کد خبر : 516041 تاریخ : ۱۴۰۲/۳/۳ - 17:22
خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۳ خرداد ۱۳۷۷ خاطرات آیت الله هاشمی: ظهر به ماهان رسیدیم. جمعى از مردم در خیابان استقبال كردند. سفر به ماهان رسمى نبود. به مقبره شاه نعمت‌الله‌ولى رفتیم.

بعد از نماز صبح و كمى ورزش، چمدان را بستم و به فرودگاه رفتیم و به سوى كرمان پرواز كردیم. عفت هم همراه بود. آقایان [غلامرضا] فروزش، [اسحاق] جهانگیرى، [محمود] واعظى، نمایندگان استان و... همراه بودند. محسن، عصر ملحق شد.

در مسیر، بحث‌ها بیشتر درباره برنامه‌هاى دیروز در مراسم بزرگداشت دوم خرداد بود. بیشتر روى شعارها و رفتارهاى ناپسند دانشجویان و شركت‌ كنندگان صحبت بود و از عدم وجود عكس امام و رهبرى و عدم شعار براى آنها و افراط در شعارهاى ضد قوه‌قضاییه و ضد شوراى‌نگهبان و ضد نیروى‌ انتظامى و ضد صداوسیما گفته می‌شد.

ساعت هشت و نیم صبح در فرودگاه كرمان فرود آمدیم. با استقبال مسئولان و شخصیت‌هاى استان، در پاویون كمى نشستیم، تا استقبال‌ كنندگان كه بنا بود در كنگره باشند، بروند. به سوى محل كنگره بزرگداشت سرداران سپاه و هشت هزار شهید دو استان كرمان و سیستان و بلوچستان رفتیم. در مصلاى نماز جمعه، بعد از سرود و خیرمقدم‌ها توسط [آقای سیدیحیی جعفری]، امام‌جمعه و آقاى [قاسم] سلیمانى، فرمانده سپاه‌كرمان و دكلمه یك دختر شهید، درباره اهمیت زنده نگه‌داشتن افتخارات دوران دفاع مقدس و رزمندگان و آثار شهید صحبت‌كردم.

معمولاً در اثر تغییر شرایط هوا، دچار تكرر ادرار مى‌شوم و اصولاً با خوردن قرص مُسكن مثل استامینوفن‌كدئین، از فشار آن جلوگیرى مى‌كنم، ولى در طول نشستن در كنگره، نیاز به بیرون‌رفتن پیش‌آمد و آقاى جعفرى، امام‌جمعه هم چنین وضعى داشت. در ساختمان مصلى، دستشویى در نزدیكى نبود؛ با هم به ساختمان برق در بیرون از مصلى رفتیم.

پس از سخنرانى، براى دیدن طرح هفت‌باغ و هفت‌آسمان، بین‌كرمان و ماهان رفتیم. در 27 كیلومتر، با ایجاد اتوبان و میدان‌ها و فضاهاى سبز كه در حال احداث است، از طریق فروش زمین‌هاى دو طرف اتوبان، در حدود 4500 قطعه، هزینه طرح را تأمین مى‌كنند. در مسیر،آقاى [محمد] سام، [مدیرعامل هفت باغ علوی] و [آقای مسعود محمودی]، استاندار و پیمانكاران توضیح دادند.

ظهر به ماهان رسیدیم. جمعى از مردم در خیابان استقبال كردند. سفر به ماهان رسمى نبود. به مقبره شاه نعمت‌الله‌ولى رفتیم. مسئولان شهر هم جمع بودند. یكى از خُدام توضیحات داد وگفت، صحن غربى به دستور شاه‌عباس‌صفوى ساخته شده و صحن‌هاى شرقى در عهد قاجار.

بخشى از اشعار منسوب به شاه نعمت‌الله را خواندكه پیشگویى سقوط قاجار و سپس ظهور و سقوط خانواده‌پهلوى و سپس ظهور حكومت‌ اسلامى و اتصال‌آن به ظهور امام‌زمان (عج) است. قبل از انقلاب هم این اشعار چاپ و پخش شد.گفت، در كتابى كه 150 سال قبل چاپ شده، موجود است. آشیخ محمد هاشمیان او را مسخره كرد و گفت، صوفى‌ها هر وقت لازم مى‌بینند، چیزى به آن اضافه مى‌كنند.

موزه را هم دیدیم و نماز را همان‌جا خواندیم و در چایخانه سنتى آن چاى خوردیم. گفتند، سالانه حدود 12 میلیون تومان از اوقاف درآمد دارد و 16 نفر خادم که زیرنظر اداره اوقاف‌اند. مقبره باصفایى است. در بیرون مقبره، باز هم مواجه با انبوه‌جمعیت‌مردم بودیم. تعدادی نامه داشتند و یك خانم، مرتباً فریاد مى‌زد، به جان فائزه، نامه‌ام را بخوانید.

به باغ شاهزاده، نزدیك ماهان، رفتیم. دركناركوه جوپار، با قُله‌ای پُر از برف باصفایى است و نهرهاى آب، از وسط و دو سوى آن جارى است. زیردرخت‌ها و شیب تند باغ را با آبشارها گرفته‌اند. گفتند، حدود 200 ‌متر‌مكعب آب عبور مى‌كند. آب رودخانه است كه حق آبه‌هاى آن از مزارع و باغات ماهان است و شاهزاده قاجار آن را از پشته‌ها عبور داده است. ساختمان جالبى هم ساخته با شاه‌نشین‌هاى زیبا كه در اختیار سازمان جهانگردى است.

ناهار متنوع و خوش‌خوراكى درست‌كرده بودند. ضمن صرف ناهار، بعضى‌ها، از حركات دانشجویان در مراسم دوم خرداد انتقاد داشتند و تشبیه به كارهاى بنى‌صدر در 14 اسفند سال 1359  می‌كردند. آقاى [مجید] انصارى زرندى آن را پُرشور معرفى‌كرد و گفت، بسیارى از جمعیت حاضر در نمازجمعه اصفهان كه با پیام رهبرى اداره شد، از شهرهاى دیگر آورده شده بودند و نمازشان را قصر خوانده‌اند و بعضى‌ها كه مورد مصاحبه قرار گرفتند، لهجه اصفهانى صحبت نمى‌كردند و گفت، پس از سخنرانى [هاشم] آقاجرى در قزوین، براى مراسم دوم خرداد، جلسه با حمله حزب‌الله متشنج شده است.

مقدارى استراحت كردم. گشتى در باغ زدیم و از حمام قدیمى باغ، بازدید كردیم. به سوى كرمان حركت نمودیم. یك‌سره به آمفى‌تأتر [اداره] برق رفتیم. مراسم افتتاح موزه جنگ بود. گزارشى دادند و چند عكس و اسلاید نشان دادند و دختر شهید ملك‌محمدى، از جهاد، نامه‌اى به پدر شهیدش را خواند. براى افتتاح موزه در پارك كنار مصلى رفتیم؛ با مراسم نظامى و سرود رسمى، پرده‌بردارى‌كردم. از هشت‌سالن‌آن‌كه به اعتبار هشت‌سال جنگ تنظیم شده، بازدید نمودم. اسناد خوبى جمع‌آورى شده، منجمله چند سند از من در مورد حكم امام و دستورهاى كتبى توصیه‌‌ها و فرمان‌هاى جنگى من.

فیلم عملیات والفجر هشت، عبور از اروند و تصرف فاو را دیدیم. سپس موزه فضاى باز را دیدیم كه سلاح‌هاى معمول جنگ و سنگرها و میادین آن و موانع را خوب بازسازى كرده‌اند. صحبت كوتاهى كردم و تحسین از كار تأسیس موزه نمودم.

به دانشگاه شهید باهنر رفتیم. دانشجویان، استقبال پُرشورى كردند. نماز خواندیم. در سالن وحدت، پس از خیرمقدم آقاى دكتر [علی] مصطفوى، رییس دانشگاه و اعطاى لوح تقدیر دانشگاه به من، به خاطر خدمت به آموزش عالى و آن دانشگاه‌و تجلیل بلیغ دكتر مصطفوى از برنامه‌هاى سازندگى، سخنرانى‌كردم. با احساسات گرم حضار مواجه شدم؛ جمع زیادى كف مى‌زدند و جمعى صلوات مى‌فرستادند. درباره پیشرفت‌هاى كشور در دوره سازندگى و ضرورت ادامه آن صحبت كردم. براى شام به مركز برق رفتیم. علما و دوستان دوران تحصیل جمع بودند. شام را خوردیم و استراحت کردیم.