کد خبر : 517548 تاریخ : ۱۴۰۲/۵/۱۰ - 10:39
ماجرای زندگی کارتن‌خواب 49 ساله در تهران/همه‌چیز دارم، اما هیچ‌چیز ندارم ستاره صبح - علی فریدونی: کنار خیابان وصال شیرازی در تهران با تکیه بر یک عصای زیر بغلی ایستاده بود. پای راستش معلول بود و به نظر می‌آمد از شدت فشار ورم کرده است. صورتش از گرما خیس عرق بود. چند پلاستیک بزرگ که به نظر می‌آمد از ضایعات پرشده در کنارش قرار داشت. نزدیکش شدم گفتم من خبرنگار روزنامه ستاره صبح هستم. امکان دارد با من مصاحبه کنید؟ او پیشنهاد مرا پذیرفت اما اجازه گرفتن عکس را نداد.یاور می گوید دانش آموخته مهندسی مکانیک است و فرزندش در انگلیس اقامت دارد.او فاقد خانه است و در خیابان می خوابد. او اهل خوزستان و خون گرم و مهربان است. یاور سختی زندگی را تحمل می کند و روی پای خودش ایستاده است. او می گوید مجروح هستم و به وصیت مادرم به بنیاد شهید یا دیگر نهادها مراجعه نکردم. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

  خودتان را معرفی کنید و چند سال دارید؟
اسمم یاور .... و متولد سال 1353 هستم. تحصیلاتم هم لیسانس مکانیک است. در انگلیس درس‌خوانده‌ام.

 

  چطور امرارمعاش می‌کنید؟ روزانه چقدر درآمد دارید؟
از طریق جمع‌کردن ضایعات و فروششان امرارمعاش می‌کنیم. بستگی دارد اگر زیاد جمع کنم 100 تا 200 هزارتومانی می‌شود. این مبلغ کفاف زندگی را نمی‌دهد. می‌سوزیم و می‌سازیم و کمتر می‌خوریم.

 

  مستأجرید؟
نه محلی برای سکونت ندارم. شب‌ها در خیابان می‌خوابم. شرایط سختی است.

 

شما بیماری هم دارید؟
مشکل‌دارم. مجروحم. ماجرایش دراز است ولش کن. تمایل ندارم خاطرات تلخ را مرور کنم. برایم آزردگی خاطر دارد.

 

  آیا از جایی کمک می‌گیرید یا فقط از محل فروش ضایعات امرار معاش می‌کنید؟
وقتی من این‌طور شدم (معلولیت از پای راست) مادرم نگذاشت از بنیاد شهید و سایر نهادهای کمک‌رسان ریالی دریافت کنم. ما آبادان بودیم و وقتی خرمشهر آزاد شد دیگر من دنبال کارهایم نرفتم. مادرم نگذاشت گفت شرف پولی نیست. آن موقع شرایط برای من فرق می‌کرد. من به وصیت مادرم گوش کردم. نه چیزی می‌خواهم نه دنبالش هستم که چیزی بگیرم. من دنبال کمک نمی‌روم تا جان دارم و سر پا هستم کار می‌کنم.

 

  شما ازدواج‌کرده‌اید؟
بله، ازدواج کردم. ولی خانمم فوت کرده است. یک پسردارم که در انگلیس است. آنجا درس می‌خواند. من دوست ندارم از او هم کمک بگیرم. آنجا باشد راحت‌تر هستم.

 

   اقوامی دارید؟
همه‌کس دارم ولی هیچ‌کسی ندارم.

 

   چه چیزی بیشتر باعث اذیتتان شده است؟
همه چی. زیاد اهل خوردوخوراک نیستم. بیشتر نبود جا برای خوابیدن و زندگی اذیتم می‌کند. جایی برای خوابیدن مهم‌ترین دغدغه من است.

 

  آیا شهرداری مشکلی برایتان ایجاد نمی‌کند؟

بر اساس وظیفه گیر می‌دهند ولی اذیت نمی‌کنند نسبت به کسان دیگر کمتر اذیت می‌کنند. چند سال پیش 33 میلیون پول در بین زباله‌ها پیدا کردم و به صاحبش دادم. پول نقد و تراول بود که داخل کیف سامسونت بود. مدارک صاحبش بود تماس گرفتم. روبروی پارک لاله آقا سعید رفیق ما بود او زنگ زد و آمدند و بردند. جالب آن بود که آن پول متعلق به یک بچه سرطانی بود که از محل وام به‌دست‌آمده بود. موتوری کیفشان را زده بود و بعد کیف را پرت کرده بود که من کیف را پیدا کردم.

 

  به شما مژدگانی هم دادند؟
واقعاً به‌قصد مژدگانی کیف را تحویل صاحبش ندادم. به خاطر همین قبول نکردم که پولی به من بدهند اما خوب اصرار کردند و درنهایت پذیرفتم.