کد خبر : 275309 تاریخ : ۱۴۰۰/۶/۳ - 01:06
نقد فیلم «بکت» با بازی جان دیوید واشنگتن/ در انتظار ترور

نویسنده: آریو راقب کیانی

ستاره صبح آنلاین- فیلم «بکت» به کارگردانی «فردیناندو سیتو فیلومارینو» فیلمی اکشن، جنایی و درام محصول سال ۲۰۲۱ کشورهای ایتالیا، برزیل و یونان است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «در پی وقوع یک سانحه رانندگی مرگبار در کشور یونان، یک گردشگر آمریکایی به نام بکت، گرفتار یک توطئه سیاسی خطرناک می‌شود. در ادامه او تلاش می‌کند که از این مخمصه جان سالم به در ببرد و...» متن پیش رو نگاهی منتقدانه به فیلم «بکت» به قلم آریو راقب‌کیانی، منتقد سینما و تئاتر است.

فیلم‌های ماجراجویی زمانی معنای صحیحی از مفهوم اکشن بودن را به مخاطب القاء می‌کنند که نیاز و خواسته قهرمان اصلی خود را به شکل درست عرضه داشته باشند. چنانچه خواسته‌های شخصیت‌های فیلم با نیازهای آن‌ها همگن و همگام نباشند، باور راستی و حقیقت آن‌ها در ذهن مخاطب شکل نمی‌گیرد و ساختمان فیلم را قناس تصویرسازی می‌کند. خواسته را به‌صورت کنش بیرونی تعریف می‌کنند که می‌بایست متناسب با امر درونی یا همان نیاز پیش رود، در غیر این صورت مسئله فیلم و ضربه نهایی آن به‌صورت جعلی و ساختگی است و قهرمان پردازی‌های فیلم به‌صورت شمایلی دروغین متجلی خواهد شد. فیلم «بکت» به کارگردانی «فردیناندو سیتو فیلومارینو» جزء آن دسته از فیلم‌هایی است که روند حرکتی داستانی پراشتباهی را پیش می‌گیرد، آن‌چنان‌که در همه ابعاد با کاستی‌ها فراوانی روبرو گردد. به‌طوری‌که می‌توان گفت داستان فیلم «بکت» به‌طور کل فاقد منطق دراماتیک است و مشخصاً شخصیت‌های فیلم مدام برمدار خواست نویسنده دست به اقدام و عمل می‌زنند. چراکه بستر رفتاری هر یک از آن‌ها در یک وادی تقدیر و تصادف گونه مدام در حال پرسه زدن است!
فیلم «بکت» باآنکه می‌خواهد معلول خود یعنی تحول شخصیتی بکت (با بازی جان دیوید واشنگتن) را منوط به علتی به نام مرگ آپریل (با بازی آلیشیا ویکاندر) کند، آن‌چنان بی‌منطق سیر تسلسلی خود را می‌پیماید که حتی رج زدن هر یک از معلول‌های پیرنگ وار شامل صحنه‌های کلیدی و عطف فیلم نیز نمی‌تواند جواب سؤال نهایی را بدهد؛ پرسش این است که چرا او باید پس از این‌همه فرار، خودش را از ارتفاع بالا بر روی ماشین پلیس یونان به نیت نجات پسر مو قرمز بیندازد؟! فارغ از آنکه ضربه نهایی فیلم یا همان پایان‌بندی فیلم با کاراکتر بکتی همراه می‌شود که یک هویت فرازمینی در هیئت یک انسان مجروح تیرخورده و از تب‌وتاب افتاده به خود می‌گیرد، چرایی گره‌گشایی خاستگاه فعالان سیاسی در روز تجمع و پس از درگیری‌های خیابانی، به دست یک سیاه‌پوست آمریکایی مسافر را با اما و اگر متفق می‌سازد! گویی هرچقدر که درام فیلم می‌گذرد، مؤلف قراردادهای ژانری و لحنی را که با مخاطب خود بسته است، به باد فراموشی می‌سپارد و صرفاً می‌خواهد از شخصیت «بکت» یک قهرمان نجات‌دهنده قلابی بسازد. پرسش این است که قهرمانی که حتی انگیزه‌های انتقام‌جویانه به‌واسطه مرگ دوستش (آپریل) را نیز ندارد و در تعقیب و گریزی به تکرار افتاده است، چگونه به‌یک‌باره رنگ عوض می‌کند، پوست می‌اندازد و مسیر انقلاب و اعتراض‌های افراطی‌های یونان بر سر ریاضت‌های اقتصادی تحمیل‌شده اتحادیه اروپا را عوض می‌کند؟
فیلم «بکت» نمی‌داند شخصیت «بکت» را چرا و چه زمانی باید از دست پلیس پنهان کند و چگونه باید به‌یک‌باره او را در مقابل آن‌ها عیان سازد! احساسی گری‌های آغازین فیلم پتانسیل آن را ندارد که از بکت و آپریل زوج عاشق و معشوق بسازد و درنتیجه مرگ آپریل که مقصر آن خواب‌آلودگی بکت در هنگام رانندگی است، چندان تأثیرگذار و ملودراماتیک از آب درنمی‌آید! اصلاً چرا باید پسر مو قرمز ربوده شده که برادرزاده یک سیاستمدار است، به شکل آزادانه و رها، درست در محل حادثه چپ شدن ماشین «بکت» سبز شود و «بکت» در حالت ناهشیاری او را تشخیص دهد. چرا باید پلیس پس از حضور بکت در محل حادثه تصادف که ازقضا قصد خودکشی با قرص را نیز داشته است، بخواهد او را با شلیک‌های گلوله ناشیانه‌ای از سر راه بردارد! کافی بود این جوان عاشق‌پیشه را به حال خود وامی‌گذاشت تا درام فیلم در همان نیم ساعت اول به پایان می‌رسید. فیلم «بکت» مدام وضعیت‌های متفاوت، متمایز و حتی متناقضی را از پلیس یونان نشان می‌دهد؛ گاهی آن‌ها را تعیین‌کننده مسیر فعالیت‌های مدنی قلمداد می‌کند، گاهی آن‌ها را بی‌عرضه‌تر از مصاف با دو فعال زن (لنا و النی) معرفی می کند، گاهی خشونت آن‌ها را در حد کتک‌کاری با مزرعه‌داران، شکارچیان و پروش دهنده‌های عسل محلی و بومی معرفی می‌کند و گاهی قوای جسمی آن‌ها را به‌قصد جلو راندن روایت فیلم در حد از چنگ گریختن «بکت» زخمی و دستگیر شده در قطار تقلیل می‌دهد. فیلم برای آنکه دوز حوصله سر بودن خود را کم کند، هرازگاهی کشمکش‌های ظاهرسازی شده به لحظات بی‌رمق خود تزریق می‌کند تا شاید بتواند چیزی از تقابل بین عنصر خستگی‌ناپذیرش یعنی «بکت» با جامعه در افتاده با او اعم از پلیس و حتی سفارت آمریکا در آتن، عایدش شود. فیلمی که قطبی از خود را به جاذبه‌های توریستی یونان و سفر عاشقانه‌ای می‌سپارد و قاب دوربین را مملو از تصاویر دیدنی می‌کند، بدون هیچ دلیل موجهی در قطب خشونت‌های مدنی و وندالیسم اجتماعی و عملیات تروریست بی‌سروته جولان می‌دهد؛ و هیچ‌گاه پاسخ درخوری برای این هجمه از کشمکش‌های فرا فردی و درگیری‌های پیش‌آمده که پیش ‌آیند موجهی نداشته‌اند، ندارد. اگر این تصور پیش آید که نام شخصیت فیلم که همان نام فیلم است، جنبه‌ای نمادین دارد، می‌توان پوچی شخصیت‌پردازی فیلم را در جایی متصور شد که شخصیت اصلی فیلم پس از گریختن از دست کارمند سفارت، خود را در انتظار ترور می‌بیند! بنابراین نام فیلم نیز همانند شخصیت آن چندان به مذاق مخاطب نمی‌نشیند، ازبس‌که پوک است! همچون نقش‌آفرینی دیگر «جان دیوید واشنگتن» در فیلم «تنت»!