افزایش سن بازنشستگی چه تاثیر مثبتی به همراه دارد؟ آیا می توان از تصمیم مجلس برای افزایش سن بازنشستگی دفاع کرد؟ زمانی که سن بازنشستگی کاهش داده شد، اجرای این قانون برای برخی تعیین کننده بود. عده ای مایل بودند زود بازنشسته شوند و حقوق ثابتی بگیرند و سپس به کار دیگری مشغول شوند. در آن زمان دولت می خواست طیفی هر چه سریعتر بازنشسته شوند و عده دیگری جای آنها را بگیرند تا آمار اشتغال بالا برود. پروسه بازنشستگی از چند نظر برای امروز دولت و صندوق بازنشستگی، سنگین است. اولا بازنشسته مستمری بگیر است و دوما حق بازنشستگی نمی دهد. در شرایط امروز صندوق های بازنشستگی برای یک فرد بازنشسته هزینه محسوب می شود. علت اصلی بالا بردن سن بازنشستگی برداشتن بار مستمری ها از دوش دولت و صندوق های بازنشستگی است. هر چه شاغلین دیر تر بازنشسته شوند دولت دیرتر به مرحله هزینه دادن می رسد. در کشور هایی که رشد جمعیت پایین است هر چه بازنشسته ها بیشتر می شوند جایگزینی با نیروی کار آمد و جوان دیر تر اتفاق می افتد. دولت ها به دلیل جبران این کسری دست به تغییر قوانین و افزایش سن بازنشستگی می زنند. وقتی رشد جمعیت پایین است افرادی که کار می کنند کمتر هستند، تعداد بازنشسته ها بیشتر است و هزینه ها بالا است. در کشور هایی با رشد جمعیت بالا اشتغال مهمتر است تا افراد هر چه زودتر بازنشسته شوند و نیرو های جوان استخدام شوند و اشتغال بالا برود. امروز دولت و مجلس می خواهند افراد همچنان حق بازنشستگی پرداخت کنند و دیرتر به ردیف مستمری بگیران اضافه شوند.
به نظر شما نسبت این قانون با ناترازی صندوق های بازنشستگی چیست؟ آیا می توان بحران صندوق های بازنشستگی را علت تصویب این قانون دانست یا خیر؟ مساله اصلی صندوق ها و ناترازی صندوق ها است. صندوق ها مبالغی را گرفته اند و به دلیل تورم ارزش ان ارقام کم شده است از این سو باید مستمری بپردازند و این حقوق ها را با تورم رشد بدهند. صندوق های بازنشستگی از پول بازنشسته ها به خوبی استفاده نکرده و مدیریت مناسبی بر دارایی ها نداشتند. دست دولت همواره در جیب صندوق ها بوده و بعضا دولت به این مجموعه ها بدهکار است. دولت های مختلف پول صندوق ها را خرج کردند و به جای پرداخت بدهی هایشان به صندوق ها شرکت و کارخانه های دادند. بعضا کارخانه ها زیان ده و ورشکسته بودند و صندوق ها باید این صنایع را مدیریت می کردند و به سود آوری می رساندند. هولدینگ بزرگ شستا در نتیجه بدهکاری دولت به صندوق های بازنشسنگی به وجود آمده است. شستا و مشکلات اش، از نتایج تصمیمات مقطعی دولت ها است.
آیا با افزایش سن بازنشستگی می توان باری از دوش صندوق های بازنشستگی برداشت یا خیر؟ افزایش سن بازنشستگی تصمیم درستی است ولی برای نجات صندوق ها کفاف نمی دهد. صندوق های بازنشستگی به تصمیماتی بزرگتر و مهمتر نیاز دارند. اولین مساله مدیریت صندوق های بازنشستگی است. در این مورد نگاه سیاسی وجود دارد درحالیکه این مجموعه ها به توانمندی و تجربه نیاز دارند. وقتی کشوری مثل آمریکا با آن اقتصاد بزرگ در مورد صندوق های بازنشستگی دچار مشکل است و دائما در حال طراحی برنامه ها و راهکار های جدید است، ما چگونه می توانیم ادعا کنیم که مشکلی وجود ندارد و یا با تغییر یک مدیر می توانیم مسائل را حل کنیم! در تمام دنیا به ویژه در آمریکا که با بحث تعهدات اجتماعی بالا روبرو است همیشه بخش مستمری بازنشستگان در نطق نامزد های انتخابات ریاست جمهوری، قطعه پر شوری است و بخش عمده شعار های نامزد های دموکرات یا جمهوری خواه را به خود اختصاص می دهد. کسری های صندوق های بازنشستگی روی هم تلنبار می شود و خطری برای اعضا به شمار می رود. در همه جای دنیا دولت ها به صندوق های بازنشستگی کمک می کنند. دولتی مثل آمریکا در این مشکل درمانده است پس وای به حال کشوری که تورم دارد و رشد جمعیت اش منفی است. در شرایط تحریم که بسیاری از دارایی های کشور بلوکه شده کمک به صندوق های بازنشستگی و مدیریت دولتی مشکلات این صندوق ها مشکل تر است.