کد خبر : 414032 تاریخ : ۱۴۰۱/۱۱/۲ - 12:02
حشمت الله فلاحت پیشه در گفت‌وگو با ستاره صبح آنلاین : اگر اتهام همراهی ایران با روسیه در جنگ اوکراین نبود اجماع در پارلمان اروپا علیه ایران شکل نمی گرفت/قرار گرفتن سپاه در لیست گروه های تروریستی نشان می دهد که منافع ملی ایران تا چه میزان دچار مظلومیت شده است رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: متاسفانه مسئولان در برخی سفرهای تکراری مواضعی ادعایی و خطرناک را مطرح می کنند.این در حالی است که کشور نیازمند تنش زدایی است.تنش به گونه ای کاذب در حال افزایش است.

ستاره صبح/پیام فیض:پارلمان اروپا در حالی رای به قرار گرفتن سپاه در لیست گروه های تروریستی داده که از تعلیق مذاکرات برجام خودداری کرد.اقدام پارلمان اروپا روز دوشنبه(فردا) در شورای روابط خارجی اروپا نیز به بحث گذاشته می شود که به نظر می رسد با توجه به اینکه در صحن پارلمان و کمیسیون بالای 450 رای آورده است در شورای روابط خارجی احتمالا تایید شود.متاسفانه رویکرد فشار علیه جمهوری اسلامی در حال افزایش است. چین،کره جنوبی و عراق هم در مواضعی جداگانه علیه منافع ایران مسائلی را مطرح کردند.قرار گرفتن سپاه در لیست گروه های تروریستی هم می تواند تکمیل کننده پازل افزایش تنش و فشار بر ایران باشد.حشمت الله فلاحت پیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به ستاره صبح گفت: گروهی که در فهرست تروریست قرار می گیرد بالاترین سطح هشدار بین المللی را دریافت می کند.در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:

  با توجه به تحولات اخیر به نظر شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی به کدام سو حرکت می کند؟
پارلمان اروپا به نوعی نماینده افکار عمومی مردم اروپا محسوب می شود.اگر مصوبه پارلمان تبدیل به مصوبه شورای روابط خارجی هم بشود که نماینده دولت ها محسوب می شوند به یک سیاستگذاری کلی تبدیل می شود و کشورهای دنیا بر حسب سیاست های کلان خود مجبور به رعایت مقررات آن می شوند.
آمریکا و اروپا از این موضوع به عنوان بخشی از سیاست فشار حداکثری استفاده می کنند.جلوگیری از تعلیق مذاکرات برجام هم به معنای شریک شدن اروپا در سیاست "چماغ و هویچ" آمریکایی ها است.در همین فاصله آمریکا چراغ سبز به ایران نشان می دهد که به میز مذاکره بازگردد.به همین دلیل بنده معتقدم امروز زمان بازگشت به میز مذاکره نیست.فرصت بازگشت به برجام از بین رفته است.
امروز باید اقدامی دیگر انجام داد و در اولین گام بررسی شود که چه اشتباهاتی منجر به شرایط کنونی شد.برای بررسی این اشتباهات باید یک مقایسه انجام داد.
مقایسه بین کاری که آمریکا با گروه "واگنر" روسی انجام داد و کاری که پارلمان اروپا با سپاه انجام می دهد.
امروز در آمریکا این بحث وجود دارد که گروه واگنر را در لیست سیاه گروه های متهم به جرایم سازمان یافته قرار دهند.دولت آمریکا می گوید که واگنر را در لیست گروه های جرایم سازمان یافته قرار می دهد اما آن را جزو گروه های تروریستی اعلام نمی کند.زیرا اگر گروهی در لیست گروه های تروریستی قرار گیرد بالاترین سطح هشدار بین المللی دریافت می کند و همزمان مشمول مقررات کنوانسیون سی اف تی و منع تامین مالی تروریست هم می شود.
اما اگر گروهی در لیست گروه جرایم سازمان یافته قرار گیرد فقط مشمول کنوانسیون پالرمو می شود که سطح هشدار آن پایین تر از مسائل امنیتی است و این نشان می دهد که منافع ملی ایران تا چه میزان دچار مظلومیت شده است.
گروه واگنر گروهی است که مسئول جنایاتی است که در دور تازه کشور گشایی و توسعه طلبی پوتین صورت می گیرد.یعنی جنایاتی همچون تهاجم،تجاوز و کشتار غیر نظامیان. دقیقا این جنایاتی است که دولت روسیه تلاش می کند خود را از آن تبرئه کند و آن را به گردن یک گروه غیر دولتی به نام واگنر بیاندازد.
گروه واگنر امروز پیش قراول تهاجم به اوکراین است که آن را جزو گروه های تروریستی قرار نمی دهند ولی می خواهند سپاه را جزو این لیست قرار دهند.کاری که پیش از این آمریکا انجام داده است.
اکنون اگر اتهام همراهی ایران با روسیه در جنگ اوکراین نبود این اجماع در پارلمان اروپا شکل نمی گرفت.این موضوع اشتباه بزرگی بود که صورت گرفت.
روس ها به دنبال یک شریک جرم در مسئله اوکراین بودند.لذا از پهپادهایی انتحاری که ادعا می شود متعلق به ایران است در کثیف ترین بخش های جنگ مانند حمله به غیر نظامیان و حمله به زیرساخت های انرژی استفاده کردند.
بزرگنمایی و دروغ گویی افرادی مانند زلنسکی هم باعث شد آنچه که "مثلث" شوم ایران هراسی یاد می شد تبدیل به یک "مربع" شوم بشود.مثلث شوم ایران هراسی متشکل از آمریکا،رژیم صهیونیستی و مرتجعین عرب بودند که بر بنیادهای کاذب روند ایران هراسی را شکل دادند اما اروپا با آن همراه نبود.حتی در مقاطعی اروپا مقابل ترامپ ایستاد.
روس ها تلاش کردند با پهپادهای انتحاری منصوب به ایران ترس علیه تهران را در اروپا افزایش دهند و زمینه برای اقدام علیه ایران را فراهم کنند.اگر موضوع اوکراین نبود اجماع علیه ایران در اروپا به این راحتی شکل نمی گرفت.
متاسفانه کسانی که نقش تئوریسن های نزدیک به دولت را بازی می کنند به گونه ای ناخودآگاه مواضعی را مطرح می کنند که زمینه های لازم برای انزوای ایران را فراهم می کنند.
در یکی از این مصاحبه ها گفته شده «قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی یعنی پهپادهای ایرانی اروپا را هم تهدید خواهد کرد!» این جمله بنزین ریختن روی آتشی است که مثلث ایران هراسی را تبدیل به مربع ایران هراسی کرد.
در ایران متاسفانه کسانی که باید تنش زدایی کنند مسئول ایجاد تنش زایی شدند.

  به نظر شما در واکنش به این اقدامات چه باید کرد؟
به نظر بنده چند عامل باعث شد تا اکنون روند انزاوی ایران تشدید شود.بخشی از این دلیل در داخلی و بخشی دیگر در خارج بود.
آنچه که در خارج بود بیشتر حول منافع بازیگرانی مانند روسیه و جنگ طلبان آمریکایی و صهیونیستی شکل گرفت.در حقیقت کسانی که مسیر دیپلماسی را بستند و از آن منافع خود را استخراج کردند.
سال گذشته در همین ایام در مصاحبه ها گفتم گلیم برجام و دیگر مولفه های منافع ملی را از آتش اوکراین خارج کنید اما دقیقا این گلیم را در مرکز آتش قرار دادند.این اشتباه باعث شد که تهدید فرضی اروپا تبدیل به تهدید عملی شود.
بخشی دیگر مسائل داخلی ایران است.ناآرامی های داخلی،عدم فعال شدن ساز و کارهای درونی حل اختلاف و البته ناتوانی دولت در عمل به وعده های اقتصادی که متاسفانه ادامه دارد.این مسائل باید حل شود.
در شرایط کنونی راه حل برون رفت یک سه گانه است که دو طرف در داخل و یک طرف در خارج است.
اولین بخش رسیدن به یک ساز و کار درونی و حل اجماع در داخل کشور است.کسانی که هم زمان نفرت افکنی و دشمن سازی را در خارج انجام دادند همین کار را هم در داخل انجام می دهند و اجازه نمی دهند که ناآرامی ها پایان یابد.به گونه ای مسالمت آمیز باید این ساز و کار ها تعیین شود و اجماع شکل گیرد.این موضوع مهمترین مولفه قدرت در درون کشورها است.
دومین مسئله در زمینه ثبات اقتصادی است.هدف اصلی همه تحریم ها اقتصادی است.
دولت سیاست های کاذب درآمد زایی خودش را با سیاست ثبات اقتصادی تغییر دهد.متاسفانه در دولت سیزدهم درآمدسازی کاذب و غیر مولد انجام می شود که بزرگترین آن بهره گیری خزانه دولت از افزایش روز افزون قیمت دلار است.
دولتی که بزرگترین مالک طلا و دلار است افزایش قیمت را تبدیل به نوعی تنخواه می کند و با هزینه های جاری، توسعه و ثبات اقتصادی را کنار می گذارد.
از آن بدتر با سیاست های مالیاتی سنگین و بی سابقه بخش مولد را ناراضی کرده است.در طول دوسال روی هم بیش از 100درصد درآمدهای مالیاتی افزایش پیدا می کند.مالیاتی که با فشار بر دوش مردم صورت می گیرد.
مالیاتی که باید در خدمت عدالت باشد اما نتیجه نمی دهد.
علاوه بر این کار مسئولان سیاست خارجی و آن دسته از رسانه هایی که در گذشته نقششان در تنش زایی ملموس بوده بخاطر منافع ملی به وظیفه ذاتی خودشان برگردند و به تنش زدایی روی بیاورند.از جمله وزرات خارجه و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی 

 متاسفانه مسئولان در برخی سفرهای تکراری مواضعی ادعایی و خطرناک را مطرح می کنند.این در حالی است که کشور نیازمند تنش زدایی است.تنش به گونه ای کاذب در حال افزایش است.

  امروز اگر شما مجدد رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شوید با ناتوانی برخی مسئولان دستگاه دیپلماسی چه خواهید کرد؟
بنده معتقدم دستگاه دیپلماسی یکی از مقصران عدم اجرای اصل تعامل سازنده در چشم انداز 20 ساله است.در این چشم انداز که یک صفحه است تاکید شده که ایران باید در افق 1404 قدرت اول بین 26کشور منطقه باشد.با این قید مهم "تعامل سازنده با دنیا".
تعامل سازنده مهمترین حلقه مفقوده دولت است.البته دولت های قبلی هم نقص هایی داشته اند.بنده قصد تخریب دولت را ندارم.هیچگاه نه جزو جناحی و نه دولتی بوده ام.معتقدم ضعف های دولت کنونی باعث شده کسانی که قبلا ناکارآمد بودند امروز مدعی باشند.
مجلس و کمیسیون امنیت ملی هم به وظیفه خود عمل نکرده است.همانگونه که مجلس در تصمیم گیری های بحران ساز اقتصادی دولت در حاشیه است در سیاست خارجی هم در حاشیه قرار گرفته است.
آیا مجلس معتقد است که دولت فرصت سوزی کرده است؟اگر پاسخ مثبت است مسئولان مربوطه را در چارچوب ابزارهای نظارتی به مجلس فرا بخواند.
امروز در شرایط بحرانی کشور کسانی که علیه برجام سخن می گفتند مدافع برجام شده اند.مسئولان وزارت خارجه که فرصت های طلایی برجام را از دست دادند امروز که وقت آن نیست از احیای برجام سخن می گویند.مجلس باید به وظیفه ذاتی خود عمل کند.
مجلس باید نقش افراد را در فرصت سوزی و تنش زایی مورد بررسی و مواخذه قرار دهد.
افرادی که مواضعشان منجر به چالش در سیاست خارجی شده چه ارتباطی با دولت دارند که هنوز هم در گفتارشان تنش زایی وجود دارد.این سخنان به ضرر منافع ملی تمام می شود.
چرا در وزارت خارجه راهبردی وجود ندارد.آنچیزی که وجود دارد موضع گیری های بدون ضمانت اجرایی است.

  به نظر شما صدور قطعنامه ها و وضع تحریم های اخیر دلیل کافی برای استیضاح امیر عبداللهیان هست یا خیر؟
بنده معتقدم بحث شخص مطرح نیست.همانطور که مجلس در جایگاه قانونی خودش نیست و با مجلسی ضعیف شده رو به رو هستیم با یک وزارت خارجه ضعیف شده هم مواجه هستیم.در شرایط کنونی استیضاح وزیر امور خارجه هم دردی را دوا نمی کند.زیرا وزیر خارجه جایگاهی در سیاست خارجی برای خود تعریف نکرده است.
سیاست خارجی کشور نیازمند اصلاح و بازنگری است.باب وزارت خارجی به روی کسانی باز شده که دارای ادعاها و مواضع تنش زا هستند.
کسانی که دیپلمات های حرفه ای در تنش زدایی هستند به حاشیه رفته اند.البته بازهم بنده معتقدم اصل سیاست خارجی کشور باید مورد بازنگری قرار گیرد.تعاریف راهبردی،رابطه استراتژیک با شرق،رابطه با عراق و سیاست در خلیج فارس با چالش رو به رو شده است.
اصراری که امروز برخی مقامات عراق در بکار بردن نام خلیج عربی دارند به این علت است که آمریکایی ها عراق را تحت فشار قرار دادند تا در شرایط تحریم روابط اقتصادی و مالی را با ایران محدود کند.
عراقی ها به دنبال بهانه ای برای این کار هستند و تلاش می کنند با طرح یک موضوع تاریخی عملا یک اختلاف سوری را شکل دهند و بهانه سازی کنند برای "کوفی" کردن سیاست خارجی خودشان.کاری که پیش از این نیز انجام داده اند.به هر حال از اهل کوفه انتظاری بیشتر از این نیست.عراق می خواهد از زیر دین ایران خارج شود.