتانیاهو و پمپئو در توئیت هایی اعلام کردند که از شر ظریف راحت شدیم. او برخلاف لبخندهای دیپلماتیکی که می‌زد ذره‌ای به عقب نشینی از منافع ملی قائل نبود. ضمن اینکه سیاست‌های مذاکره را با دفتر رهبری تنظیم می‌کرد. امروز کسانی که در رده‌های میانی وزارت خارجه هم نبودند سکاندار این وزارت خانه شده‌اند و پس از گذشت سه سال از عملکردشان، دستاوردی وجود ندارد.
هاشمی با نقدهایی که انجام می‌داد دولت را در مسیر درست هدایت می‌کرد. او فردی نبود که قهر کند بلکه نظام را از خود می‌دانست.

 

با توجه به اینکه انتخابات خبرگان اولین انتخابات بدون حضور هاشمی است آیا خلاء هاشمی پر شدنی است؟
بنده معتقدم نقش هاشمی پر کردنی نیست. او مانند بازیگری است که در صحنه تاتر کسی نمی‌تواند نقشش را بازی کند. زیرا سابقه هاشمی در انقلاب طولانی است. او اگر امروز بود مخالفان نمی‌توانستند مانند روحانی درخواست رد صلاحیتش را مطرح کنند. در انتخابات ریاست جمهوری به دلیل اینکه قرار بود فرد دوم نظام شود او را رد کردند. حتی دلیل رد صلاحیتش هم دلیل روشن و درستی نبود. او در سخنرانی‌ها سرپا صحبت می‌کرد و یا با یاسر می‌دوید و روی تردمیل ورزش می‌کرد. این مسائل نشان می‌داد که او فرد سرحالی است.
برخی‌ها معتقد بودند به جای اینکه کاری کنیم که او رأی نیاورد یا وقتی رأی آورد در کارش کارشکنی کنیم از ابتدا رد صلاحیتش کنیم بهتر است. به همین دلیل هیچگاه مشخص نشد که برای هاشمی چرا عدم احراز صلاحیت زده‌اند.
رد صلاحیت هاشمی یکی از بدترین نقش آفرینی های شورای نگهبان بود. شورای نگهبان از این خطاها داشته و دارد. حتی در دوران امام و کنونی شورای نگهبان کسانی را رد می‌کند اما رهبری برمی گرداند.
پرسش این است که چرا یک شورایی که 44 سال سابقه دارد باید اشتباه کند؟ چرا اشتباه باید به گونه‌ای باشد که رهبری مجبور شود برای تأیید صلاحیت مطهری و پزشکیان وارد عمل شود؟
چرا فهم سیاسی در شورای نگهبان بالا نیست؟ شرایط کشور به نحوی نیست که این افراد بدون دلیل رد صلاحیت شوند.

 

  واکنش هاشمی به رد صلاحیتش چه بود؟
واکنش او عادی بود. من همان روز هاشمی را دیدم و گفتم بد شد، او پاسخ داد اتفاقاً خیلی هم خوب شد. مسئولیت از دوش من برداشته شد و امروز برای مردم پاسخ دارم.
قبل از رد صلاحیت به او گفته بودند خودت کنار بکش که پاسخ داده بود من این کار را نمی‌کنم. خصوصی به من گفت این‌ها می‌خواهند من کنار بکشم که هزینه را من بدهم. من به مردم خواهم گفت که از من خواستند. هاشمی ذره‌ای برای تأیید صلاحیت خودش تلاشی نکرد. اما ناراحت بود.
رد صلاحیت هاشمی دو نتیجه مهم داشت اول اینکه گزینه او رئیس جمهور شد و دوم اینکه لیست 30 نفره ای که هاشمی تأیید کرد به مجلس راه یافتند.

 

  هاشمی در جلساتی که با رهبری می‌گذاشتند درباره نظارت استصوابی صحبت نمی‌کردند؟
اطلاعی ندارم. بین رهبری و او جلساتی برگزار می‌شد. برخی مواقع من جویا می‌شدم که چه خبر از جلسه، پاسخ می‌دادند تصمیم بر این است که چیزی از جلسه نگوییم. فقط یکبار گفت جلسه یکم بهتر از قبل بود.
یکبار من از هاشمی خواستم که در جلسه با رهبری مسئله حصر را بیان کنند و بگویند که احوال موسوی مناسب نیست که بعد از جلسه به من گفتند که نکته شما را به رهبری منتقل کردم و من گفتم اگر برای ایشان اتفاقی بیفتد برای شما و نظام هزینه ایجاد می کند.

 

  به نظر شما هاشمی دهه 70 با هاشمی دهه 90 چه تفاوتی داشت؟
انسان‌ها تغییر می‌کنند. سرشت آدم‌ها بر تغییر است. هاشمی زمانی که از پشت میز ریاست جمهوری بیرون آمد و فقط در جایگاه ریاست مجمع تشخیص قرار گرفت ملاقات‌های مردمی‌اش زیاد شد. آن چیزی که باعث شد رویکرد هاشمی رادیکال شود این بود که 8 سال سرنوشت کشور به فردی مانند احمدی نژاد و جریان انحرافی داده شد.
دولت احمدی نژآد خود را مقدمه ظهور می‌دانست. از امام زمان هزینه می‌کردند و حتی می‌گفتند مردم به پول یارانه‌ها دست نزنند این پول امام زمان است و تبرک است. هاشمی از این ناراحت بود که چرا سطح مدیریت کشور تا این میزان پایین آمده و کشور برنامه‌ای وجود ندارد. او مسئله شخصی با کسی از جمله احمدی نژاد نداشت. هاشمی به ایران، اسلام و نظام علاقه داشت و می‌گفت ما نباشیم مهم نیست مهم این است که اسلام بماند. او فداکاری خود را هم نشان داد. در مسئله قطعنامه 598 گفت من می‌پذیرم اما آماده محاکمه هم هستم. کمتر کسی است که اینگونه سخن بگوید. هاشمی در دوران تبعید امام سفری به نجف داشت و امام به او توصیه کرد که در نجف بماند اما هاشمی گفت نه باید به کشور برگردم زیرا آنجا بیشتر به من احتیاج است.البته این را هم میدانم که اگر به کشور برگردم دستگیر می‌شوم و تا برگشت دستگیر شد. این مسائل نشان می‌دهد که هاشمی از خود عبور کرده است. هاشمی رفسنجانی در برابر مشکلات ایستاد زیرا برای حفظ اسلام و ایران خود را نمی‌دید و فراموش کرده بود.