کد خبر : 413650 تاریخ : ۱۴۰۱/۱۰/۱۲ - 12:11
محمود صادقی حقوقدان و نماینده پیشین مجلس در گفتگو با ستاره صبح آنلاین تشریح کرد: همه پرسی راهکار اصلاح حکمرانی محمود صادقی گفت: بازیابی سرمایه اجتماعی از طریق مراجعه به آرای عمومی قدم اول برای اصلاحات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی است.

ستاره صبح آنلاین/پیام فیض:رئیس مجلس در نطق پیش از دستور خود در صحن علنی گفت:« اینجانب همانطور‌که قبلاً نیز تاکید داشتم، بر این باورم نوسازی نظام حکمرانی در همه حوزه ها مبتنی بر مبانی مکتب امام و اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب ضرورتی است که با بازگشتن امنیت، باید در دستور کار کشور قرار گیرد. اکنون در حال ایجاد اجماع در تصمیم‌گیری‌های لازم در این حوزه هستیم. در این نوسازی همانطور که از روز ابتدا عرض کرده ام اولویت با مسایل اقتصادی است.»قالیباف پیشتر نیز درباره ضرورت اصلاح نظام حکمرانی نکاتی را مطرح کرده بود.با گذشته حدود 3سال از ریاست او بر مجلس و شعارهایی که پیش از انتخابات داده است عملا تحولی در مدیریت مجلس صورت نگرفته است.این موضوع باعث شد که الیاس نادران نماینده تهران روز گذشته در اعتراض به عملکرد هیات رئیسه مجلس استعفا داد.در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتگویی با دکتر محمود صادقی نماینده مجلس دهم و استاد دانشگاه انجام داده که در ادامه می خوانید:

  به نظر شما چرا قالیباف در چند نوبت از ضرورت اصلاح حکمرانی سخن گفته است؟
رئیس مجلس با وجود اینکه چندین بار از اصطلاح حکمرانی نو صحبت کرده اما تاکنون توضیح شفافی درباره مقصود و مفهوم حکمرانی نو نداده است.پرسش این است که این حکمرانی نو در سطح رفتاری خواهد بود یا فراتر از آن مربوط به اصلاحات ساختاری است؟

مشخص نیست که حکمرانی نو قرار است در برنامه های اجرایی ابلاغ و در قالب آنها پیاده شود یا خیر؟ 
اگر مقصود، در سطح رفتاری و عملیاتی باشد،نباید انتظار تحولات اساسی داشت زیرا طیف اصولگرا برنامه های متعددی را تاکنون پیاده سازی کرده اند خصوصا در دوره اخیر که حاکمیت یکدست شده است.  اما اگر تحول در نظام ساختاری مد نظر باشد باید پرسید که جهت گیری این اصلاح به چه سمتی است.بنده به صورت احتمالی و فرضی مطرح می کنم که امکان دارد مقصودشان متمرکز کردن نظام حکمرانی باشد تا دموکراتیک تر کردن مدیریت امور.زیرا عده ای معتقدند که برای تحول اقتصادی ضرورت دارد فضا بسته شود و کشور متمرکز اداره شود و دولتی توتالیتر بوجود بیاید تا بتواند اولویت خود را توسعه اقتصادی قرار دهد. البته با رویکردهای قالیباف و سابقه نظامی گر او امکان دارد به سمت اقتدارگرایی نیز پیش برود.شاید او در ذیل نگاه نظامی توجه ویژه به شرایط معیشتی مردم داشته باشد.تاکید می کنم این تعبیرها بر اساس شواهد و قرائن موجود است زیرا قالیباف به جز شعار توضیحی درباره حکمرانی نو ارائه نداده است.حتی این شعارها دارای یک مانیفست یا برنامه هم نیست که اصول و مبانی حکمرانی نو را تشریح و تبیین کند.

  به نظر شما برای اصلاح شیوه حکمرانی از کدام حوزه باید آغاز کرد؟
بنده تصور می کنم یکی از مسائل مهم در حکمرانی افزایش نقش آحاد ملت در تصمیم گیری های اساسی است.به طور مثال در حوزه فرهنگی که یکی از مسائل مبتلابه جامعه است رجوع به افکار عمومی ضرورت دارد.ساز وکار آن هم در اصل 59 قانون اساسی یعنی رفراندوم آمده است.یعنی قدم اولیه برای هرگونه اصلاحات مراجعه مستقیم به آرا عمومی است. در سایر حوزه های سیاسی ائم از داخلی و خارجی نیز هرجایی که مسئله تبدیل به یک بن بست و بحران شده رای مردم را مستقیم دریافت کنیم. دولت و مجلس فعلی نمی توانند اقشار مختلف مردم را نمایندگی کنند زیرا درصد آرا آنها در جامعه پایین است. مسائلی که امروز تبدیل به چالش شده مسائل هسته ای،سیاست های خارجی جمهوری اسلامی در منطقه و بین الملل و رویکردهای داخلی است که رجوع به آرای مردم حلال آن است.این موضوع می تواند دموکراسی مستقیم از طریق رفراندوم باشد یا اینکه نظام انتخاباتی اصلاح شود تا یک پارلمان و رئیس جمهوری روی کار بیایند که طیف گسترده ای از مردم در آن انتخابات شرکت کرده باشند. متاسفانه در سیاست خارجی و یا فرهنگی با مردم گفتگو صورت نگرفته است.بنابراین بر اساس آن چیزی که رئیس مجلس به دنبالش است قدم اول بازگشت به ارای عمومی مردم است.

  نکاتی که شما مطرح کردید آیا می تواند در کوتاه مدت در حوزه اقتصاد اثرگذار باشد؟
به نظر بنده بله می تواند در حوزه اقتصاد تاثیرگذار باشد.اتفاقا یکی از مشکلات در حوزه اقتصادی مسئله تحول نظام اقتصادی بدون مراجعه به آراء عمومی بوده است.به طور مثال در حوزه اقتصاد به سیاست های اصل 44 تاکید شده بدون آنکه نظر مردم پرسیده شود.برای سیاست های اصل 44 نیاز به همه پرسی و بازنگری در قانون اساسی وجود دارد.در حقیقت در بحث مدیریت اقتصادی هم نظر اکثریت مردم نادیده گرفته شده است. مدیریت در سطح کلان همه حوزه های مختلف را بهم گره زده و زنجیروار بهم متصل ساخته است. به طور مثال مجلس دهم با مشارکت 62 درصد مردم تشکیل شد اما مصوباتش در مجمع تشخیص مصلت نظام در حال خاک خوردن است.این یعنی نمایندگان مردم نتوانستند مصلحت را تشخیص دهند و لوایحی مثل مبارزه با پولشویی و اف ای تی اف به مجمع رفته و تاکنون برای تصمیم گیری قفل شده است.
بازیابی سرمایه اجتماعی از طریق مراجعه به آرای عمومی از قدم های اولیه برای هرگونه اصلاحات سیاسی اجتماعی و اقتصادی است.

  نظر شما درباره نحوه مدیریت مجلس چیست و به نظر شما چرا نادران استعفا داده است؟
الیاس نادران از اصولگرایان اصیل و نمایندگان با سابقه مجلس است.نادران از ابتدا انتقاداتی را به هیات رئیسه مجلس داشت.حتی در مجلس نهم هم ایراداتی را مطرح می کرد.بنده هم وقتی مجلس بودم نقدهایی را به هیات رئیسه وارد می دانستم.فکر می کنم جنس انتقادات نادران به هیات رئیسه بامن یکی است. بنده گفته بودم "رئیس مجلس دوره به دوره رئیس تر شده است".در کشورهای توسعه یافته به رئیس پارلمان اسپیکر گفته می شود.زیرا او صدای همه نمایندگان است.متاسفانه در تدوین آیین نامه داخلی مجلس تغییراتی ایجاد شد که نقش رئیس را در مدیریت جلسات پر رنگ کرد.از سوی دیگر در سایر نهادهایی که رئیس مجلس شرکت می کند مانند مجمع تشخیص یا جلسه سران قوا مشاهده می شود که رئیس مجلس نظرات خودش را پیش می برد و نمایندگان مجلس در جریان تصمیمات رئیس مجلس قرار نمی گیرند. متاسفانه این موضوع در دوره مدیریت قالیباف تشدید شده است.بنده تصور می کنم اعتراض آقای نادران از این جهت باشد. بنده در مجلس دهم در ارتباط با بحث شفافیت در نظام مالی مجلس هم نکاتی را مطالبه می کردم که هرچه داد زدیم تاثیری نداشت.نظام تصمیم گیری مجلس دهم فرد محور و قائم به آقای لاریجانی بود.از فراکسیون امید دو نائب رئیس وجود داشت اما وقتی از این دوستان پرسیده می شد هیچکدام تاثیر جدی در نوع مدیریت مالی مجلس نداشتند.در شرایط فعلی هم این جنبه تشدید و تقویت شده است.