کد خبر : 20723 تاریخ : ۱۳۹۸/۵/۱۴ - 09:50
دکتر علی بیگدلی، تحلیلگر روابط بین‌الملل تشریح کرد دیپلماسی یعنی امتیاز گرفتن و امتیاز دادن اشاره: روابط میان ایران و اتحادیه اروپا پس از رخ دادن حوادثی در خلیج‌فارس و توقیف نفت‌کش انگلیسی وارد فصل جدیدی شده که به نظر می‌رسد به سمت واگرایی متمایل شده است. هرچند اروپایی‌ها تاکنون از حفظ توافق هسته‌ای دفاع کرده‌اند و در تحریم محمدجواد ظریف نیز، اقدام آمریکا را یک اشتباه می‌دانند، اما درگیر شدن ایران در بازی نفت‌کش‌ها و رویارویی غیرمستقیم با کشورهای اروپایی در خلیج‌فارس، ممکن است اتفاقی را رقم بزند که دونالد ترامپ از زمان روی کار آمدنش در کاخ سفید در آرزوی آن بوده و هست. البته دستگاه سیاست خارجی تلاش می‌کند عدم تمایل ایران به تنش با اروپا را برای کشورهای اروپایی تبیین کند، اما وابستگی سیاسی، امنیتی و اقتصادی اروپا به آمریکا، به ویژه با انحلال پیمان منع تولید موشک‌های میان برد موجب شده تا قاره سبز بیش از آنکه ایران را حمایت کند، با رویکردی احتیاطی همچنان در جانب آمریکا و حفظ برجام بدون امتیاز اقتصادی به ایران باقی بماند. با این همه، باید منتظر ماند و دید روابط میان ایران و اتحادیه اروپا دچار چه تحولاتی خواهد شد. در همین ارتباط گفت‌وگویی با دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بین‌الملل انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ستاره صبح-

   کارشناسان گوشزد می‌کنند که ایران باید اروپا را در کنار خود حفظ کند. این در حالی است که طی یکی دو ماه اخیر مسائلی میان ایران و اروپا به وجود آمده که آینده رابطه ایران با این اتحادیه را دچار ابهام کرده است. به نظر شما چه راهکاری برای حل این مسائل وجود دارد؟
مسائلی که میان ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد، تنها از طریق مذاکره حل می‌شود. در دنیای سیاست نمی‌توان فقط انتظار کسب امتیاز داشت و چیزی به طرف مقابل نداد. در دیپلماسی و روابط دیپلماتیک بده‌بستان وجود دارد. ایران باید استراتژی‌اش را بر مبنای حفظ اتحادیه اروپا برنامه‌ریزی کند تا مبادا آمریکا، اسرائیل و عربستان از ضعف دیپلماسی ایران بهره‌برداری کنند. اختلافات میان اتحادیه اروپا و آمریکا، فرصت خوبی برای ایران است. برای اینکار نیاز است تا تنظیمی بین خواسته‌های اتحادیه اروپا و موقعیت ایران صورت گیرد. این استراتژی تنها از طریق مذاکره ممکن است. در این میان مسئله موشکی و حضور ایران در منطقه می‌تواند یک امتیاز به حساب بیاید، اما هنر این است که بتوانیم از این امتیازات به درستی استفاده کنیم. آنچه امروز ایران در سوریه، عراق، یمن و... به دست آورده هزینه‌های زیادی برای کشور و مردم داشته است؛ بنابراین نباید به سادگی آن‌ها را از دست داد. باید با تأکید بر این ابزارهای قدرت با اروپا وارد مذاکره شد، اما نکته مهم چگونگی استفاده از این اهرم‌های قدرت برای پیشبرد مذاکرات است. اینکه اقدامی صورت گیرد که خط قرمز اروپا را زیر پا می‌گذارد، روش غلط استفاده از اهرم قدرت است. دستگاه سیاست خارجه، دولت و حاکمیت باید با حفظ اهرم‌های قدرت کشور، روش درست و چگونگی استفاده از این اهرم‌ها را برای مذاکره با اروپا بیاموزند؛ چراکه برای حل مسائل میان ایران و اتحادیه اروپا راهی به‌جز مذاکره وجود ندارد.

   برخی در داخل بر این عقیده‌اند که آمریکا قصد دارد نظام جمهوری اسلامی را براندازد. برخی مقامات این کشور نیز پیش از این اظهاراتی در این زمینه داشته‌اند. به نظر شما چنین ادعایی تا چه اندازه با واقعیت همخوانی دارد؟
از نظر من چنین ایده‌ای ناممکن است و صرفاً جنبه تبلیغاتی و ایجاد فضاسازی علیه جمهوری اسلامی است. در حال حاضر ونزوئلا در برابر چشمانمان است و می‌توانیم ضعف آمریکایی‌ها در تغییر دولت در این کشور را شاهد باشیم. چند سال است که ونزوئلا در بحران به سر می‌برد و آمریکا هر بار می‌گوید تمام گزینه‌ها روی میز است، اما آن‌ها شهامت اقدام علیه دولت رسمی ونزوئلا را ندارند؛ چراکه سازمان ملل و اتحادیه اروپا اعلام کرده‌اند اجازه اقدامات نظامی بر ضد ارتش و دولت ونزوئلا را نمی‌دهند. از سویی ترامپ به دلیل آنکه بخشی از اعتبار و پرستیژ آمریکا را از دست داده، نمی‌تواند اجماعی برای دخالت در امور داخلی ونزوئلا ایجاد کند. همچنین نزدیکی به رقابت‌های انتخاباتی سال 2020 امکان ریسک برای رئیس‌جمهور آمریکا را کاهش داده است. متأسفانه موضوع تمایل مقامات آمریکایی برای تغییر نظام در ایران از سوی برخی چهره‌های داخلی هم شنیده می‌شود و این افراد بدون آنکه به عواقب نظراتشان توجهی کنند، مدعی می‌شوند که دولت آمریکا به دنبال براندازی در ایران است. این افراد در اشتباه‌اند. این حرف‌ها مطلوب مردم نیست و صحبت‌هایی که از آن‌ها بوی جنگ به مشام می‌رسد نارضایتی‌ها را دوچندان می‌کند. مقامات باید توجه داشته باشند که با عدم توجه به خواست و اراده ملت، موفقیتی به دست نخواهد آمد. ارتش رضا شاه 140 هزار نفر نیرو داشت، اما به دلیل نارضایتی مردم زمانی که متفقین به کشور حمله کردند، سربازها پادگان‌ها را تخلیه کردند و کسی برای دفاع باقی نماند. حاکمیت نباید اجازه دهد فاصله‌اش با مردم عمیق شود. امتیاز دادن به تفکرات نظامی نارضایتی و عصبانیت مردم را بیشتر می‌کند. دولت، مجلس و دستگاه قضایی در شرایط کنونی لازم است که با دید جامعه‌شناختی و روانشناسی اجتماعی به مسائل نگاه کنند.