سینا لطیفپور- پژوهشگر و مدرس موسیقی
Sinalp2001@yahoo.com
احتمالاً برایتان پیش آمده که بعد از شنیدن یک قطعه موسیقی تا مدتی بعد بهصورت ناخودآگاه در ذهنتان تکرار میشود. این اتفاق را «کرم گوش» (earworm) یا «سندرم موسیقی چسبناک» نامیدهاند. برآورد میشود که ۹۰ درصد مردم، دستکم هفتهای یکبار دچار چنین حالتی میشوند. این مسئله در بسیاری موارد آزاد دهنده است و مبتلایان به کرم گوش راههای زیادی را برای پاک کردن ملودیهای تکرارشونده در ذهنشان امتحان میکنند. برخی سعی میکنند با فکر کردن به آهنگی دیگر آن را جایگزین کنند. برخی از افراد آوای کرم گوش را زمزمه کرده و مقاومتی از خود نشان نمیدهند. گروه دیگر نیز تلاش میکنند کاری انجام داده که تمرکز بیشتری میطلبد و سعی میکنند از این طریق ذهن خود را منحرف نمایند؛ اما مطالعات نشان داده که معمولاً هر چه افراد بیشتر با کرم گوش مبارزه کنند، مدت طولانیتری در ذهن آنها باقی میماند.
پدیده کرم گوش مورد بررسی و تحقیق گسترده دانشمندان قرار گرفته است. تکرار ناخودآگاه اصوات موسیقی در ذهن دلایل علمی، ریاضی و موسیقایی زیادی دارد. بر اساس مطالعه محققان بریتانیایی، قطعات موسیقی منجر به کرم گوش معمولاً دارای تمپو (ضربآهنگ) سریعتر، ملودیهای نسبتاً عمومی و آسان برای به خاطر سپردن و همچنین دارای تکرار در فواصل خاص هستند. ویژگیهایی که در بسیاری از موسیقیهای پاپ وجود دارد. تبلیغات رسانهای نیز منبع رایج کرم گوش هستند. این موسیقیها بهنوعی باعث تصویرسازی غیرارادی در مغز انسان میشوند. تبلیغکنندگان نیز تمام تلاش خود را میکنند تا آهنگهای کوتاهی بسازند که در ذهن مخاطبان شکل گرفته و به کرم گوش تبدیل شوند. اگر آنها موفق شوند که ملودی و ترانههای کوتاهی را (حتی بدون در نظر گرفتن جنبه کیفی و هنری) در ذهن مخاطب جای دهند، به این معنی است که آنها به هدف خود رسیدهاند تا شما بهعنوان مشتریان بالقوه، محصولات موردنظر آنها را به خاطر بسپارید. از طرفی ساختار بسیاری از ملودیها و اشعار در موسیقی این امکان را برای فرد فراهم میکند که بتواند آن را پیشبینی کند. با درست بودن پیشبینی مغز احساس خوشایند دریافت پاداش را در فرد ایجاد میکند.
«اشلی بورگوین»، متخصص موسیقیشناس دانشگاه آمستردام میگوید: «شما ممکن است فقط چند بار چیزی را بشنوید، اما 10 سال بعد با شنیدن مجدد بلافاصله آن را به یا آورید که این قدرت اثرگذاری بسیاری از قطعات موسیقی است.» البته باید در نظر داشت که یک ذائقه موسیقایی هنری که حرفهایتر و حساستر است به دنبال موسیقیهایی است که چالشبرانگیز و جذابتر باشند. بهعنوانمثال اگر شما برای اولین بار تصمیم به حل کردن پازل گرفته باشید، شاید در ابتدا یک مجموعه هزار قطعهای را انتخاب نکنید و با مجموعههای کوچکتر شروع کنید و پسازاینکه این فعالیت برایتان جذابتر شد با پازلهای پیچیدهتر تواناییهای خود را به چالش بکشید. در خصوص موسیقی نیز همینطور است. شاید نتوان برخی قطعات پیچیده موسیقیهای کلاسیک، جز و تلفیقی را با اولین بار شنیدن بهطور کامل درک کرد؛ بلکه باید آنها را بارها و بارها شنید تا در ذهن شروع به شکلگیری کند و هر مرتبه بخش جدیدی را کشف کرد که این فرایند برای یک شنونده حرفهای موسیقی جذابتر است. البته باید به این مسئله نیز اشاره کرد که پدیده کرم گوش تنها جنبه منفی ندارد.
دراینارتباط پژوهشگران دریافتهاند که حافظه انسان برای موسیقی فوقالعاده قدرتمند است؛ و قرار دادن اطلاعات در موسیقی میتواند به ما کمک کند جزئیات را راحتتر به خاطر بسپاریم که این قابلیت موسیقی میتواند در فرایند یادگیری مؤثر باشد. نمونه بارز آن آموزش حروف الفبای زبان انگلیسی به کودکان با الهام از ترانه و ملودی آهنگ معروف و محبوب کودکان به اسم «چشمک بزن ستاره کوچولو» است. مطالعات نشان داده افراد میتوانند، ضربآهنگ و عبارات این آهنگ را سالها پس از آخرین باری که آن را شنیدهاند، به خاطر آوردند.