کد خبر : 400966 تاریخ : ۱۴۰۱/۵/۱۳ - 02:14
آموزه های کوتاه اخلاقی از امام حسین(ع) به قلم حجت الاسلام محمدجعفر سعیدیان فر

۱. عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام عن النبیّ صلى الله علیه و آله: مِن أفضَلِ الأَعمالِ عِندَ اللّهِ عزوجل إبرادُ الأَكبادِ الحارَّةِ، وإشباعُ الأَكبادِ الجائِعَةِ، وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یُؤمِنُ بی عَبدٌ یَبیتُ شَبعانَ و أخوهُ أو قالَ: جارُهُ المُسلِمُ جائِعٌ. (الأمالی للطوسی: ص 598 ح 1241)
امام حسین(ع) از پدرش امام على (ع)، از پیامبر(ص) چنین روایت نموده است: از برترین عمل‏ها نزد خداوند عزوجل خُنَك كردن جگرهای سوزان [با آب‏] و سیر كردن شكم‏هاى گرسنه است. سوگند به كسى كه جان محمّد(ص) به دست اوست، بنده‏اى كه خود، سیر بخوابد و برادر و همسایه[ مسلمانش] گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.
۲. عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا تَرفَعونی فَوقَ حَقّی، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالَى اتَّخَذَنی عَبدا قَبلَ أن یَتَّخِذَنی نَبِیّا (عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج2 ص201، ح1)
 امام حسین(ع)از امام علی(ع) روایت نموده است: پیامبر خدا (ص)فرمود: «مرا از حقّم برتر منشانید كه خداى تبارك و تعالى، مرا بنده كرده است، پیش از آن كه پیامبر قرار دهد».
[دراین حدیث پرهیز از غلو که پیامبر اکرم(ص) را از بشر بودن که مورد تاکید قرآن است مطرح گردیده چون غلو باعث خارج کردن پیامبر از اسوه و الگو بودن برای پیروی کردن گفتاری و رفتاری می شود که این خود بسیار زیان بار است البته  توجه به مقام والای پیامیر عظیم الشان غیر از غلو است]
۳. عن الإمام الحسین علیه السلام: احذَروا كَثرَةَ الحَلفِ، فَإِنَّهُ یَحلِفُ الرَّجُلُ لِخِلالٍ أربَعٍ: إمّا لِمَهانَةٍ یَجِدُها فی نَفسِهِ تَحُثُّهُ عَلَى الضَّراعَةِ إلى تَصدیقِ النّاسِ إیّاهُ، وإمّا لِعَیٍّ فِی المَنطِقِ فَیَتَّخِذُ الأَیمان حَشوا وصِلَةً لِكَلامِهِ، وإمّا لِتُهمَةٍ عَرَفَها مِنَ النّاسِ‏لَهُ فَیَرى أنَّهُم لا یَقبَلونَ قَولَهُ إلّا بِالیَمینِ، وإمّا لِإِرسالِهِ لِسانَهُ مِن غَیرِ تَثبیتٍ. (تنبیه الخواطر: ج2 ص110) 
از امام حسین(ع) روایت شده است: از بسیار سوگند خوردن بپرهیزید، كه انسان، به چهار سبب، سوگند مى‏خورد: یا از سرِ خود کم بینی كه در خود احساس مى‏كند و او را ذلیلانه وادار مى‏كند تا با سوگند، تصدیقِ مردم را بگیرد، و یا از سرِ ناتوانى در سخن‏ كه سوگندها را وسیله تقویت سخنش مى‏گیرد، و یا چون خود را نزد مردم، متّهم مى‏داند و مى‏بیند كه گفته‏اش را جز با سوگند نمى‏پذیرند، و یا این كه چون نمى‏تواند جلوى زبان خود را بگیرد [سوگند مى‏خورَد]
۴. عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: أهلَكَ النّاسَ اثنانِ: خَوفُ الفَقرِ، وطَلَبُ الفَخرِ. ( الخصال: ص69 ح102)
از امام حسین(ع) روایت شده است: امیر مؤمنان(ع) فرمود: مردم را دو چیزْ هلاك كرد: بیمِ فقر و پیجویىِ فخر
۵. عن الحسین علیه السلام: جاءَ رَجُلٌ الى أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام یَسعى بِقَومٍ، فَأَمَرَنی أن دَعَوتُ لَهُ قَنبَرا، فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام: اخرُج إلى هذَا السّاعی فَقُل لَهُ: قَد أسمَعتَنا ما كَرِهَ اللّهُ تَعالى، فَانصَرِف فی غَیرِ حِفظِ اللّهِ تَعالى. (كشف الغمّة: ج3 ص8) 
از امام حسین(ع) روایت شده است: مردى نزد امیر مؤمنان(ع) آمد و از گروهى بدگویى نمود. امام(ع) به من فرمان داد كه قنبر را برایش فرا بخوانم. [چون آمد] على(ع) به او فرمود: این سخن‏چین را بیرون كن و به او بگو: چیزى به ما شنواندى كه خداى متعال، ناپسند مى‏دارد. باز گرد، بى‏آن كه در حفظ و امان خداى متعال باشى.