کد خبر : 517893 تاریخ : ۱۴۰۲/۵/۲۸ - 03:01
علی صالح‌آبادی - مدیرمسئول کودتای 28 مرداد مانع دموکراتیزه شدن ایران شد

مرور تاریخ ایران نشان از یک واقعیت تلخ و تکرار وقایع تلخ دارد. یکی از این تراژدی‌ها واقعه کودتای انگلیس-آمریکا بود که با حمایت عوامل داخلی به وقوع پیوست. درباره کودتا تاکنون کتاب‌ها و مقالات فراوانی نوشته شده و می‌شود. نوشتار پیش رو به رویداد تلخی که مسیر ملت ایران را تغییر داد، دموکراسی را به محاق برد و سرنوشت ایرانی‌ها را طور دیگری رقم زد، می‌پردازد:
1-براساس نخستین سرشماری که در سال 1335 انجام شد یعنی سه سال پس از کودتا، جمعیت کشور نزدیک به 19 میلیون نفر بود که 32 درصد شهرنشین و 68 درصد روستانشین بودند. بنابراین محمد مصدق در زمانه‌ای می‌زیست که اکثریت مردم بی‌سواد و روستانشین بودند. مصدق توانست از پتانسیل حدود 5 میلیون شهرنشین، نهضت ملی شدن نفت را برپا و پیروز کند.
2-در جریان ملی شدن صنعت بازاری‌ها، روحانیون و روشنفکران با مصدق بودند؛ اما پس از واقعه 30 تیر که مردم تهران و دیگر شهرها سنگ تمام گذاشتندو در حمایت از مصدق یکپارچه به خیابان آمدند، انگلیسی‌ها و عوامل آن در داخل کشور دست به کار شدند و بستر را برای کودتا فراهم کردند.
منش و مشی مصدق آزاد گذاشتن همه افراد و احزاب از جمله حزب توده بود. انگلیسی‌ها از این شرایط سوء استفاده کردند و با جعل خبر و انتشار بیانیه جعلی به مذهبی‌ها به ویژه روحانیون القا کردند که مصدق به کمونیست‌ها میدان داده و دیر یا زود کشور به دست حزب توده که مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی بود، خواهد افتاد.
آمریکا با کودتا مخالف بود. انگلیسی‌ها با خلق کمونیست‌هراسی سرانجام «ژنرال آیزنهاور»، رئیس جمهور وقت آمریکا را قانع کردند تا از یک سو در کودتا شرکت کند و از سوی دیگر 10 میلیون دلار هم برای کودتا اختصاص دهد. البته کودتاچیان و وطن‌فروشان ارزان‌فروشی کردند. اراذل و اوباش و رهبران آن‌ها تنها 10 هزار دلار گرفتند و به خانه پلاک 109 در خیابان کاخ حمله کردند و کودتا را به پیروزی رساندند.
3-بعداز حضور حماسی مردم در روز 30 تیر 1331 که باعث فرار شاه شد دربار، انگلیس و نیروهای چپ، دست به کار شدند تا در گام نخست افراد مؤثر و دارای پایگاه مردمی مثل حسین مکی، مظفر بقائی، خلیل ملکی و ... را از مصدق جدا کنند و از سوی دیگر مردم را نسبت به توانمندی دولت مصدق دلسرد کردند. آنها وانمود کردند مصدق و دولتش ضددین هستند.
در این میان شمس قنات‌آبادی، روحانی ذی‌نفوذ به کودتاچیان پیوست. او که سه دوره نماینده مجلس بود لباس روحانی از تن درآورد و با کودتا همراه شد! ابوالقاسم کاشانی، محمدتقی فلسفی واعظ مشهور نیز به دلیل فضاسازی که شده بود که مصدق به کمونیست‌ها میدان داده و نیروهای مذهبی را حذف کرده بود پشت مصدق را خالی کردند؛ اما سیدمحمود طالقانی، سیدرضا زنجانی، غلامرضا تختی، نریمان، حسین فاطمی و ... با مصدق ماندند.
فضا به سمتی پیش رفت که مردم در روز 28 مرداد صبح شعار زنده باد مصدق می‌دادند بعداز ظهر شعار مرگ بر مصدق. این موضوع ناشی از بیسوادی و عدم درک شرایط و پایین بودن دانش سیاسی، اجتماعی و حقوقی مردم آن زمان بود.
4-مصدق به دلیل خدماتی که انجام داد از سوی مردم ایران «پیشوا» لقب گرفت. علت این بود که برنامه‌هایش را چه زمانی که در مجلس بود و چه زمانی که نخست وزیر بود به اتکا و پشتوانه مردم پیش می‌برد.
مصدق وقتی امکان حضور در مجلس را نداشت، در میدان بهارستان یک صندلی گذاشت و گفت هر جا که مردم باشند مجلس هم آنجاست. مصدق به پشتوانه مردم نفت را ملی کرد و دست انگلیسی‌ها را از ایران کوتاه کرد. کارهای مصدق برخاورمیانه و شبه قاره هند تأثیر داشت.
مصدق که دانش‌آموخته حقوق بود دریافته بود که جامعه «توده وار»، کم‌سواد و استبدادزده گرفتار جهل و نادانی است. به همین منظور در اقدامی شجاعانه رأی دادن بی‌سوادها را ممنوع کرد و دست زمین‌داران، دربار و ارتش را برای دخالت در انتخابات بست.
مصدق می‌گفت: شاه براساس قانون مشروطه باید سلطنت کند نه حکومت، اما او در عمل قانون اساسی را زیر پا می‌گذاشت، خودش را سایه خدا در زمین و قدرتش را مطلقه می‌دانست. دولت و مجلس فرمایشی درست می‌کرد. مصدق براین باور بود که شاه باید سلطنت کند، نه دخالت در همه امور. تلاش نخست‌وزیر ملی و دموکرات این بود که سطح آگاهی مردم را بالا ببرد تا روند دموکراتیزه شدن تسریع شود. پروژه به این دلیل شکست خورد که روشنفکران با او زاویه پیدا کردند و به جای کمک به استقرار دموکراسی به کودتاچیان و انگلیس و آمریکا پیوستند. روحانیون هم یا سکوت کردند یا بعضا مثل بهبهانی و... از کودتا حمایت کردند. این فرآیند بستر را برای انجام کودتا فراهم کرد و روند دموکراتیزه شدن در ایران متوقف شد.