چرا کشور با وجود تمرکز بالا در موضوع حجاب، در این بخش توفیقاتی کسب نکرده و موافقان با آزادی انتخاب پوشش بیش از گذشته است؟ حجاب دختران و زنان حتی از دوره پیش از اسلام هم در ایران رعایت می شد یا به تعبیری باید گفت برهنگی در هیچ فصلی از تمدن ایرانیان پذیرفته نشده است. عفت و حیا ارزشی مستند در تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران است. اما بعد از انقلاب به این دلیل که مساله حجاب به نوعی وارد تصمیمات و مدیریت سیاسی شد و مداخله در مورد حجاب زیاد بود، یک موضوع فرهنگی و مذهبی به یک چالش سیاسی تبدیل شد. حجاب باید در چهارچوب مسائل فرهنگی و مذهبی جامعه مطرح و بررسی شود و هر مداخله ای در این زمینه صرفا از جانب نهاد های فرهنگی و مذهبی باشد. وقتی با مقوله حجاب برخورد سخت داشته باشیم و نهادهای نظامی و انتظامی و حتی قوه قضاییه وارد این عرصه شوند، موضوع بی حجاب به صورت کنش گری در می آید. اتفاقی که امروز رخ داده و جنس بی حجابی یا بدحجابی امروز در حقیقت یک کنش اجتماعی است. امروز دختر بچه های دبستانی هم با برداشتن روسری حس می کنند در حال مبارزه با یک سیاست هستند. نباید ارکان یک نظام سیاسی اینچنین محکم به امری فرهنگی و مذهبی گره زده می شد. بخشی از گرایش نسل جوان به پدیده بی حجابی یا بدحجابی مساله ای اجتماعی است که نیازمند بررسی و تحلیل از جنبه های گوناگون است. در هر معضلی باید ابتدا نسبت به شناسایی ریشه های ساختاری مساله اقدام کرد. هر تصمیمی، بدون شناخت ریشه ای مساله نتیجه مطلوب نمی دهد.
برخورد با مقوله حجاب و در ادامه در مواجهه با بی حجابی و بد حجابی باید به چه نکاتی توجه داشت؟ چرا نظر جامعه و حاکمیت در این موضوع اینچنین از هم فاصله دارد؟ اگر به حجاب به عنوان واجبی شرعی نگاه می شود و در مقابله با بی حجابی بحث مقابله با منکر مطرح است، باید به جامعه حق داد که توقع دارد قوه قهریه ابتدا با منکراتی چون ربا، رانت و اختلاس و سایر محرمات برخورد کند. چرا شعار گشت ارشاد برای مسئولین به سرعت در جامعه دهان به دهان گشت؟! چرا از گشت ارشادی که با بی حجابی و بدحجابی مقابله می کرد استقبال نشد؟! چنین مطالعاتی به ما نشان می دهد که خواسته مردم چیست و مسیری که مسئولین برای اصلاح جامعه در پیش گرفته اند چقدر با خواسته مردم فاصله دارد؟! مردم نباید به بهانه حجاب قربانی آزمون و خطا در عملکرد مسئولین و نتایج غیر قابل قبول تصمیمات دولتی شوند. چون بنیان حکومت اسلامی است، بی حجابی را بر نمی تابد ولی برای اثبات وزن اسلامی بودن حکمرانی می توان روی برچیده شدن ربا یا مفاسد اقتصادی تمرکز کرد. امروز بی حجابی دیگر مساله ای صرفا فرهنگی نیست و بخشی از طرح های مقابله با بی حجابی و بد حجابی در حقیقت مقابله با مخالفت با حاکمیت است. همانطور که می بینیم مخالفین نظام هم با تشویق جامعه به بی حجابی به مبارزه با نظام برآمده اند. در این بین جایگاه فرهنگی حجاب و پوشش قربانی مقاصد سیاسی دو گروه شده است. متاسفانه مسیری که در جهت مبارزه با بد حجابی و بی حجابی در پیش گرفته شده است، در صورت موفقیت شاید تنها درصدی از ظاهر جامعه را تغییر بدهد. اگر هدف اجرای احکام و رعایت تکالیف شرعی است، نمی توان از برنامه ها و طرح هایی که با اهداف سیاسی تنظیم شده انتظار زیادی داشت.
در صورت اصرار حاکمیت به ادامه رویه موجود، از برخورد جامعه چه پیش بینی هایی می توان داشت؟ در صورت ادامه برخورد قهری با بی حجابی و بد حجابی، و روش های قبلی و بگیر و ببند ها، دین گریزی زیرپوست جامعه رشد می کند. وقتی با بخشی از جامعه تنها به خاطر نوع پوشش برخورد شود، چه بسا که حتی از دین اعلام برائت خواهند کرد. به ویژه در میان جوانان این رفتار محتمل است، چون اینطور حس خواهند کرد که دین مجوز تحقیر و توبیخ آن ها را صادر کرده است. هر گونه دو قطبی شدن جامعه از جمله تقسیم اجتماع به دو گروه بی حجاب که با آن ها برخورد می شود و گروه باحجاب که مزایایی برایشان در نظر گرفته شده است، حرکتی غلط است و می تواند افراد دو گروه را علیه هم بشوراند و جامعه را نا امن کند. قرار دادن مردم در برابر هم آن هم در شرایطی که گروهی به دلیل حجاب از طرف حاکمیت توبیخ و گروهی تکریم می شوند، مروج خشونت است. برقراری عدالت و رشد اقتصادی باید در اولویت باشد. اگر دولت به این دو مهم بپردازد و به وظایف ذاتی اش عمل کند، تمایل جامعه به تصمیمات دولتی بیشتر خواهد شد مسائل اقتصادی و معیشتی در هر حوزه ای و بر رفتار هر گروهی از جامعه اثر می گذارد. مسئولین مسائل و مشکلات اقتصادی را حل کنند، بهبود وضعیت معیشتی جامعه در تبعیت مردم از قوانین تاثیر مستقیم دارد. اجرای تصمیمات آنی و خلق الساعه و کارهای بی قاعده و پر هزینه بر در حوزه حجاب بی نتیجه است و حتی نتایجی منفی به دنبال دارد.