کد خبر : 194736 تاریخ : ۱۴۰۰/۴/۱۶ - 05:12
پیشینه موسیقی‌درمانی در جهان

سینا لطیف‌پور-پژوهشگر و مدرس موسیقی

ستاره صبح آنلاین-موسیقی‌درمانی، راه و روش استفاده از موسیقی در جهت تحقق برخی اهداف درمانی و ایجاد توانایی‌های مطلوب فردی و اجتماعی است. بشر از ابتدای تاریخ، از موسیقی برای شفا استفاده می‌کرده است. دراین‌ارتباط قبایل سرخپوست آمریکا آوازهای مخصوصی داشتند که طبیبان از آن برای شفا استفاده می‌کردند و در آن زمان در همه جای دنیا از آمریکای شمالی و جنوبی گرفته تا آفریقا و آسیا، ریتم طبل‌ها و به‌طورکلی ضرب‌ها مهم‌ترین نقش را در مراسم شفابخش جادوگران و درمانگران ایفا می‌کردند. زمانی که هنوز علم پزشکی به وجود نیامده بود، استفاده از اصوات موسیقی یکی از روش‌هایی بود که در کنار دعا برای مقابله با امراض مورداستفاده قرار می‌گرفت. در فرهنگ باستانی مصر و بین‌النهرین، موسیقی و شفا با معبد و مراسم مذهبی گره خورده بود. مصریان معتقد بودند که موسیقی نشانه صداهای موجودات دیگر است و هر نت آن نیرویی جادویی دارد. چینی‌های قدیم و تمدن‌های هندو نیز موسیقی را شفابخش می‌دانستند. زیروبم‌ها و تحولات کیهانی بخشی از افکار و تمرینات چینیان را تشکیل می‌داد. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هماهنگی در وجود انسان است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می‌تواند در برگرداندن هارمونی و نظم و درنتیجه سلامتی مورداستفاده قرار گیرد. در قرون‌وسطی بسیاری از مراجع بانفوذ مذهب، موسیقی را جزئی از ریاضیات می‌دانستند و معتقد بودند اصواتی که پایه‌های نظم و هارمونی را می‌سازند برجهان قالب هستند. در زمان رنسانس، موزیسین‌ها و طبیبان از دوران کلاسیک یونان باستان الهام گرفته بودند و سلامتی را ناشی از هارمونی و ناخوشی را عدم هارمونی می‌دانستند.همچنین یکی از نکات جالب ایجاد ارتباط بین طبایع چهارگانه با اصوات موسیقی بوده است؛ طبایع چهارگانه امروزه در طب سنتی موردتوجه قرار دارند و به‌عنوان مزاج‌های گرم، سرد، خشک و مرطوب نیز شناخته می‌شوند و شامل صفراوی، بلغمی، دموی و سودایی هستند. در طب سنتی اعتقاد بر این است که بر اساس طبع و مزاج، ویژگی‌های جسمی، روانی و نوع تغذیه هر فرد تعیین می‌شود. با توجه به اینکه در این دوران جهان را نیز متشکل از چهار عنصر خاک، آب، هوا و آتش می‌پنداشتند، تئوریسن‌های موسیقی، چهار عنصر صدا در موسیقی یعنی باس، تنور، آلتو و سوپرانو را نیز با این عناصر تلفیق کرده و تطبیق دادند. اعتقاد آن‌ها بر این بود که هارمونی و سلامتی در موسیقی، بدن و کیهان زمانی اتفاق می‌افتد که بین این عناصر موازنه برقرار شود.در زمان شیوع طاعون اعتقاد بسیاری از پزشکان بر این بود که موسیقی، مقاومت مردم را در مقابل امراض افزایش می‌دهد؛ باوری که در زمان شیوع این بیماری اهمیتی حیاتی داشت. همچنین موسیقی در دوران باروک به‌عنوان یک امداد پزشکی برای خانواده‌های سلطنتی موردتوجه بود. به‌عنوان‌مثال در سال 1737 ملکه اسپانیا از صدای خواننده مشهور ایتالیایی «فارینلی» برای معالجه فیلیپ چهارم که بیماری مالیخولیای حاد داشت، استفاده کرد. تلاش‌های فارینلی چنان نتیجه سودمندی داشت که به‌عنوان خواننده شاه به استخدام درآمد و هر شب برای شاه فیلیپ آواز می‌خواند. در اوایل قرن نوزدهم تعدادی از پزشکان فرانسوی از قدرت موسیقی در درمان بیماری‌های عصبی و روانی مانند هیستری استفاده کردند. در طول قرن نوزدهم استفاده از موسیقی در آموزشگاه‌ها و برنامه‌های آموزشی نابینایان و ناشنوایان آمریكا افزایش یافت. از اواخر این قرن استفاده از موسیقی برای درمان بیماران روانی رو به افزایش نهاد. باوجوداینکه موسیقی در طول قرن نوزدهم در درمان‌های پزشکی مورداستفاده قرار می‌گرفت، اما حوزه فعالیت‌های موسیقی و پزشکی تااندازه‌ای از یکدیگر جدا شده بود و از موسیقی به‌عنوان درمان در موارد مشخص و به‌صورت محدود استفاده می‌شد، اما همین موارد محدود و تاریخچه طولانی مرتبط با آن زمینه ایجاد حرفه موسیقی‌درمانی را در قرن بیستم فراهم ساخت.