کد خبر : 400517 تاریخ : ۱۴۰۱/۴/۲۲ - 02:49
نصرت‌الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن سه راهبرد سفر بایدن به خاورمیانه را در گفت‌وگو با ستاره صبح آنلاین تشریح کرد: تقویت روابط اعراب با اسرائیل، تأمین انرژی برای غرب و مقابله با ایران ستاره صبح/پیام فیض: «جو بایدن»، رئیس‌جمهور امریکا، در سفر خود به منطقه که اولین سفرش در این مقام خواهد بود، با چالش مواجه است. باوجود تجربه‌های تلخ جنگ‌های امریکا در منطقه مثل عراق و افغانستان، دولت بایدن اعلام کرده که نقش خود را در منطقه بازنگری می‌کند. این سفر امروز به مدت 4 روز انجام خواهد شد. قرار است بایدن در عربستان نشستی مشترک با سران کشورهای شورای همکاری، اردن، مصر و نخست‌وزیر عراق برگزار کند. در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتگویی با نصرت‌الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن و استاندار پیشین هرمزگان انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

ستاره صبح آنلاین-  شما سفر جو بایدن به اسرائیل و عربستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سفر رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه آن‌قدر برای افکار عمومی غیرقابل هضم بوده که آقای بایدن ناچار شده طی یک یادداشت در واشنگتن‌پست توضیح دهد چرا به عربستان می‌رود؟! این یادداشت به‌منظور آتش تهیه برعلیه ایران در آستانه سفر، کنترل و مدیریت رژیم صهیونیستی.، تداوم راهبرد یارگیری و اجماع سازی علیه ایران و خروج خود و دموکرات‌ها از زیر فشار افکار عمومی آمریکا و مردم جهان در رابطه با سعودی و محمد بن سلمان است. این سناریوها نشان می‌دهد چگونه اردوغان نقش جاده‌صاف‌کن از سوی بایدن و آمریکا عمل نمود و روابطش با سعودی‌ها و محمد بن سلمان که تأیید امریکایی‌ها را برای پشت سر گذاشتن بحران جانشینی نیاز دارد را بهبود بخشید! سفر بایدن به خاورمیانه از ابعاد مختلف و در سه سطح ملی، منطقه ائی و بین‌المللی قابل‌بررسی است. در سطح ملی امریکا به دنبال کاهش هزینه‌ای اجرای اهداف سیاست خارجی‌اش است و به‌قول‌معروف درصدد برون‌سپاری آن است تا منابعش را به داخل و مردم آمریکا تخصیص دهد و اوضاع اقتصادی و اجتماعی خودش را بهبود ببخشد. ازنظر منطقه ائی دموکرات‌ها علاقه چندانی به قدرت گیری ایران ندارند اما با روش‌های ترامپ نمی‌خواهند باعث دور شدن هر چه بیشتر ایران از آمریکا شوند! و لذا می‌خواهند معادلات منطقه ائی را با روش‌های خود و نه با تغییر چهره ژئوپلیتیکی منطقه حل بکنند. در سطح بین‌المللی جنگ اوکراین و نزدیک شدن چینی‌ها به روس‌ها خیلی چهره روابط بین‌المللی و نحوه حل منازعات را تغییر داده است و این سفر برای یارگیری و اجماع سازی جهت حفظ لجستیک انرژی در هرگونه تحولات بعدی بین‌المللی است.
اما اجازه بدهید قبل از ورود به بحث چند نکته به‌عنوان مقدمه بگویم. اول از جنبه داخلی در آمریکا یکی از اهداف ترامپ از بین بردن میراث اوباما بود. هر آنچه به‌عنوان دستاورد دولت اوباما در حوزه سیاست خارجی شناخته می‌شد ترامپ در پی تغییر آن بود. جو بایدن نیز به همین روش از ابتدا می‌خواست دستاوردها سیاست‌های خارجی ترامپ را کنار بگذارد و یا تغییر دهد.
دوم در مورد عربستان است. اگرچه سعودی‌ها متحد استراتژیک آمریکا هستند اما جو بایدن و دموکرات‌ها برخلاف ترامپ به علت جنگ یمن جنایاتی که عربستان در آن کشور مرتکب شده بود، قتل جمال خاشقچی و نیز مسائل حقوق بشری داخل عربستان نظر و ارتباط خوبی با سعودی‌ها نداشت. بایدن تلاش می‌کرد تا زمانی که سعودی‌ها در مسائل حقوق بشری به یک استاندارد خوب و قابل قبولی نرسیدند با آن‌ها روابط دوستان و گرمی نداشته باشد. در مورد رژیم صهیونیستی نیز برخلاف ترامپ که تمام تلاش خود را برای مستحکم کردن روابط با اسرائیل انجام می‌داد، تا جایی که سفارت آمریکا را از تل‌آویو به بیت‌المقدس شرقی انتقال داد، بایدن می‌خواست تا حدودی آن سیاست‌ها را تعدیل کند تا بتواند روابط نزدیک‌تری با ایران و اعراب داشته باشد.
نکته سوم سیاست‌های آمریکا در قبال ایران بود. ترامپ تلاش کرد برجامی که توسط اوباما امضاشده بود نه‌تنها به هم بزند بلکه به دنبال تغییر رژیم ایران حتی به قیمت تجزیه کشور بود ولی بایدن خواهان بازسازی روابط با ایران بر مبنای توافقنامه برجام بوده و هست.
خب حالا به بحث اصلی برمی‌گردم. راه‌های تعیین منافع ملی کشورها هیچ‌گاه مادام‌العمر و یکسان نیست. یکی از دلایل سفر بایدن بیان عملی تغییراتی در نگاه خود به سیاست‌های منطقه ائی آمریکا به خاورمیانه است. اولویت آمریکایی‌ها در سیاست خارجی یعنی راهبرد هر دو حزب مدیریت و کنترل چین است. اما با جنگی که بین روسیه و اوکراین به وجود آمد بسیاری از معادلات به هم خورد. نیاز دنیا به انرژی اهمیت خاورمیانه را دوچندان کرد. آمریکا همواره سعی بر این دارد که در بحث انرژی بر منابع خود تکیه کند درحالی‌که اروپا در بحث انرژی بسیار آسیب‌پذیر و وابسته به نفت روسیه و خاورمیانه است.
بنابراین سه مورد زیر بسترساز سفر بایدن به خاورمیانه شد. اول تحولات منطقه ائی و بین‌المللی ناشی از جنگ اوکراین، دوم عدم دسترسی به توافق حداقلی ایران با آمریکا و سوم تلاش‌های داخلی و خارجی، باز کردن فضای نسبی داخلی عربستان، نقش پنهانی و مکارانه سعودی‌ها در توافق ابراهیم و سرگرم کردن ما در مذاکرات بغداد و از همه مهم‌تر لابی‌گری و هزینه هائی که عربستان برای جلب نظر دموکرات‌ها نمود و همچنین نزدیک شدن به روس‌ها و چینی‌ها در ماجرای اوکراین باعث شد تا سیاست خارجی عربستان از انزوا خارج شود. بایدن تلاش می‌کند در این سفر ابتدا مسئله هسته‌ای ایران، دوم مبحث امنیت رژیم اشغالگر و سوم روابطش با سعودی‌ها برای تأمین انرژی را مدیریت کند.
 

  آیا سفر بایدن به طرح ناتوی عربی و تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران ارتباط دارد؟
شکل‌گیری برخی طرح‌ها نیازمند زمان طولانی و منابع عظیم مالی دارد. به عقیده بنده طرح ناتوی عربی شبیه به یک شوخی است! سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در چند سال اخیر به حاشیه رفته بود و برخی کشورها در کارکردهای آن تشکیک داشتند، جنگ روسیه علیه اوکراین باعث تقویت جایگاه ناتو شد. اگر حمله روسیه به اوکراین اتفاق نمی‌افتاد فرانسه و آلمان موجودیت ناتو را دچار چالش می‌کردند.
در دنیای عرب با اختلافات زیادی که نهادینه‌شده امکان شکل گرفتن یک پیمان نظامی، امنیتی و سیاسی وجود ندارد. عرض بنده این نیست که این طرح منتفی است اما نیاز به مطالعه، زمان و منابع مالی دارد و الان آمریکا چنین امکاناتی ندارد. ضمناً ناتوی عربی اگر بخواهد در مقابل ایران به وجود بیاید مخاطراتی را به همراه خواهد داشت زیرا ایران یک قدرت منطقه ائی و توانایی در بحث سخت‌افزار و توان نظامی و لجستیکی دارد. همین مقوله فروش پهپاد از سوی ایران به روسیه که دیروز از سوی سالیوان مطرح‌شده حتی اگر اغراق هم باشد، اهدافی در نظر دارد! به عقیده بنده نیاز نیست جمهوری اسلامی وارد این حواشی رسانه‌ای شود. ایران در حوزه سیاست خارجی دچار خلاء قدرت نرم است. استراتژی خوبی که ایران در دوره ترامپ داشت و توانست آمریکا را به انزوا بکشاند ادامه پیدا نکرد. روش ایران در مقابل آمریکا در دوره بایدن به‌نوعی شد که امروز آمریکا می‌تواند علیه ایران یارگیری کند و صحنه روابط بین‌الملل را برای ایران تنگ کند و چه‌بسا اگر خوب طراحی نکنیم مجدداً سیاست خارجی ما مانند یک دهه پیش دچار خفگی می‌شود! ایران می‌توانست با یک توافق حداقلی با آمریکا در چارچوب برجام جهانی را از روی خود بردارد. سیاست خارجی باید به نحوی مدیریت شود که خصومت و تنش را به حداقل برساند. در سایه این دو عنصر می‌شود منافع ملی مخصوصاً در بخش اقتصادی و رفاه مردم و توسعه بومی، متوازن و درون ساز کشور و مشکلات با برخی کشورها را حل‌وفصل کرد. توسعه بین بخشهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری باید متوازن شود و این در پرتو یک سیاست خارجی توسعه‌گرا و نه تقابلی قابل انجام است.
متأسفانه فضای مذاکرات برجام در دولت سیزدهم فضای "چرتکه‌اندازی" به این معنا که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم و نیز پررنگ شدن و تفوق مسائل داخلی و جناحی بر مسائل ملی است! اما عدم احیای برجام وزنه سفر بایدن را علیه ایران سنگین می‌کند. توافق حداقلی با آمریکا باعث می‌شد رقبای منطقه‌ای ایران نتوانند از سفر بایدن به خاورمیانه علیه ایران استفاده حداکثری کنند.
رژیم اشغالگر در تلاش است که نتایج سفر بایدن را علیه ایران معرفی کند. اما ایران باید می‌کوشید و الان نیز باید تلاش کند تا سفر بایدن بر اهداف و دستاوردهای سیاست خارجی کشور تأثیر منفی نداشته باشد. پهنه ژئوپلیتیکی ایران و قدرت سخت و نرم جمهوری اسلامی قابل‌چشم‌پوشی نیست و ما نیز نباید با روش‌های نامتوازن خویش و یا با راهبرد نگاه به شرق، خود را از این ظرفیت‌ها محروم کرده و نظاره‌گر این سفر و تبعاتش باشیم! مهم این است که ما این سفر بایدن را نه صرفاً و فقط در تقابل با ایران بلکه یک سفر تعیین‌کننده بدانیم که می‌تواند باعث غلتیدن آمریکا به‌سوی و سود رقبای منطقه ائی ایران گردد و ما نباید اجازه دهم این اتفاق بیفتد و مجدداً" توازن ژئوپلیتیکی منطقه به ضرر ما رقم بخورد!
درمجموع این سفر فراهم کردن زمین‌بازی برای امریکا در منطقه در پی لطماتی است که سیاست خارجی آمریکا در اثر اشتباهات ترامپ و بایدن متحمل شد. و اما برای ما هم بهتر بود اگر می‌خواهیم برجام را حفظ کنیم قبل از سفر مذاکرات را به سرانجام برسانیم. و الان که نشده اگر فقط نظاره‌گر این سفر مهم باشیم ناشی از آن سیاست روزمرگی است! یعنی این سفر اگر منجر به جلو افتادن رقبای منطقه ائی ما شود، می‌تواند تمام دستاوردهای منطقه ای و بین‌المللی ما را در یک دهه اخیر از شروع بهار عربی تا دوره ترامپ را از بین ببرد. ما نباید راضی به چنین وضعیتی شویم! این گوی و این میدان در اختیار تصمیم سازان و تصمیم گیران ایرانی!