ستاره صبح آنلاین، فائزه صدر: دانشگاه ها بر خلاف دهه های گذشته صندلی های خالی بسیاری دارد. همچنین کم شدن تعداد دانشجویان پسر و تمایل رتبه های برتر به مهاجرت از جمله دلایلی است که ما را بر آن داشت تا در این موضوع گفت و گو کنیم. خبر تعدیل و اخراج چند تن از اساتید و جذب دو هزار نیروی هم سو با حاکمیت اعتبار دانشگاه را زیر سوال می برد و از امید دانشجویان برای ادامه تحصیل و حضور و مبادله علم در فضایی پویا می کاهد. ستاره صبح در گفت و گویی با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می خوانید:
با توجه به اخراج برخی از اساتید منتقد از دانشگاه ها، آیا می توان گفت طیف حاکم پس از یکدست سازی در حال اعمال نظر و استقرار نگاه مطلوب در دانشگاه است؟ اخراج و تعدیل اساتید دانشگاه دلایل متعددی دارد. در مورد برخی از اساتید که در سال های گذشته تعدیل شده اند می توان گفت آن ها دچار رکود علمی شده بودند. طبق مقررات وزارت علوم اگر اساتید بیش از پنج سال در گرید دانشگاهی بمانند و کار علمی نکنند با تعدیل روبرو می شوند. اما کنار گذاشتن اساتیدی که هم سو نیستند کاری است که از ابتدای انقلاب مرسوم شد و در دوره ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد شدت گرفت. باید دانست که کنترل دانشگاه با دو هزار نیروی خودی امری مشکل است. اولا نگاه حاکم در تمام رشته ها متخصص ندارد. تحصیلکرده هایی که در حد تدریس در دانشگاه بودند تا امروز جذب شده اند. مگر اینکه بخواهند اساتیدی را در دانشگاه ها جذب کند که شایسته مقام استادی نیستند که اشتباهی خواهد بود و ممکن است دانشگاه را از هم بپاشاند. دوما باید به این نکته توجه داشت که فضای بنیادین دانشگاه ها با ورود تعدادی استاد و اخراج برخی از اساتید تغییر نخواهد کرد. با توجه به اینکه دانشجویان از بدنه جامعه هستند و نیروهای جدید وابسته به دولت از این رو این احتمال می رود که دانشجویان از اساتید جدید استقبال نکنند و درس آن ها را نگیرد. مساله دیگری که قابل توجه است تاثیر محیط دانشگاه بر استاد است. این احتمال وجود دارد که ریزشی در بین این نیروها داشته باشیم. قبلا هم افرادی وابسته به دولت در دانشگاه ها وارد گروه ها شدند که بعضا دانشجویان از گرفتن درس آن ها خودداری می کردند و البته این افراد هم به مرور تغییر کردند و در بدنه آکادمیک کشور حل شدند. سخت است که بتوان چنین پروژه ای را اجرا کرد و با ورود نیروهای جدید در تمام رشته ها وضعیت فکری دانشجویان دانشگاه های کشور را تغییر دارد. رتبه های برتر کنکور تمایل به مهاجرت دارند و در سایر دانشجویان بی میلی به تحصیل آشکار است. به عقیده شما نقش دانشگاه و اساتید در این ارتباط چیست؟ میل به تحصیل در میان جوان ها کاهش پیدا کرده است. این بی میلی در میان پسر ها بیشتر از دختر ها است. من یک کلاس ارشد با 18 دانشجو دارم که تنها یک نفر از آن ها پسر است. دختر ها هم دانشگاه را به عنوان یک راه برای خروج از خانه و گذراندن وقت دنبال می کنند. وقتی دانشجو سر کلاس می نشیند بی حالی و بی انگیزه بودن از نوع نشستن اش پیداست. چشمانی خسته دارند و در نگاه هایشان اشتیاقی دیده نمی شود. میل به ازدواج هم بین جوان ها کم است گویا آینده ای برای خود متصور نیستند. اکثر دانشجو ها شرایط اقتصادی خوبی ندارند. مشکلات عدیده ای دانشگاه های کشور را گرفته که راه حل اش هر چه باشد ورود اساتید وابسته به دولت نیست. این دانشجویان در اعتراضات بودند ولی وقتی دستگیر می شوند کسی از آن ها نمی پرسد چرا اعتراض کرده اید؟! ما در دانشگاه هستیم و می دانیم که فلان دانشجو که در اعتراضات دستگیر شد، مشکلات اقتصادی فراوان، شرایط ناگوار خانوادگی و زندگی سختی دارد. من به عنوان استاد این دانشجویان احساسات تلافی جویانه و انتقام جویانه آن ها در جریان اعتراضات را درک می کنم. آن اعتراض به خروج آسان فرزندان مقامات از کشور بود. اعتراض ها به ورود 1000 دانشجو بدون کنکور بود. اعتراض به این بود که چطور یک نفر بدون قبول شدن در کنکور به عنوان دانشجوی پزشکی وارد دانشگاه شده است؟! اعتراض ها به تامین نبودن و داشتن مشکلات مالی بود. گریز پایی امروز جوانان و میل به مهاجرت در میان نخبگان و دانشجویان رشته های علوم پایه برای فرار از بی عدالتی آشکاری است که هر روز با مضادیقی از آن روبرو هستند. تبعیض طبقاتی، جنسیتی، سیاسی و اقتصادی باعث شده دانشجویان در تحصیل آینده ای نبینند و ناراضی باشند. این وضعیت در داخل به اعتراضات و در خارج به مهاجرت ختم می شود. نمی توان با اقداماتی از جمله تعدیل نیرو و اخراج اساتید و ورود اساتید حاکمیتی جلوی ناسازگاری دانشجویان دانشگاه ها را گرفت. کار درست این است که به اعتراض دانشجو و حتی استاد پاسخ مثبت بدهیم. زیرا کارهای انتقام جویانه نتایج خوبی نخواهد داشت.
با توجه به اینکه دانشگاه محل گفت و گو است، وضعیت دیالوگ را در دانشگاه ها چگونه می بینید؟ آیا با ورود اساتیدی با نگاه های هم سو به دولت امکان گفت و گو وجود خواهد داشت یا خیر؟ حدود ده سال پیش مقاله ای توسط سازمان ملل منتشر شد که مبادله کلام مفید بین مردم کشور ها را بررسی کرده بود. بیشترین مبادله کلامی مفید مربوط به کشور ژاپن بود. ژاپنی ها در 24 ساعت شبانه روز حدود 96 دقیقه مبادله کلامی مثبت داشتند. در ایران این رقم 4 تا 4.5 درصد بود. در مجموعه جامعه ایران مبادله کلامی پایین است. ایرانی ها در این زمینه نقص دارند. به دلیل ناهمواری های بین دولت و مردم دیالوگ بین حاکمیت و جامعه پایین است. وقتی متفقین در سوم شهریور 1320 وارد خاک ایران شدند مردم به خانه های خود پناه بردند و بی بی سی گوش کردند. اگر تاریخ معاصر را بررسی کنید متوجه می شوید که گسل بین حاکمیت و جامعه در دوره های مختلف تاریخ عمیق تر شده است. از جمله علل این فاصله نبود گفت و گو است. اما به دلیل مبادله کلامی دانشگاه محیطی بشاش و پویا بود. دانشگاه ها یک تنه مسئولیت گفت و گو در کل جامعه و دفاع از حقوق ملت را بر دوش می کشید. اوایل انقلاب کلاس ها جنجالی بودند دو طرف مخالف هم در رد هم دلیل می آوردند. دانشجو ها برای شرکت در این بحث ها مطالعه و تحقیق می کردند. جر و بحث ها سازنده بود و تاثیر به جا می گذاشت. اقدامات حراست دانشگاه میل به گفت و گو و مبادله کلامی در دانشگاه ها را کاهش داده است. اگر فضای گفت و گو از دانشگاه گرفته شود، خطایی رخ خواهد داد. عوارض هر اقدامی روزی خودش را نشان می دهد.