کد خبر : 413483 تاریخ : ۱۴۰۱/۱۰/۳ - 12:46
فتح الله امی استاد دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با ستاره صبح آنلاین: بحران‌های کشور ریشه در سلسله ای از ناکارآمدی در سیاست داخلی و خارجی دارد استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت:تا سال 88 مردم تصور می کردند که با انتخابات می توانند در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند.بعد از آن نگرش مردم روز به روز ضعیف شد  و جمهوریت نظام زیر سوال رفت.

ستاره صبح/پیام فیض:ریشه یابی اعتراضات در کشور می تواند تحولی در عرصه حکمرانی ایجاد کند.رئیس مجلس در گفتگو زنده تلوزیونی از لزوم حکمرانی نو در کشور سخن گفت.همچنین دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز بر ضرورت اصلاح حکمرانی تاکید کرده است.مشکلات کشور در حوزه های اقتصادی،سیاسی و اجتماعی نشان می دهد بازسازی حکمرانی یک ضرورت است در غیر این صورت شرایط فعلی خصوصا در حوزه اقتصادی قابل ترمیم نخواهد بود.در ارتباط با ریشه مشکلات فعلی ستاره صبح گفتگویی با دکتر فتح الله امی استاد دانشگاه تریبت مدرس،پژوهشگر و فعال سیاسی انجام داده که در ادامه می خوانید:

 به نظر شما ریشه مشکلات فعلی کشور در حوزه های مختلف چیست؟
در ابتدا باید گفت برخلاف برخی اظهار نظرها مشکلات کشور دچار بن بست نشده است.بن بست به معنای راهی است که برون رفت در آن وجود ندارد.بحران های فعلی کشور محصول سلسله ای از ناکارآمدی هاست که در سیاست داخلی و خارجی اتفاق افتاده است و به باور بنده امکان حل آنها وجود دارد.
برای حل مشکل ابتدا باید صورت مسئله شفاف شود تا بتوان مسئله را حل کرد.راه برون رفت از مشکلات وجود دارد اما ما باید این راه را شناسایی و اجرایی کنیم.
بنده در ارتباط با مشکلات داخلی کشور 10 محور را شناسایی کرده ام و در نامه ای در سال 97 به رئیس جمهور وقت اقای روحانی نوشتم.این نامه وقتی تنظیم شد که ترامپ از برجام خارج شد و در تاریخ 30 شهریور سال 1397 به رئیس جمهور تسلیم شد.در آن نامه شرایط فعلی را پیش بینی کردم و راه حل هایی را ارائه دادم.
در شرایط کنونی جامعه دچار تغییر ارزش ها و نگرش های اجتماعی شده است.بیش از 85 درصد جامعه فعلی ایران متولدین بعد از انقلاب هستند بنابراین می توان گفت که نسل تغییر کرده است.تنها 15درصد از نسل قدیم مانده اند.به همین دلیل دیگر نگرش های ابتدای انقلاب بر جامعه حاکم نیست.تحولات در عرصه مدرنیته باعث شده سنت ها از بین رود و ارزش ها تغییر کند.
سرمایه اجتماعی کشور که به معنای دقیق تر اعتماد مردم به حاکمیت می شود شدیدا لطمه خورده است. وضعیت اجتماعی خانواده ها بهم ریخته است.زیرا به دلیل تحریم ها و مدیریت های ناکارآمد تورم های بی سابقه در جامعه شکل گرفته است و این گرانی ها باعث شده اختیارات مرد در خانواده لطمه بخورد.بنابراین جوانان دیگر از والدین خود حرف شنوی ندارند.
ریشه های اعتقادی در نسل جدید متغیر شده است.در حقیقت نسل جدید از تظاهر به مذهب به سمت کیفیت دینداری رفته است.یعنی بیشتر سعی می کند اعتقادات خود را پنهان کند.ریا در جامعه از بین رفته و دیگر به عنوان یک هنجار شناخته نمی شود.
بنابراین به تعبیری می توان گفت دینداری در جامعه رشد کرده زیرا دین از ریا به عنوان یک عمل ناپسند یاد کرده است.متاسفانه ریا در جامعه رشد کرده است.شعارهایی که در اعتراضات بعضا داده می شود علیه شیوه حکومت است تا اصل دین.یعنی مردم علیه دین شعار نمی دهند.
تغییرات صفات رفتاری و ارزش های اخلاقی اتفاق افتاده است.یعنی ممکن است کسی حجاب نداشته باشد اما اعتقادات محکمی هم داشته باشد.به طور مثال شایسته سالاری که لازمه کارآمدی است در انتخاب مدیران لحاظ نمی شود.یکی از ریشه های اعتراض عدم شایسته سالاری در انتخاب مدیران است.
معدل ارزش های اخلاقی در جامعه پایین آمده است و دلیل اعتراضات شده است.پایین آمدن ارزش های اخلاقی ارتباط مستقیمی با سیاستگذاری های کلان حکومتی دارد.نسل جدید می بیند که علی رغم ظاهر مذهبی برخی مدیران اما اختلاس های بزرگ اقتصادی اتفاق می افتد.باور عمومی انطور شده است که برخی مدیرانی که ظاهر مذهبی دارند در باطن رفتارشان طور دیگری است. این شش عامل باعث شده که نسل جدید دچار نارضایتی،نا امیدی و هراس از آینده را داشته باشند.مهاجرت ها نتیجه این سه عامل است. عدم حضور تشکل ها در جامعه. در جامعه به احزاب و سازمان های مردم نهاد بها داده نشده است.این عامل باعث شده که مدنیت جامعه ضعیف شود.اختیاراتی که در قانون اساسی به احزاب داده  شده امکان اجرای آن وجود ندارند.به طور مثال از تجمعات احزاب جلوگیری می شود.عدم آزادی احزاب باعث شده حضور اجتماعی اقشار مختلف مردم کاهش یابد. نکته بعدی تغییر نگرش مردم به انتخابات است.تا سال 88 مردم تصور می کردند که با انتخابات می توانند در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند.بعد از آن نگرش مردم روز به روز ضعیف شد  و جمهوریت نظام زیر سوال رفت.امروز دیگر مردم مانند گذشته در انتخابات شرکت نمی کنند. نکته دهم و آخر جامعه متکثر و متفرق است.یعنی یکپارچگی اکثریت بهم ریخته است.افرادی که در اعتراضات شرکت می کنند شعارهایی می دهند که طبقه متوسط یا خاکستری آن شعارها را نمی پسندد. قشر خاکستری تا مادامی که رویکردهای هیجانی را ببیند همراهی نمی کند.علاوه بر آن جامعه ایران باورهای دینی دارد.این مسئله در تاریخ ایران مستدل است.واقعه مشروطیت با پشتیبانی علمای آن زمان به وقوع پیوست. هر زمان که روشنفکران با علمای دینی در تقابل بودند نهضت های مردمی شکست خوردند.به طور مثال تا وقتی آیت الله کاشانی با دکتر مصدق همراه بود موفق بودند اما بعد که باهم زاویه پیدا کردند کودتای 28 مرداد به وجود امد. شعارهایی که امروز توسط برخی معترضان داده می شود جامعه اکثریتی را جذب نمی کند.بنده در دوران دانشجویی که معترض بودم بدترین فحش ما آنارشیسم یا فاشیست به حکومت بود.باید دانست کلمات رکیک جایی در مبارزات انقلابی نداشته و ندارد.

  شما ریشه های خارجی ناکارآمدی های فعلی را چه می دانید؟
بنده حدود 10 سال در 22 کشور دنیا پژوهش کردم.با دانشمندان مختلف کار کردم و بر پایه این تحقیقات نکات را عرض می کنم.ایران به دلیل موقعیت جفرافیایی در نقطه حساس و مهمی قرار گرفته. مادلین آلبرایت وقتی وزیر خارجه آمریکا بود گفت مرکز عالم ایران است.پل ارتباط غرب و شرق ایران برای غرب بسیار ارزشمند است.
ایران در تعامل با غرب موفق نبوده است.در صورتی که ایران می تواند بر اساس ارزش های اعتقادی ارتباط برد-برد برقرار کند.نه تنها با غرب بلکه با همه کشورهای دنیا این امر امکان پذیر است.
ایران در تجاوز نظامی روسیه به اوکراین موضع حمایت از روسیه را گرفته است که با ارزش های جمهوری اسلامی مغایر است.تجاوز در ارزش های دینی هم محکوم است.به همین دلیل معتقد هستیم اسرائیل متجاوز به سرزمین فلسطین محکوم است.
البته اوکراین قصد داشت با عضویت در ناتو مرزهای روسیه را تهدید کند اما واکنش روسیه در قبال خواسته به حق خود درست نبود.مسکو می توانست به روش های دیگری از جمله تحریم با آن برخورد کند.
ایران به دلیل اینکه از روسیه حمایت کرد وارد بلوک شرق شد.موضع ایران در جنگ اوکراین باعث شد که غرب علیه ایران تحریک شود و شدت عمل آنها در مسئله تحریم بالا رفت.به همین دلیل جریان اعتراضات در ایران را پشتیبانی کردند.
عدم احیای برجام آنهم در شرایطی که تنها یک امضا باقی مانده بود باعث شد که محدودیت های برجامی از سوی ایران نادیده گرفته شود و سطح غنی سازی 3درصدی به 60 درصد برسد.
این مسئله برای اروپا یک هشدار جدی است.با توجه به موشک های ایران که برد بالای 2هزار کیلومتر دارد غنی سازی درصد بالا برای غرب خطر آفرین است.
مسئله آخر بحث اف ای تی اف است.به دلیل اینکه ایران این قواعد را نپذیرفت کماکان می تواند به نهضت های ضد غرب منطقه کمک کند و همکاری خود را با آن ها ادامه دهد.غرب این رویکرد در خاورمیانه از سوی ایران را نمی پذیرد و در برابر آن موضع گیری کرده و خواهد کرد.