کد خبر : 560126 تاریخ : ۱۴۰۲/۹/۱۱ - 02:32
ستاره صبح آنلاین گزارش می دهد فراز و فرود سیاستمدار واقع گرا ستاره صبح-پیام فیض:هنری کیسینجر معمار بازسازی روابط ایالات متحده با دو دشمن ابرقدرت خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی و چین، روز پنجشنبه درسن 100 سالگی درگذشت. او سال ۱۹۲۳ در آلمان متولد شد و بعد به آمریکا رفت. وی یکی از ماهرترین مذاکره‌کنندگان در دنیای دیپلماسی جهان شناخته میشد.توصیه او به دموکرات ها و جمهوری خواهان درباره ایران این بود که این کشور را به حال خود رها کنید.ستاره صبح کارنامه این سیاستمدار برجسته که به منافع کشور خود در پرتو صلح و نه جنگ می اندیشید پرداخته است که در ادامه می خوانید:

هنری کیسینجر در خانواده‌ای یهودی در ایالت بایرن آلمان به دنیا آمده بود. او در سن ۱۵ سالگی به همراه خانواده‌اش به دلیل اذیت و آزارهای حکومت نازی به آمریکا مهاجرت کرد. پنجاه و ششمین وزیر خارجه ایالات متحده دو بار ازدواج کرد و از همسر اولش صاحب دو فرزند شد. او بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ در دولت‌های ریچارد نیکسون و جرالد فورد حضور داشت. وی بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ هشتمین مشاور امنیت ملی آمریکا و بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ وزیر خارجه ایالات متحده بود. هنری کیسینجر را می‌توان از پیروان بارز رویکرد «سیاست واقع‌گرایانه» (Realpolitik) در عرصه دیپلماسی دانست. رویکردی که بدون توجه به عوامل ایدئولوژیک و محدودیت‌های اخلاقی تنها شرایط فعلی و عناصر موجود را درنظر می‌گیرد.

 

تنش‌زدایی و نزدیکی به چین
هنری کیسینجر با دو سفرش به چین در سال ۱۹۷۱ توانست زمینه برگزاری اجلاسی بین ریچارد نیکسون و مائو تسه‌تونگ، رهبر حزب کمونیست چین را فراهم کند. تلاش‌های دیپلماتیک وی منجر به مبادلات اقتصادی و فرهنگی بین آمریکا و چین (دیپلماسی پینگ پنگ) شد. دو کشور به ۲۳ سال مخاصمه پایان دادند و روابط بین واشنگتن و پکن برقرار شد. هر چند عادی‌سازی کامل روابط آمریکا با چین تا سال ۱۹۷۹ روی نداد اما تنش‌زدایی در روابط با چین و سفر ریچارد نیکسون به این کشور از جمله دستاوردهای دیپلماتیک هنری کیسینجر محسوب می‌شود. هنری کیسینجر از مدافعان تنش‌زدایی در روابط با اتحاد جماهیر شوروی نیز بود. سیاستی که زمینه ساز گفتگوهای محدودسازی جنگ‌افزارهای راهبردی (سالت) شد. این گفتگوها در سال ۱۹۷۲ به امضای توافق «سالت-۱» بین ریچارد نیکسون و لئونید برژنف انجامید.

 

روابط نزدیک با نیکسون
بخشی از دستاوردهای هنری کیسینجر در عرصه سیاست خارجی مدیون روابط نزدیک او با ریچارد نیکسون، سی و هفتمین رئیس‌جمهوری آمریکا بود. بسیاری از تاریخ‌نگاران روابط ریچارد نیکسون با هنری کیسینجر را از نزدیکترین روابط بین رئیس‌جمهوری ایالات متحده و وزیر خارجه دولتش توصیف کرده‌اند.
هنری کیسینجر پس از پیروزی جیمی کارتر در برابر جرالد فورد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۷۶ از مشاغل دولتی کنار رفت اما بعدها در دولت‌های رونالد ریگان و جورج هربرت واکر بوش (بوش پدر) به عنوان مشاور در عرصه سیاست خارجی فعالیت کرد.

 

پیشکسوت سیاست
او در دهه‌های پس از فعالیتش در سمت وزیر خارجه آمریکا در میان سیاستمداران و نخبگان این کشور به عنوان فردی پیشکسوت در عرصه دیپلماسی احترام زیادی داشت. به عنوان مثال در جریان یکی از مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ هر دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه تلاش کردند تا با نقل قول از هنری کیسینجر و اشاره به او برنامه خود برای مذاکره مشروط یا غیرمشروط با ایران را توجیه کنند. نقاط تاریک کارنامه هنری کیسینجر که منتقدان وی به آنها اشاره می‌کنند کم و بیش محصول اتخاذ رویکرد «سیاست واقع‌گرایانه» در دیپلماسی است. منتقدان هنری کیسینجر حمایت او از سرنگونی دولت سالوادور آلنده در شیلی، بمباران کامبوج و به رسمیت شناختن اشغال تیمور شرقی از سوی اندونزی را در کارنامه وی نکوهش می‌کنند. 

 

کیسنجیر و ایران
کیسینجر عادت داشت استعارات و ویژگی‌های خاصی را به سیاست خارجی ایران نسبت دهد، ویژگی‌هایی که به زعم او در تقابل با سیاستگذاری‌های خارجی ایالات متحده عمل می‌کردند.
 می‌توان گفت که این قبیل استعاره‌ها تا حدودی بیانگر نوع اختلافات ایران و آمریکا در دنیای امروز است. از نظر هنری کیسینجر، ایران مشکلی بزرگتر از داعش بوده و برنامه هسته‌ای ایران نیز نگران‌کننده‌تر از بحران تسلیحات هسته‌ای کره شمالی است. فارغ از تاثیرات مهمی که کیسینجر بر سیاست خارجی کلان آمریکا در قبال خاورمیانه داشته است، او در پنجاه سال گذشته تاثیرات و اظهارنظرهایی نیز در مورد ایران داشته است که در ادامه به برخی از آن‌ها خواهیم پرداخت.

 

گسترش روابط آمریکا و ایران
در حقیقت کیسینجر بود که در سال ۱۹۷۲ روابط بین واشنگتن و تهران را عمق بخشید. او کسی بود که سیاست حمایت بی‌قید و شرط از شاه ایران را به عنوان راهی برای تثبیت قدرت آمریکا در خلیج فارس در پیش گرفت. کیسینجر مخالفت‌های وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون را زیر پا گذاشت و به شاه توانایی خرید همه رقم تسلیحات از سازندگان آمریکایی را داد.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی و متعاقب آن اشغال سفارت آمریکا در تهران، رابطه ویژه‌ای که کیسینجر برای ایجاد آن تلاش بسیاری کرده بود هم از بین رفت. برخی کیسینجر را مسئول مستقیم این فاجعه می‌دانستند، به‌ویژه جورج بال، دیپلمات وزارت خارجه آمریکا که سیاست کیسینجر برای فروش تسلیحات به ایران را «عملی احمقانه» خواند.
 

کیسینجر و جنگ آمریکا با ایران
او معتقد بود که برنامه هسته‌ای ایران نگران‌کننده‌تر از بحران تسلیحات هسته‌ای کره شمالی است. استدلالی که او ارائه می‌کرد هم این بود که اگر ایران به سلاح‌ هسته‌ای دست یابد، رژیم‌های منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای ممکن است دیگر به عنوان یک «سیاست معنادار» تلقی نگردند؛ و «آن‌وقت است که ما در دنیایی با کانون‌های متعدد هسته‌ای، که هیچگونه خویشتنداری از خود ندارند، زندگی خواهیم کرد.» وی در پاسخ به این سوال که در صورت شکست خوردن مسیر دیپلماسی آیا طرفدار اقدام نظامی علیه ایران است گفته بود که «من [چنین چیزی را] را توصیه نمی‌کنم، اما از سوی دیگر توصیه می‌کنم این گزینه را کنار نگذاریم.»

 

واکنش احمد زید آبادی به درگذشت کیسینجر
احمد زیدابادی روزنامه نگار در پستی در فضای مجازی نوشت:کیسینجر یک قرن تمام زیست و لحظه ای از آن را هدر نداد.جهان و بازی های سیاسی آن را با خونسردی می نگریست و شاید همین خصلت او را به کشف زوایای تاریک و پنهانی در حوزه کارش هدایت می کرد که بر دیگران ظاهر نمیشد.در غیاب کیسینجر عالم دیپلماسی گویی بزرگ خود را از دست داده است،همانطور که با مرگ انیشتین علم فیزیک بزرگ خود را از دست داد.