تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس، رد صلاحیت شدند. این افراد از جمله چهره های منتقد و یا از اقلیت اصلاح طلب مجلس بودند. با این رد صلاحیت ها حضور اصلاح طلبان در مجلس بعدی بسیار کم رنگ خواهد بود. چرا اصلاحات برای حضور در عرصه قدرت وارد رقابت نمی شود؟ از نگاه جریان سیاسی حاکم، چند نفر نماینده مجلس یازدهم که هفته گذشته رد صلاحیت شدند، باید در دوره قبل جزو صد ها نفری می بودند که صلاحیتشان تایید نشده بود. این چند نفر از دست نیروهای انقلابی در رفته بودند. جریانی به ارکان کشور چنگ انداخته و تجربه ها و سرمایه های انسانی را کنار می زند تا نیروهای خودی جایگزین شوند. جریان سیاسی که به کشور چنگ انداخته از ابزار رد صلاحیت استفاده می کند. تندرو ها کمترین انتقادی را بر نمی تابند. امروز فضا این گونه است و تصمیم بر این است که سخنی مخالف با خودشان در صحن مجلس گفته نشود. وقتی اصولگرایان معتدل رد صلاحیت می شوند، تکلیف اصلاح طلب ها معلوم است. اصلاحات چیزی نیست که از توبره این مجالس و چنین دولت هایی بیرون بیاید. به خصوص که اصلاح طلب ها مدافع اخلاق هستند و در چنین وضعیتی وقتی طرف مقابل تندرو ها هستند اصول اخلاقی پایمال می شود. از این رو من در میان دوستان اصلاح طلب میل چندانی به شرکت در رقابت و حضور در قدرت را مشاهده نمی کنم. کسی که سال ها خدمت صادقانه داشته شایسته تکریم است. برخی از شخصیت های رد صلاحیت شده گنجینه تجربه هستند. متاسفانه در سال های اخیر می بینیم این افراد را خانه نشین می کنند. معاون یک وزارتخانه تخصصی یا وزیر اسبق یک سرمایه انسانی با کوله باری از تجربه است. منزوی و خانه نشین کردن این افراد یعنی در هر دوره مجلس و دولت، مملکت را از نقطه صفر شروع می کنیم، معلوم است که با این نگاه ها کشور پیشرفت نخواهد کرد.
ارزیابی شما از عملکرد مجلس یازدهم چیست؟ آیا نمایندگان انقلابی توانستند در طول چهار سال فعالیت خود شعار های تبلیغاتی اقتصادی و معیشتی پیش از انتخابشان را محقق کنند یا نه؟ هر مرجعی، هر مجموعه ای و هر نهادی که شفافیت نداشته باشد و منتقدی برایش نباشد یا با منتقدانش برخورد شود، به طوری که کسی انتقادی نکند، ناکارآمد خواهد بود و به فساد کشیده می شود. هر جایی که شفافیت نباشد، فساد وجود دارد. هر مجموعه ای که در مقام پاسخگویی نباشد، ناکارآمد است. نفس تشکیل مجلس این است که نماینده های از دل همین مردم و با رای اکثریت در مجلس حضور پیدا کند و پلی بین جامعه و حاکمیت باشند نه اینکه به سدی در برابر این دو گروه تبدیل شوند. اگر مسئولی می خواهد بداند وضع زندگی مردم خوب است یا بد است، باید از مردم کوچه و بازار بپرسد نه از تلویزیون که از نگاه جریان حاک بر صدا و سیما، همه چیز خوب است! نماینده مجلس باید صدای مردم کوچه و بازار باشد و خواسته های جامعه را به گوش مسئولین برساند. چون مسئولین در حاشیه شهر ها و در شهرک های اقماری اطراف پایتخت یا در دهات های سیستان و بلوچستان زندگی نمی کند، نماینده مجلس باید صدای جامعه در گوش مسئولین باشد. نماینده باید جواب سوالات و ابهامات مردم را از مسئولین بگیرد. نماینده مجلس وکیل و مدافع حقوق مردم است. نمایندگی مجلس شغل نیست که بعضی از آقایان پیگیر مزایایش هستند! مجلس و نماینده مردم داریم، ولی می ببینید فقر در جامعه وجود دارد. در برابر ناکارآمدی مجلس سکوت می شود و نمایندگان منتقد و مردمی رد صلاحیت می شوند.
نقش مجلس یازدهم و عملکرد نمایندگاش را در انتخابات پیش رو چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا پربار بودن کارنامه مجلس می توانست به انتخابات رونق بدهد یا خیر؟ مجلس یازدهم خنثی است. یعنی اراده مردم در آن نمود پیدا نکرد و مجلس همراه و همنوا با صدای مردم نبود. به ویژه در دوره ای که جامعه به دلیل مشکلات فراوانی که داشت، به خصوص به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی به نمایندگانی دلسوز و متعهد نیاز داشت تا در برابر تصمیمات کلان و برنامه ها، مدافع و پیگیر حق مردم باشند.