ستاره صبح آنلاین- روز های حساسی را می گذرانیم. روایت ها بی شمار و پرسش ها فراوانند. به نظر شما چرا جامعه نسبت به روایت های موجود بی اعتماد شده است؟ من برای توضیح و تحلیل این فضای پر ابهام سه علت دارم. اولین عامل کم بودن سواد رسانه ای است. امروز گرفتاری گروهی از مردم ما این است که متاسفانه بیشتر از حرف خودی، حرف دشمن را قبول دارند. دومین علت بی اعتمادی جامعه به رسانه ها، رفتار گذشته رسانه های ما است. در گذشته زیاد پیش آمده که رسانه ما حرفی زده که بعد خلاف آن ثابت شده است و افکار عمومی متوجه این ناراستی ها شده اند. رسانه با کمترین اشتباهی اعتماد مخاطب را از دست می دهد. متاسفانه اشتباهات در رسانه های ما زیاد است. سومین علت از منظر روانشناسی قابل تحلیل است. مردم بیشتر فیک نیوز و خبرهای هیجانی و حاشیه ای را می پذیرند. بخصوص وقتی رسانه هایی را تعیین کنید و به مردم بگویید آن ها را دنبال نکنند، مردم به سمت آن رسانه ها حریص می شوند.
در چنین فضایی شاهد اتفاقاتی نظیر محاکمه و اجرای حکم دستگیر شدگان بودیم. و یا اجرای حکم علیرضا اکبری در همین فضا انجام می شود. این اخبار در جامعه منتشر می شود. چرا نسبت به حفظ سرمایه اجتماعی بی تفاوتی وجود دارد و اقدامات شتابزده و خلاف نسخه های جامعه شناسی است؟ وقتی مسئولین درگیر این احساس هستند که هر گونه رفتار کنند باز هم مردم در صحنه هستند و از آن ها حمایت می کنند، دچار غرور می شوند. رهبری چند روز پیش اشاره کردند و گفتند نقشه دشمن شکست خورده، ولی در ادامه تاکید کردند که نباید مغرور شد. مدیران، مسئولین و شخصیت های تصمیم گیر را باید از خواب بیدار کرد. آنها نباید فکر کنند هر کاری که می کنند و هر تصمیمی که می گیرند، مردم تمام قد در صحنه خواهند بود! همین نگاه منجر شده نسبت به مطالبات مردم بی تفاوت باشند. وقتی فکر می کنند مردم همان مردمی هستند که همیشه حمایت می کنند به شفافیت اهمیتی نمی دهند. این غرور باعث شده سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کند. در مورد محاکمه ها مردم به نتایج دادگاه های محکومین اقتصادی توجه دارند هر چند که در این نوع محاکمه ها روند رسیدگی به پرونده زمان بر است و باید ثروتی که به تاراج رفته است به خزانه برگردد. مردم سوال می کنند چطور به این سرعت به این پرونده ها رسیدگی شد ولی پرونده های دیگری سال ها مسکوت مانده است. در مورد پرونده جاسوسی که اخیرا اعدام شد هم همین سوالات مطرح می شود. جاسوسی که چندین سال در ساختار های امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کرده بود و شبکه ای که ایجاد شده بود، همراهانی داشت و تخلیه اطلاعاتی این شبکه و دستگیر کردن افراد مرتبط چندین سال زمان می برد تا مجموعه ای به مجازات برسند.
در مورد شخص علی رضا اکبری عنوان "جاسوسی با پیشانی پینه بسته" مطرح شد. شخصیتی که سال ها در نظام فعالیت کرده بود به عنوان جاسوس اعدام می شود. نظر شما در رابطه با این ماجرا چیست؟ کسی که سوژه دشمن می شود، مدت زیادی تحت نظر است و روی او سرمایه گذاری می شود و تلاش می کنند این فرد را مال خود کنند. این مراحل زمان بر است و یک شبه اتفاق نیفتاده است. ابتدا آن فرد را شناسایی می کنند و ایجاد اعتماد می شود. فضا هایی مناسب برای رشد فرد در اختیارش قرار داده می شود. وقتی فرد پست و مقام گرفت مراحل جاسوسی آغاز می شود و یک مسئولی که باید خادم ملت باشد، خودش را به دشمن می فروشد. این مراحل برای برخی چند ماه بیشتر نیست و بعضی 5 یا 6 سال و یا بیشتر در خدمت به دشمن و خیانت به وطن هستند. با شناختی که من از آقای اکبری داشتم، ایشان از ابتدا جاسوس نبود و چنین رویکرد خائنانه ای نداشت، ولی هدف سرویس های اطلاعاتی قرار گرفت. او توسط سرویس های اطلاعاتی و امنیتی شکار شد. خودش به آن سو حرکت نکرد ولی طعمه ای را که به قلاب زده بودند گرفت. باید اذعان کنم که ضعف نفس ایشان و اینکه به دنبال داشتن امکانات بیشتر بود، او را آهسته آهسته به تله انداخت. ضعف نفس فرد را برای دستیابی به امکانات بیشتر و پست های بالاتر ترغیب می کند. اکبری در مسیری قرار گرفت که برای حفظ خود تقوای لازم را نداشت. خود نظارتی در او وجود نداشت و همین باعث شد آهسته اهسته در دام بیفتد. هوای نفس را دست کم نگیریم. اکبری مثل مورچه ای که در شب تاریک، روی سنگ سیاه در حرکت است وارد کانالی شد که انتهایش همین بود که شد. من ایشان را می شناختم. البته کسانی که در مراتب ایمانی خوبی قرار دارند، بیشتر در معرض خطر هستند. علیرضا اکبری در دوران جنگ در جبهه بود و فعالیت داشت. و در قطعنامه 598 همکاری موثر داشت. بعد ها به وزارت دفاع رفت و مشاور مسئولین مختلفی بود. حدیثی معروف است که می گوید: "اگر عالم باشید، هلاک می شوید. اگر عامل باشید، هلاک می شوید. اگر مخلص باشید، هلاک می شوید ولی کسی که به مرحله خلوص می رسد در خطری عظیم است." البته با پیشرفت تکنولوژی، یکی از شیوه های جدید سرویس های اطلاعاتی جاسوسی خاموش است. بسیاری امروز جاسوسی می کنند، ولی خودشان خبر ندارند.یا کسانی که به طریقی به مسیری هدایت شده اند و عملکردشان در خدمت سرویس های دشمن است.