ستاره صبح آنلاین- در کنار مطالبه نان، شاهد جدی شدن مطالبه آبوهوا هستیم. چرا به این وضعیت دچار شدیم و امروز شهرهای کشور آلوده هستند؟ رویکرد مردم نسبت به قبل بسیار تغییر کرده است و مطالبه مردم برای برخورداری از آب سالم و هوای سالم جدی شده ولی هنوز به حدی نرسیده که مردم در مقابل این خواسته بر حق خود ایستادگی کنند. مجموعه عواملی که باعث بهبود آلودگی هوا می شود به سازی سوخت و تولید خودرو استاندارد است. ما نهتنها خودرو استاندارد تولید نمیکنیم بلکه ارادهای در رعایت حداقل الزامات داخلی نیز نداریم. زمانی بنابراین بود که فیلتر روی خودروها نصب شود و مدتی هم این طرح اجرا شد. این فیلترها به میزان قابلتوجهی آلودگی وسایل حملونقل را کاهش میدهند. ولی بعد از دوره کوتاهی این الزام برداشته شد و طرح به فراموشی سپرده شد. ماشینهای فرسوده ازیکطرف و استاندارد نبودن خودروها و ناوگان حمل نقل فرسوده از سوی دیگر هوا در شهرهای بزرگ کشور را به وضعیت خطرناک رسانده است.ریههای تنفسی شهرها بسته که پارکهای ملی و باغ شهرها بودند با به نام تغییر کاربری نابودشده است. سیاستهای توسعه شهری در تمام ابعاد خود غلط و مبتنی بر منافع شخصی افراد بود و توجهی به منافع ملی وجود نداشت. طبیعی است که در این وضعیت آنچه برای ما باغی نمیماند آب پاک و هوای پاک برای تنفس و سلامت است.
ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی اولین علت مرگها در کشور است. با توجه به حدود 70% ایرانیان در شهرها برای بهبود وضعیت آبوهوای باید منتظر معجزه بود یا همچنان شاهد بیمار شدن مردم؟ معادلهای که طبق آن دولت میتواند ماشین بیکیفیت تولید کند، سیاست میتواند بنزین غیراستاندارد را تحمیل کند و زور میتواند باغ را به برج تبدیل کند در چنین معادلهای جایی برای سلامت انسانها و بهرهمندی از آبوهوای پاک باقی نمیماند. باد و طوفان آلودگی هوای شهرها را برطرف نخواهد کرد باید تمامی ابزار و عوامل پدید آمدن این وضعیت را بررسی و برای از بین بردن آنها برنامهریزی و برنامهها را اجرا کرد. اما در مقابل اهمیتی به این مسائل داده نمیشود. آمارها شفاف نیست و آمار سازی میشود. این در حالی است که کشور کارشناسان خوبی دارد. افرادی باتجربه و متخصص در دل سازمانها نشستهاند و بهجای دیدن حقایق و حل مسائل و مشکلات به شیوه کارمندی زندگی میکنند. اگر این وضعیت را تغییر ندهیم با تصمیمات مقطعی و با نگاهی به آسمان و انتظار معجزه وضعیت آبوهوای شهرها بهتر از این نخواهد شد.
به نظر شما بعد از انقلاب کدامیک از دولتها در حوزه محیطزیست بهتر عمل کردند؟ در دولت خاتمی برنامهای بانام "برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران" تصویب شد. این برنامه پس از اجراشدن در تهران به کلانشهرهای کشور گسترش پیدا میکرد. اما متأسفانه با آمدن دولت احمدینژاد بودجه این برنامه حذف شد. تمام برنامهها و الزاماتی که در ارتباط با آبوهوا و جلوگیری از آلودگی هوا در برنامه توسعه 5 ساله وجود دارد به همین ترتیب نادیده گرفته میشود و بهآسانی بدون هیچ اعتراضی زیر پا گذاشته میشود. مگر برنامه 5 ساله برای چه چیزی نوشتهشده است؟! برنامه 5 ساله نوشته شد تا در انتهای این مدت شاهد برونرفت از وضعیتی نامطلوب و حرکت به سمت وضعیت مطلوب زیستمحیطی باشیم. دولت اصلاحات تلاش زیادی در حوزه محیطزیست صورت گرفت. شخص خانم ابتکار در این امر تلاش زیادی کرد و رئیس دولت را نسبت به این موضوع آگاه ساخت و حساسیت بالایی در خاتمی ایجاد شد به حمایت از محیطزیست برخاست. کشور مشکل فراوان در حوزه انتقال آب از کارون و از جنوب به استانهای یزد و کرمان داشتیم که محصول دولت هاشمی بود و بعدها نیز ادامه پیدا کرد. در دولت احمدینژاد بدترین تصمیمات در مورد محیطزیست و آب و آبوهوا گرفته شد. در دولت دوم روحانی نیز با انتخاب عیسی کلانتری برای سازمان محیطزیست پیشبینی از روزهای بد محیطزیست محقق شد و تصمیمات نادرستی گرفته شد. عملکرد دولت سیزدهم در حوزه محیطزیست بد نیست زیرا از چندین طرح جلوگیری شد. ازجمله انتقال آب خزر به کویر مرکزی و احداث پتروشیمی در جوار میانکاله و توقف طرح گردشگری آشوراده که با فشار افکار عمومی صورت گرفت.
آیا وضعیت سازمانی بودن محیطزیست در مشکلات فراوان این حوزه مؤثر است. آیا وزارت میتواند دغدغه محیطزیست را به دولت بیاورد؟ من ازجمله کسانی هستم که موافق وزارت شدن سازمان محیطزیست هستم، ولی ادغام سازمان محیطزیست و سازمان منابع طبیعی را در قالب یک وزارت راهحل نمیدانم، چون پیشتر این اتاق برای میراث فرهنگی افتاد و بسیاری گمان میکردند با تبدیلشدن به وزارت مشکلات این حوزه حل میشود ولی اینطور نبود. راهحل مناسب نیست ولی قدمی مثبت است.