کد خبر : 559625 تاریخ : ۱۴۰۲/۸/۲۰ - 11:12
فرزین هومان فر در بزرگداشت شمس آقاجانی: پیوسته نقشه شعر تازه می‌کشید گروه فرهنگ و هنر: روز گذشته مراسم بزرگداشتی برای شاعر درگذشته، شمس آقاجانی با حضور اهالی ادب و فرهنگ در کتابفروشی فرهنگان قریب برگزار شد. فرزین هومانفر، شاعر و هنرمند که در «جایزه شعر فراپویان» کتاب «مخاطب اجباری» این شاعر را به عنوان اثر برگزیده انتخاب کرده بود، در مراسم دیروز سخن گفت. متن سخنان وی را در پی می خوانید:

«نرود جای خالی‌ات نرود از دست!
که حجم پری دارد» (شمس آقاجانی)

شمس را من از کتاب مخاطب اجباری شناختم. شمس را از سطر اول شعر (زیرزمین) «من سالوادُر دالی قبول، تو از کجای تنت آفتاب می زند بیرون»، دالی را با توهمات نوری ‌و هندسه‌ی مبهم ِسوررئالیستی  به شعر کشانده بود، تصویری سوررئال با کلیشه زدایی از واژه‌ی آفتاب که از بستر تن بیرون می‌زد. شاعر تصویر ‌وتصور درخشانی را ساخته بود. کمی جابه جا شدم قرائت شعر را رها کردم. در آخر همین سطر ایستادم. حواسم جمع نمی‌شد. بهتر است بگویم حیرت که از نظر من معیار سنجش هنر است، ترقه‌ای در نگاه من ترکانده بود (پس از درنگی که در بعُد زمان نمی‌گنجید،  من  از مخاطب اجباری به مخاطب مشتاق اختیاری بدل شدم  و زیر لب گفتم از آشنایی با شعر شما خوشبختم آقای شاعر در روزهایی که مشغول جمع آوری کتاب‌های شعر برای انتخاب کاندیدهای فینال جایزه شعر فراپویان بودیم. 
یادداشت کوتاهی را ضمیمه‌ی کتاب کردم و آن را در شمار کتاب‌های برگزیده گذاشتم تا مورد بررسی داوران قرار گیرد. کتاب بسته شد. نام شمس در کنار استاد رؤیایی و ‌بیژن نجدی در فهرست شاعران منتخب دهه‌ی هفتاد قرار گرفت که البته این یک اقدام نمادین بود. بودند شاعران مطرح، مدرن، پیشکسوت و تاثیرگذاری که متاسفانه به علت محدودیت تعداد نفرات نامشان در این فهرست عنوان نشد.
بعد از این اتفاق پیوسته کارهای او را با دقت بیشتری دنبال می‌کردم شاعری که با کفش‌هایی که بی شباهت به کفش‌های  تابلوی ونگوگ  نبود، کفشی که پایی پویا را ترغیب می‌کرد که تا مرز  پارگی به دویدن  و جستار ادامه دهد، در طی سال‌های آتی شاهد تلاش‌ها و پژوهش‌های جدی و مصرانه او بودیم، گویی ناخودآگاه  می‌دانست وقت کم است. در جلساتی دوستانه که او و رویای عزیز را ملاقات می‌کردم شاهد شیدایی و گریزهای ذهنی‌اش شده بودم. انگار پیوسته نقشه‌ی شعر تازه‌اش را می‌کشید.  به ندرت نگاهش صید می‌شد . چند کتاب قابل توجه و قطوری درباب شعر ونظریه های ادبی نوشت. کارگاه‌های شعر پر برآیندی را  اداره کرد، به نحوی که شعر و ادبیات دغدغه‌ی ارجح او شده بود، تا آنجا که مرگی نابهنگام سخنش را بیرحمانه قطع کرد.