ستاره صبح آنلاین، فائزه صدر: پس از کشمکش فراوان بین صداوسیما، وزارت ارشاد، ساترا و پلت فرمها، اعلام شد مسئولیت نظارت بر شبکه نمایش خانگی بر عهده صداوسیما است. خبری که با واکنش منفی بسیاری از کارگردانان، تهیهکنندگان، هنرمندان و وزارت ارشاد روبرو شد زیرا این تصور وجود دارد که ازاینپس تولیدات شبکه نمایش خانگی در استانداردهای صداوسیما عرضه شود و پلت فرمها به سرنوشت صداوسیما دچار شوند و مخاطبین خود را از دست دهند. ستاره صبح در این رابطه گفتوگویی با محمود سلامیان، تهیهکننده انجام داده که در ادامه میخوانید:
ابتدا به بررسی کارنامه شبکه نمایش خانگی بپردازیم آیا پلت فرمها در جذب مخاطب موفق بودند؟ طبق آمارهای موجود و بازخورد جامعه میتوان گفت شبکه نمایش خانگی عملکرد موفقی داشته است. البته نقطهضعفهایی در این مجموعه وجود دارد و میتوان ایرادهایی هم به محتوای زنجیرهها وارد کرد اما استقبال جامعه نشان میدهد شبکه نمایش خانگی و پلت فرمها در جذب مخاطب موفق بودند. اگر شبکه نمایش خانگی را از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی جدا در نظر بگیریم بازهم رقیب صداوسیما است. تصور میشد اینستاگرام، یوتیوپ و حتی آپارات با تولیدات صوتی و تصویری رقیب جدی صداوسیما هستند؛ اما شبکه نمایش خانگی و چند پلت فرم بزرگ مثل «فیلیمو، نماوا و فیلم نت» نشان دادند که در جذب مخاطب رقبای قدرتمندی برای صداوسیما هستند. پلت فرمها بستر را برای پاسخ دادن به سلایق فراهم میکنند. در بحث آموزش، فیلیمو مدرسه دست آورد های قابلتوجهی داشت و بافاصله از شبکه آموزش ایستاده است. درحالیکه شبکه آموزش از دوران پاندمی کرونا دروس مدرسه را بهطور رایگان آموزش میدهد. ولی مخاطب ترجیح داده حق اشتراک بپردازد و از فیلیمو مدرسه استفاده کند. پلت فرمها نهتنها با تعداد کاربران بلکه با میزان بالای تماشای ویدئوها استقبال مخاطب را به رخ میکشند. البته باید به میزان بودجه و سرمایهگذاری سنگینی اشاره کرد که در پلت فرمها انجام میشود. ابهاماتی وجود دارد. زیرا آنطور که باید شفافیت وجود ندارد اما در حوزه تولید آثار و پخش کارها و جذب مخاطبان، پلت فرمها خوب عمل کردهاند.
چرا موضوع متولی واحد در حوزه تولیدات تصویری به مرجعیت گرفتن صداوسیما و ختم شد و نظارت چنین مجموعههای پرمخاطبی به صداوسیما سپرده شد؟ چرایی این کار به یکطرف، اول ببینیم چرا واگذاری به این شکل انجامشده است؟ سنگاندازی صداوسیما زمانی شروع شد که پلت فرمها استارت زدند و تولید سریال را آغاز کردند. (زیر تیتر 1) پافشاری صداوسیما درگرفتن نظارت ربط چندنی به دغدغه فرهنگی ندارد. صداوسیما میخواهد رقیب را که به میدان آمده از پا دربیاورد. ابهام بین مسئولیت داشتن یا نداشتن ارشاد و صداوسیما درباره پلت فرمها حرف امروز و دیروز نیست و مدتها این دعوا برقرار بوده است. بااینکه مصوبه شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلامشده؛ اما وزیر ارشاد موضوع را تکذیب کرده و اعلام میکند 90 درصد نظارت بر فلت فرمها بر عهده وزارت ارشاد است. صداوسیما همیشه رسانه اول بوده. سیاستها به نفع صداوسیما تنظیم میشوند این نهاد باوجود کاستیهایش همواره موردحمایت بوده است. صداوسیما دههها مرجع بوده است. ما سریالهای کوچه خلوت کن تلویزیون را به یاد داریم. صداوسیما در دهههای گذشته کارهای فاخری تولید کرده بود و داستانهایی را به تصویر میکشید که فراز و نشیب اجتماعی را بهخوبی پوشش میدادند. سریالهای تلویزیون جریان ایجاد میکردند و در سطح جامعه بازخورد داشتند. متأسفانه به دلیل بدسلیقگی برخی از مدیران صداوسیما چند سالی است که سیما افول کرده و دیگر مرجع نیست. صدا بهجای الگوبرداری در جذب مخاطب افول کرده است. این رسانه از شیوههای رسانههای پرمخاطب دست انداخته پای رقیب را گرفته تا او را از حرکت بازدارد. صداوسیما با آن دمودستگاه، بودجه، امکانات و حمایت بهجای اینکه خودش را بالا بکشد زیر پای رقیب را خالی میکند.
واکنش رئیس صداوسیما در این موضوع محل سؤال است. از موضع آقای جبلی پلت فرمها تهدیدآمیز به شمار میروند یا خیر؟ من از واکنش آقای جبلی که رسانه را خوب میشناسند متعجب هستم. تیمهایی جدیداً وارد صداوسیما شدهاند که رسانه، ماهیت و رسالت آن را بهخوبی نمیشناسند و نگاه آنها به رسانه از جنسی دیگر است. بدترین کاری که صداوسیما میتوانستند انجام بدهند شکایتهای پیدرپی از پلت فرمها بود. اگر کمترین دریافتی از این نکته وجود داشت که صداوسیما قدرت و استقبال مخاطب از پلت فرمها را برنتابیده است، شکایتهای بیهوده و بهانهجویی صداوسیما از پلت فرمها بهیقین تبدیل شد. چالشها در حوزه فرهنگ و هنر بیشتر از قبل شده است. آیا هنرمندان مثل سابق با ما همکاری میکنند یا نه؟! اما نباید مردم و مخاطب را فدای این اختلاف کنیم. درنهایت مردم آن چیزی را خواهند دید که برایشان جذاب باشد. اگر در مسیر تولید زنجیرهها در پلت فرمها سد و دستاندازهایی ایجاد کنیم درنهایت مخاطب از این بستر خودی به کانالهای ماهواره کوچ میکند و سریالهایی را انتخاب خواهد کرد که نسبتی بافرهنگ و تاریخ و ارزشهای ما ندارند.
در کنار محدودیتهایی که احتمالاً برای شبکه نمایش خانگی پیش بیاید مسئله فیلترینگ هم وجود دارد. به نظر شما آیا این محدودیتها مخاطبان را به سمت شبکههای ماهوارهای سوق نمیدهد؟ فیلترینگ تجربه و مشاهده خوبی برای مسئولین است. آیا بعد از فیلتر شدن شبکه هیا اجتماعی مخاطب آنها کم شد؟ مخاطب با هر ابزاری ولو با فیلترشکنهای پرهزینه باز از آن شبکهها استفاده میکند! سلیقه ما تعیینکننده جهت اقبال جامعه نیست. مردم پای تماشای آن چیزی مینشینند که دلشان میخواهد. سلیقه جامعه در هنر، ادبیات، سینما و نمایش؛ دستور و تکلیف برنمیدارد. صداوسیما این کار را قبلاً با سینما انجام داده است. قبل از شبکه نمایش چنین دعواهایی بین سینما و تلویزیون جریان داشت. تهیهکنندگان و کارگردانان سینما معترض بودند که تلویزیون تیزر کار ما را پخش نمیکند. هرسال دهها فیلم توسط صداوسیما تحریم میشد و تیزر چند فیلم خودی یا فیلمهایی که باسلیقه مدیران و تصمیم گیران صداوسیما سازگار بود آنقدر در شبکهها پخش میشد که مخاطب را از سیما دور میکرد. سینما، شبکه نمایش خانگی و صداوسیما سه مرجع تصویری هستند. (زیر تیتر 2) ظرفیت این سه مجموعه میتواند کاری کند کارستان ولی به این شرط که باهم تعامل کنند نه اینکه صداوسیما بخواهد به شکل دستوری این حوزهها را مدیریت کند. مدیران صداوسیما باید درک کنند که کشور در مقطع زمانی حساسی قرار دارد. حال مردم خوب نیست. نباید رسانهها را به بولتن نمایش سلایق جریان و گروهی خاص تبدیل کرد چون مردم دلزده میشوند و رسانههای داخلی را رها خواهند کرد. مگر مسئولین و تصمیم گیران کشور دغدغه جمعیت، فرزند آوری، حجاب و... را ندارند. تا کی میخواهند این پیامها را با بیلبوردها به جامعه انتقال بدهند. رسانه با فیلم و سریال و نمایش میتواند به کمک حاکمیت بیاید. ولی در کمال تعجب میبینیم صداوسیما خود در انتقال پیام ناموفق است و زیر پای سایر رسانههای پرمخاطب را میکشد تا آنها هم نتوانند مخاطب خود را نگهدارند.