ستاره صبح آنلاین- کتاب «قرن دیکتاتورها» نوشته «الیویه گز» با ترجمه ابوالفضل اللهدادی که از سوی نشر ققنوس به انتشار رسیده، نگاهی است به زندگی شخصی و سیاسی ۲۰ دیکتاتور قرن بیستم. این کتاب شامل ۲۰ فصل است که در هر فصل به یک دیکتاتور پرداخته شده و تلاش شده تا روایتهایی عام و جذاب از زندگی و حیات سیاسی دیکتاتورهایی چون لنین، موسولینی، استالین، هیتلر، یوسیپ بروز تیتو، سه کیم (پدربزرگ، پدر و پسر)، مائو، انور خوجه، پینوشه، صدام و… را برای علاقهمندان به تاریخ به تصویر بکشد. در ادامه نوشتاری به قلم عمران دسترس، درباره این کتاب میخوانید.
اولیویه گِز قرار است در کتاب «قرن دیکتاتورها» پردهها را از روی چهره دیکتاتوری مدرن بردارد. در نظر او دیکتاتورها از زمان حضور قبایل و خانوادهها وجود داشتهاند، یعنی رهبرانی کاریزماتیک که قدرت را به دست میگرفتند. به عبارتی دیکتاتوری در تاریخ و طبیعت انسان ذاتی است، اما در قرن بیستم این پدیده ابعادی بیسابقه به خود میگیرد؛ یعنی در دل هرجومرج، دیکتاتوری متولد میشود. به همین ترتیب، این هرجومرج است که قرن بیستم را رقم زد و به افراد اجازه داد تا با پیشینهای بسیار دور از ابعاد قدرت، از تخطیها استفاده کرده و در قدرت مستقر شوند. در اینجا اولیویه گِز فکر میکند این موضوع ناشی از ناپدید شدن امپراتوریهای بزرگ قاره اروپا است. بهزعم وی، در پی این هرجومرج اولین دیکتاتوریها بیرون میآیند: بلشویکها، لنین، استالین، فاشیستها، موسولینی و هیتلر.
دیکتاتورها چه کسانی هستند؟ در اندیشه اولیویه گِز دیکتاتورها همه مرد هستند، به همین دلیل زنان بهدوراز صحنه سیاسی میباشند. حتی آنها نمیتوانستند برای مدتزمانی طولانی رأی بدهند؛ بنابراین مردان دیکتاتور دارای ویژگیهای مشترک هستند؛ آنها خیلی بلند نیستند، بسیاری از آنها کمتر از 1 متر و 70 هستند. آنها یا از زمینههای بسیار محروم و یا از خرده بورژوازی میآیند، بنابراین باید انتقام اجتماعی بگیرند. بهطور مثال صدام حسین فرزندی بیپدر است که در دهکدهای بدون امکانات متولدشده و با لجن کردن آب، این مبهم بودن ریشهها را از خود دور میکند. در منش دیکتاتورها هفتههای اول قدرت بسیار مهم است؛ شما باید تأثیر خود را بگذارید، ترس ایجاد کنید، همه اشکال مخالفت را از بین ببرید و رسانهها را همسو کنید. بنا بر عقیده اولیویه گِز، ما باید متحیر شویم و نشان دهیم که بین هرجومرج قبلی و آینده روشنی که دیکتاتور وعده میدهد، گسستی وجود دارد. دیکتاتور با یک قافیه خاص به قدرت میرسد و درروند اجرای روشهای خاص خود ذرهای دریغ نمیکند.
در پایان دهه 1930، تقریباً نیمی از اروپا توسط دیکتاتورها اداره میشد. با ناپدید شدن امپراتوریهای بزرگ دریایی در انگلیس، فرانسه، بلژیک و هلند مردان نیرومندی ظاهر میشوند که قدرت را به دست میگیرند. این دیکتاتورها وقتی به قدرت میرسند، دست خود را به دستگاههایی میرسانند که نسبت به قبل بسیار پیشرفتهتر هستند (اقتصادی، رسانهای، پلیس، بوروکراتیک، نظامی و غیره)، یا آنها را با کپیبرداری از مدل اروپایی یا الگوی دیکتاتوریهای دیگر مانند مدل شوروی، به نفع خود مصادره میکنند.
ازنظر اولیویه گِز، پس از جنگ جهانی اول، ابرقدرتها اعم از پیروز و مغلوب احساس کردند که فریب خوردهاند؛ بنابراین ما شاهد مجموعهای از بحرانهای سیاسی خواهیم بود که رژیمهای استبدادی، حتی توتالیتر را به دنیا آوردند. این در سال 1917، با اولین انقلاب و بهویژه انقلاب لنینیست که اولین رژیم دیکتاتوری قرن 20 است، آغاز میشود. سپس شاهد روی کار آمدن فاشیستها در ایتالیا در سال 1922 هستیم. ایتالیاییها احساس فریب خوردن از متحدان و حاکمان خود را در ذهن داشتند. میان خشونت، بحرانهایی بین چپ و راست افراطی، یک شخص کاریزماتیک فرا میرسد که قول میدهد صلح و نظم را برقرار کند؛ یعنی موسولینی. در شرایط بحرانی، مردم همیشه با یک راهحل قدرتمند وسوسه میشوند. ما امروز میتوانیم آن را بهوضوح ببینیم. اولیویه گِز درجایی از کتاب میگوید: «جمعیت گاهی اوقات، مسئولیت عظیمی در برقراری این دیکتاتوریها داشت.»
در کتاب «قرن دیکتاتورها» متوجه خواهیم شد که در یک بازی غولپیکر شطرنج از ویرانههای استعمار، مردان نیرومندی ظهور خواهند کرد که با تأیید دو ابرقدرت، یعنی ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، امپراتوریهایی در اروپا ایجاد میکنند. در این دوران جنگ سرد، شما باید یک پدرخوانده انتخاب کنید، برخی اتحاد جماهیر شوروی را انتخاب میکنند و برخی دیگر ایالاتمتحده آمریکا. یا اینکه دو قدرت برای آنها انتخاب خواهند کرد. این استقرار دیکتاتوریها با غارت منابع است و خزانه عمومی به جیب دیکتاتورها تبدیل میشود. ایالاتمتحده همیشه آمریکای جنوبی را حیاط پشتی خود میداند. وقتی کمونیستها قدرت را در کوبا به دست میگیرند، با مشاهده تکثیر ملل کمونیست در آمریکا، روانپریشی آمریکایی متولد میشود. تا پایان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز شاهد یک بازی غولپیکر شطرنج بودیم، دیکتاتورها پیاده روی دو قدرت فوقالعاده بودند.
در تفکر اولیویه گِز دیکتاتور مشابه نویسنده داستان عمل میکند و مسئله فقط استفاده از ترور نیست، بلکه قول دادن «چیزی» ضروری است؛ یعنی المانهای آزادی یا کارهای بزرگ، بزرگراهها یا خانههای تعطیلات، اما همیشه با تلاش زیاد از جانب مردم؛ شما باید تسلیم شوید، باید فداکاری کنید تا به هدفی برسید که طبیعتاً غیرقابل تحقق است. مشابه رسیدن به کمونیسم. دیکتاتور برای اینکه داستان خود را باور کند از ترفندهای خاصی استفاده میکند؛ دروغ دائمی و تغییر معنای کلمات (این مورد درباره کلمه «صلح» است که بهطور گستردهای استفاده میشود). دیکتاتور کارگردان بزرگی است. این یک مسئله صحنهسازی قدرت است که با رژههای بزرگ، کنگرهها و ... قدرت خود را تحمیل میکند.
ازنظر اولیویه گِز وقتی شخصیت برخی دیکتاتورها را دنبال کنید، گویی آنها از خدایی به خدای دیگر رسیدهاند؛ بنابراین کمونیستها در اتحاد جماهیر شوروی کلیساها را منفجر کردند تا مجسمههای مارکس، انگلس، لنین را جایگزین آنها کنند.
بهطورکلی، دیکتاتور چیزی فراتر از پارانویا است. او یک بازمانده پارانوئیدی است که در رقابت با دیکتاتورهای دیگر، تنها کسی است که تمام اسرار را حفظ میکند و با چشیدن شیرهی انسانها بیشتر زنده میماند؛ بنابراین کتاب «قرن دیکتاتورها» بازگشتی ترسناک به تاریکترین چهرههای قرن بیستم، یعنی دیکتاتورها است. اینجا بحث در مورد پرترههای حفر شده در طول تاریخ نیست و مسلماً چند صفحه به هرکدام از دیکتاتورها اختصاص دادن هم کافی به نظر نمیرسد؛ اما بیشتر برای فهم پیشرفتی است كه باعث میشود تا مردان به هیولاهایی تبدیل شوند كه شكنجه میکنند، قتل میکنند و اغلب اوقات کشور را بهسوی ویرانه پیش میبرند.