کد خبر : 285507 تاریخ : ۱۴۰۰/۶/۱۶ - 01:27
آمریکا و بازی بزرگ درهم شکستن ملت‌ها

نویسنده: جان پیلگر

6 سپتامبر 2021

تارنمای اینفورماشین کلیرینگ هاوس

برگردان و کوتاه‌سازی علی‌اصغر شهدی

Asghar.shahdi@gmail.com

 

ستاره صبح آنلاین-سونامی اشک تمساح -برای از بین رفتن آزادی‌ها در افغانستان- در حالی سیاستمداران غربی را در بر گرفته که خود بهتر از هرکس می‌دانند که این آن‌ها بودند که تاریخ را سرکوب کردند. بیش از یک نسل پیش، افغانستان آزادی خود را به دست آورده بود که ایالات‌متحده، بریتانیا و متحدان آن‌ها، این آزادی را از بین بردند.

 در سال 1978 (1357 شمسی)، یک جنبش آزادی‌بخش به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان (PDPA) دیکتاتوری محمد داود، پسر عموی شاه وقت ظاهر شاه را سرنگون کرد. این یک انقلاب بسیار مردمی بود که باعث تعجب انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها شد.

 در این ارتباط واشنگتن‌پست نوشت: «به‌سختی می‌توان وفاداری مردم افغانستان به دولت را زیر سال برد.» دولت سکولار، مدرنیست و تا حد قابل‌توجهی سوسیالیست افغانستان برنامه چشم‌انداز اصلاحات را اعلام کرد که شامل حقوق برابر زنان و اقلیت‌ها می‌شد. زندانیان سیاسی آزاد شدند و پرونده‌های پلیس در انظار عموم سوزانده شد. در دوران پادشاهی، امید به زندگی 35 سال بود. از هر 3 کودک 1 نفر در دوران نوزادی فوت می‌کرد. 90 درصد مردم بی‌سواد بودند. دولت جدید مراقبت‌های پزشکی رایگان را معرفی و کمپین سوادآموزی جمعی را راه‌اندازی کرد. تغییرات آن‌قدر ریشه‌ای بود که در خاطرات کسانی که از آن سود برده بودند، زنده مانده است.

برای ایالات‌متحده، مشکل دولت دموکراتیک خلق افغانستان این بود که از طرف اتحاد جماهیر شوروی پشتیبانی می‌شد. بااین‌حال، این دولت هیچ‌گاه به معنای «دست‌نشانده» در غرب مورد تمسخر قرار نگرفت. به استناد مطبوعات آمریکایی و انگلیسی در آن زمان کودتا علیه رژیم سلطنتی در ابتدا تحت حمایت «شوروی» قرار نداشت.

«سیروس ونس»، وزیر امور خارجه جیمی کارتر، بعدها در خاطرات خود نوشت: «ما هیچ مدرکی مبنی بر مشارکت شوروی در کودتا نداشتیم.»

در همان دولت، «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی کارتر، مهاجر لهستانی افراطی و ضد کمونیست حضور داشت که تأثیر دائمی وی بر روسای جمهور آمریکا تنها با مرگ وی در سال 2017 (1396) به پایان رسید. در 3 ژوئیه 1979 (12 تیرماه 1358) که برای مردم و کنگره آمریکا ناشناخته بود، کارتر برنامه 500 میلیون دلاری «اقدام مخفی» با اسم رمز «عملیات طوفانی سیا» برای سرنگونی اولین دولت سکولار و مترقی افغانستان را به اجرا درآورد.

 این 500 میلیون دلار صرف دادن رشوه خرید و مسلح کردن گروهی از متعصبین مذهبی - قبیله‌ای معروف به مجاهدین- شد. باب وودوارد گزارشگر واشنگتن‌پست در تاریخ نیمه‌رسمی خود نوشت که سیا 70 میلیون دلار صرف دادن رشوه کرده است. او ملاقات یک مأمور سیا با نام «گری» و یک فرمانده محلی به نام مستعار «امنیت ملی» را شرح می‌دهد: «گری مجموعه‌ای از بسته‌های 100 دلاری پول نقد به مبلغ 500 هزار دلار را روی میز گذاشت و گفت که این بهترین راه برای گفتن این است که ما به طور جدی اینجا هستیم و این پول است و ما می‌دانیم که شما به آن احتیاج دارید ... «

 

منافع بزرگ‌تر

در اوت 1979 (مرداد 1358)، سفارت ایالات‌متحده در کابل گزارش داد که منافع بزرگ‌تر ایالات‌متحده... با از بین رفتن دولت دموکراتیک خلق افغانستان تأمین خواهد شد؛ هرچند به شکست برنامه‌های اصلاحات اجتماعی و اقتصادی آینده در افغانستان یا به شکستن کمر مردم این کشور بیانجامد.

کلمات بالا (اعتراف به تلاش برای شکست برنامه‌های اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در افغانستان) را دوباره بخوانید. معمولاً این‌گونه نیت های شوم و بدبینانه به این صراحت بیان نمی‌شوند؛ اما ایالات‌متحده با بی‌شرمی می‌گوید ما یک دولت مترقی و تأمین‌کننده حقوق مردم ازجمله زنان افغان را می‌توانیم به جهنم بفرستیم.

شش ماه بعد، اتحاد جماهیر شوروی در واکنش به تهدید ایجاد شده توسط آمریکا در بیخ گوش خود، با ورود به افغانستان مرتکب حرکت مرگباری شد. مجاهدین مسلح به موشک‌های استینگر که توسط سازمان سیا تهیه می‌شد و توسط مارگارت تاچر به‌عنوان «مبارزان راه آزادی» شناخته می‌شدند، سرانجام ارتش سرخ را از افغانستان بیرون کردند.

مجاهدین تحت سلطه جنگ‌سالارانی بودند که تجارت هروئین را کنترل و زنان روستایی را به وحشت می‌انداختند. بعدها، در اوایل دهه 1990(دهه 1370 شمسی) طالبان ظهور کرد؛ یک جناح افراطی با رهبران سیاه‌پوش که مجازات از طریق تجاوز و قتل را رایج و زنان را از زندگی اجتماعی محروم کردند.

در سال 1992، دولت سکولار و روشن‌فکر دکتر نجیب الله از بین رفت. وی که برای درخواست کمک به دفتر سازمان ملل متحد رفته بود، در بازگشت از چراغ‌برق خیابان آویزان و بدنش قطعه‌قطعه شد.

 

 

کشورها مهره‌های یک صفحه شطرنج

«لورد کرزون» نایب‌السلطنه هند در سال 1898 (1277 شمسی) گفته بود: «من اعتراف می‌کنم که کشورها مهره‌هایی بر روی یک صفحه شطرنج هستند که توسط قدرت‌های برتر زمان، برای تسلط بر جهان به بازی گرفته می‌شوند.» وی به‌طور خاص به افغانستان اشاره می‌کرد. یک قرن بعد، «تونی بلر» نخست‌وزیر انگلستان از این کلمات با اندکی تفاوت استفاده کرد.

ویپس از حادثه 11 سپتامبر گفت: «جهان تکان خورده و قطعات آن در حال جابجایی است؛ این لحظه‌ای مناسب برای سلطه است. به‌زودی دوباره این قطعات به هم متصل می‌شوند. مردم مظلوم افغانستان طعم سخاوت آمریکا را خواهند چشید. هنگامی‌که به اهداف نظامی حمله می‌کنیم، غذا، دارو و لوازم موردنیاز را نیز برای افراد گرسنه و رنج‌دیده رها می‌کنیم ...»