کد خبر : 415040 تاریخ : ۱۴۰۱/۱۲/۲۸ - 11:39
حمایت ملت از ملی‌شدن صنعت نفت

ضیاء مصباح- کنشگر اجتماعی

 

ماندگاری چهره‌های بزرگ محصول افکار، اندیشه‌ها، مردم خواهی، سلامت نفس و عملکرد آنان است که با گذشت زمان درجه صداقت توأم با عالمانه و اصولی بودن برنامه‌هایشان بهتر و بیشتر، نشان داده می‌شود.
* در سال ۱۹۰۱ میلادی برابر با ۱۲۷۹ شمسی حق اکتشاف، استخراج و صدور نفت ایران برای مدت 60 سال به شخصی به نام «دارسی» واگذار شد. این قرارداد حق انحصاری در سراسر خاک ایران منهای استان‌های هم‌جوار با روسیه تزاری را شامل می‌شد.
* قرارداد دارسی نهایتاً در اختیار شرکت نفت «انگلیس و پارس» قرار گرفت که سهم ناچیزی به دولت ایران پرداخت می‌کرد.
* روش ناعادلانه پیش‌بینی شده نارضایی‌هایی را در افکار عمومی پدید آورد و باعث بدبینی مردم نسبت به کارکرد مسئولان انگلیسی شرکت نفت شد تا جایی که نقش انگلیسی‌ها در دوران جنگ اول که برای تأمین آذوقه موردنیاز ارتش اشغالگر خود در ایران مواد غذایی موردنیازشان را به زور از کشاورزان و تولیدکنندگان می‌گرفتند و با این روش باعث شدند حدود 10 میلیون از مردم ایران معادل نیمی از جمعیت کشور در آن زمان، از میان بروند ...که این موضوع زبانزد خاص و عام شد.
* رضاشاه در سال ۱۳۱۱ پس از گفت‌وگوهای طولانی با مسئولان شرکت نفت امتیاز دارسی را لغو کرد و در سال ۱۳۱۳ قرارداد جدیدی با این شرکت بست که به‌موجب آن، ایران حق نقض یک‌طرفه آن را نداشت و دولتمردان انگلیسی بعداً به همین استناد در زمان شادروان دکتر «مصدق» مطرح کردند که ایران حق نداشته قرارداد را یک‌طرفه نقض کند.
* حسن تقی زاده وزیر دارایی وقت در مجلس شورای ملی گفت که رضاشاه شخصاً در مذاکرات ۱۹۳۳ میلادی (۱۳۰۶) دخالت کرد و دلیل عقب‌نشینی او را فشار دولت انگلیس و انجام یک معامله خصوصی می‌دانست. مصدق در دفاع از حقانیت مالکیت ملت ایران بر منافع نفت از همین اعتراف تقی زاده سود برد.
* هنگامی‌که دولت انگلستان در اعتراض به موضوع ملی شدن صنایع نفت در ایران به دادگاه لاهه شکایت برد، مصدق به استناد آن که دادگاه لاهه تنها حق دخالت در اختلاف میان دو دولت را داراست نه یک دولت و یک شرکت، با درخواست انگلستان مخالفت کرد. قضات دادگاه بین‌المللی لاهه با اکثریت آراء بر درستی اعتراض ایران رأی مثبت دادند و قاضی انگلیسی دادگاه نیز به نفع کشورمان رأی داد.
* پیروزی تاریخی در دادگاه بین‌المللی لاهه به رهبری محمد مصدق نماد مبارزات ملی‌گرایانه ایران علیه شرکت غاصب نفت و دولت استعمارگر انگلیس است و مبین این مهم است که مبارزات استقلال‌طلبانه مردم به پیروزی رسید.
* مصدق، نماد ملی‌گرایی ایرانیان، فعالیت‌های سیاسی خود را با مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۷) وثوق‌الدوله با انگلستان آغاز کرد و آن را مغایر منافع ملی و باعث نفوذ بیشتر استعماری آن دولت می‌دانست.
* دکتر مصدق در سیاست خارجی عقیده داشت که گذشتگان اشتباه کردند که سیاست «موازنه مثبت» اتخاذ کردند و عنوان کرد: «نتیجه این سیاست ضد ملی تقسیم ایران به منطقه نفوذ دو دولت قدرتمند روسیه و انگلستان در سال ۱۹۰۷ (۱۲۸۵) شد.» او می‌گفت قدرت‌های بزرگ زمانی کشور ما را به حال خود وا خواهند گذارد که اطمینان یابند هیچ‌کدامشان در ایران از امتیاز ویژه‌ای برخوردار نخواهند شد و آن را «سیاست موازنه منفی» می‌نامید.
* مصدق در سال ۱۳۲۵ برای جلوگیری از توافق‌های پنهانی احتمالی مسئولان مملکت با دولت‌های خارجی با کوشش بسیار قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رساند که به‌موجب آن هرگونه مذاکره پیرامون قراردادهای نفتی با دولت‌های بیگانه از طرف مقام‌های دولتی- نخست‌وزیر، وزیران و معاونان آنان- ممنوع اعلام می‌شد.
* اشاره به این واقعه تاریخی ضروری است: «در روز ۲۳ مهرماه ۱۳۲۸ در اعتراض به تقلب در انتخابات، به دعوت مصدق گروه زیادی از مردم تهران در خیابان کاخ اجتماع کردند، 20 تن از آنان در دربار متحصن شدند و پس‌ازآن، اعتراض‌کنندگان در منزل مصدق گرد آمدند و تشکیل جبهه ملی را اعلام کردند و مصدق را به رهبری برگزیدند.» برنامه‌های جبهه ملی عبارت بودند از برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و اجرای کامل قانون اساسی؛ در این مسیر از احزاب و سازمان‌های سیاسی و اتحادیه‌های صنفی دعوت شد وابستگی خود را به این جبهه اعلام کنند.
* جبهه ملی مرکز تشکل و کانون سازمان‌هایی شد که با برنامه‌های اعلام شده این تشکیلات نوپا موافقت داشتند که در رأس آن کسب حقوق ملی ایران از شرکت نفت بود.
* در انتخابات بعدی، مصدق و چند تن از بنیان‌گذاران جبهه ملی به مجلس شورای ملی راه یافتند و طرح پیشنهاد ملی شدن صنایع نفت در کشور را پیشنهاد و در ۲۵ اسفندماه ۱۳۲۹ (۶۵ سال پیش) به تصویب مجلس رساندند.
* در پی استعفای حسین علاء از نخست‌وزیری، جمال امامی نماینده مجلس، پیشنهاد کرد مصدق خود نخست‌وزیری را بپذیرد و ایشان به‌شرط تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و آزادی در اجرای آن، نخست‌وزیری را پذیرفت. این پیشنهاد با کسب ۷۹ رأی موافق در برابر ۱۲ رأی مخالف تصویب شد و بعدازظهر همان روز مجلس به قانون ملی کردن شرکت نفت رأی مثبت داد و از همان آغاز نخست‌وزیری مصدق دسیسه‌ها و تحریکات انگلستان علیه مصدق شدت گرفت.
* ازآنجاکه تا دوران ریاست جمهوری «تری ترومن» دیدگاه‌های دولت آمریکا با انگلستان بر سر ملی کردن نفت و حق‌کشی‌های شرکت انگلیس هماهنگ نبود، انگلستان به دادگاه لاهه شکایت برد که با اعتراض مصدق به عدم صلاحیت آن دادگاه، قضات دادگاه اعتراض ایران را وارد دانستند و پس‌ازآن، دولت انگلستان به سازمان ملل متحد شکایت برد.
* دکتر مصدق به آمریکا مسافرت کرد، شورای امنیت سازمان ملل در ۱۵ اکتبر تشکیل جلسه داد و مصدق در تالار این سازمان در پاسخ نماینده انگلیس و دفاع از حق ملی کردن صنایع ایران گفت: «اعتراض انگلستان بی‌اساس است و شورای امنیت حق قضاوت بر این موضوع را ندارد، زیرا ایران حق دارد که از منابع طبیعی خود به هر طریق که مناسب بداند بهره‌برداری کند، اما ازآنجاکه سازمان ملل بالاترین مرجع پناهگاه ملت‌های ضعیف و ستمدیده است، مصمم به حضور در این شورا شدم…»
* در 19 اکتبر، شورای امنیت سازمان ملل به «تعویق بحث در مورد سؤال…» رأی داد. این شکست برای انگلستان بود.
* مصدق معتقد بود هیچ ملتی بدون برخورداری از آزادی قادر به حفظ استقلال کشورش نخواهد بود و شعار آزادی انتخابات را برای رسیدن به حاکمیت ملی عنوان و ملی کردن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست ایادی خارجی و وابستگان داخلی استعمارگران عملی ساخت.
* مصدق در مبارزه استقلال‌طلبانه و آزادی‌خواهانه، همان‌قدر از پشتیبانی مردم برخوردار بود که از ضدیت قدرت‌های استعماری و سرسپردگان داخلی آن‌ها که نقش ستون پنجم را بازی می‌کردند.
* برای ایرانیان و مصدق ملی شدن صنعت نفت به معنای حاکمیت و کنترل اکتشافات، استخراج و صدور نفت بود و برای دولت انگلستان و شرکت نفت به معنای از دست دادن؛ ازاین‌رو جایی برای سازش و توافق باقی نمی‌ماند.
* در تمام 28 ماه پس از ملی شدن صنعت نفت، اصل تعیین‌کننده واژه «کنترل» بود؛ کنترل بر اکتشاف، استخراج و صدور نفت و طبعاً تأثیر بر قیمت‌گذاری در بازارهای جهان.
* گرچه دولت‌های آمریکا و انگلیس در مواردی باهم اختلاف داشتند، اما در مخالفت با اصل ملی شدن و اختیار کنترل نفت در دست ایرانیان … باهم توافق کامل داشتند. این دو دولت پس از قیام 30 تیر و بازگشت پیروزمندانه مصدق به نخست‌وزیری، به این نتیجه رسیدند که برکناری مصدق با توجه به پشتیبانی مردم از او جز از راه کودتا امکان‌پذیر نیست و برای در تنگنا قرار دادن اقتصاد ایران و ناراضی کردن مردم، اقدام به مسدود کردن حساب‌های مالی ایران در انگلستان کردند، از کمک‌های بلاعوض آمریکا جلوگیری کردند، مانع پرداخت وام از سوی بانک جهانی شدند، بازداشت ناو «رُزماری» ایتالیایی که جرأت کرده بود باوجود تحریم‌ها از ایران نفت خریداری نماید در بندر عدن باعث عقب‌نشینی سایر خریداران نفت ازجمله ژاپن شد تا جایی که درآمد دولت از فروش نفت عملاً به صفر رسید.
* اما بر پایه ترازنامه بانک ملی و مستندات، موقعیت اقتصادی کشور به‌گونه‌ای بود که مخالفان از این طریق هم نمی‌توانستند دولت ملی را در مضیقه قرار دهند. از ابعاد سیاسی ...بزرگ کردن قدرت حزب توده و خطر اشغال ایران توسط روسیه شوروی، موضوع روزنامه‌های داخل و خارج کشور شده بود و شد آنچه نبایستی….
* کودتا دردناک‌ترین آسیبی بود که بر پیکره ایران‌زمین وارد آمد و خودکامگی را جایگزین آزادی کرد و ملت را از رشد و شکوفایی بازداشت.
* آنچه در این ماجرای ماندگار تاریخی معاصر میهنمان، جهت کوتاه کردن مطلب از ذکر آن خودداری شد در گفته کوتاه شادروان دکتر محمد مصدق به‌خوبی مطرح است: او می‌گوید: «در فرانسه ژنرال پتن را به جرم همکاری با بیگانه محاکمه کردند و در ایران مرا به دلیل مبارزه با بیگانه» روحش شاد باد.