کد خبر : 194716 تاریخ : ۱۴۰۰/۴/۱۵ - 03:33
تفاوت «درون‌مایه» و «شخصیت‌پردازی» در داستان كوتاه و رمان

سمیرا هوری-شاعر و پژوهشگر

ستاره صبح آنلاین-یكی از راه‌های شناخت جامعه در هر كشوری، مطالعه و تحلیل آثار ادبی آن كشور است. در میان حوزه‌های مختلف ادبی، عرصه ادبیات داستانی بازتاب كامل‌تری را از اندیشه، فرهنگ و حقایق هر جامعه ارائه می‌دهد. داستان، عناصر و اجزای متفاوتی دارد كه از میان آن‌ها، دو عنصر «درون‌مایه» و «شخصیت» نقش گسترده و تأثیرگذاری را در ارائه مسائل جامعه ایفا می‌کند.


عنصر درون‌مایه، نهانی‌ترین بخش یك داستان است كه درك آن به خوانش دقیق تمام سطور قصه وابسته است. درون‌مایه در حقیقت، مسائل جاری و گاه پنهان و غیرقابل بیان زندگی را به نمایش می‌گذارد. شخصیت داستانی كه آیینه تمام‌نمای انسان‌ها و واقعیات مربوط به آن‌ها است، یكی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای نویسنده برای انتقال درون‌مایه‌های داستان به شمار می‌رود. «داستان کوتاه» و «رمان» دو قالب داستان‌نویسی است که از منظرهای مختلفی متمایز از یکدیگر هستند.
عناصر داستانی و همچنین بررسی و تحلیل آن‌ها در داستان كوتاه، به دلیل محدودیتی كه این نوع از داستان در حجم روایت دارد، باظرافت و دشواری خاصی همراه است. نحوه ارائه درون‌مایه و شخصیت در یك داستان كوتاه 20 ‌صفحه‌ای با رمانی 200 ‌صفحه‌ای تفاوت دارد. این تفاوت به‌طورکلی در حوزه بسط و گسترش عناصر مذكور است.
یك رمان به دلیل حجم بیشتر، می‌تواند درون‌مایه‌های متعددی را در خود جای دهد، درحالی‌که در یك داستان كوتاه غالباً چنین مجالی فراهم نیست. علاوه بر این، شیوه ارائه درون‌مایه در داستان كوتاه، فشرده‌تر و حتی غیرمستقیم‌تر از رمان است. به‌عنوان‌مثال، درون‌مایه «فداکاری و صبوری یك زن» را در یك رمان می‌توان با قصه زن جوانی به نمایش گذاشت كه همسرش فوت كرده است، فرزندانش را به‌تنهایی تأمین و تربیت می‌کند، كارگر یك كارخانه نساجی است، از پدر پیر و بیمارش پرستاری می‌کند، دائماً با برادر بیكار و معتادش كه سربار او است، مجادله دارد و مدام كنایه‌ها و اصرار دیگران را برای ازدواج مجدد، تحمل می‌کند. در مقابل، در داستان كوتاه كه اغلب فرصت پردازش حوادث و شخصیت‌های گوناگون در آن وجود ندارد، فداکاری و صبر یك زن ممكن است با رفتاری ساده مثل طبخ غذای موردعلاقه شوهری تندخو و بداخلاق، نشان داده شود. بنابراین در هر دو حالت درون‌مایه یكسان است، اما نحوه ارائه آن در رمان با تفصیل و فرازوفرود و در داستان كوتاه، با اشاراتی اندك و نمودهایی معدود همراه است. در یك رمان این ظرفیت وجود دارد كه حتی از لحظه تولد تا مرگ شخصیتی را روایت كرد؛ اما در داستان كوتاه كه برشی از زندگی است، اغلب چنین امكانی فراهم نیست. به همین دلیل، عنصر شخصیت‌‌پردازی نیز در داستان كوتاه با فشردگی و اختصار همراه است.
در داستان كوتاه، از میان سه شیوه مهم‌تر شخصیت‌پردازی (شخصیت‌‌پردازی مستقیم، شخصیت‌پردازی از طریق گفت‌وگو و شخصیت‌‌پردازی به کمک عمل کاراکتر)، بهترین و مؤثرترین راه این است كه نویسنده این سه شیوه را باهم تلفیق کند؛ زیرا با محدودیت‌های زمانی و مکانی داستان كوتاه، دشوار است كه بتوان خصوصیات شخصیت داستان را به یاری یكی از این سه شیوه به خواننده ارائه كرد.
در رمان نیز نویسنده می‌تواند برای ارائه شخصیت داستان خود، از تركیب شیوه‌های شخصیت‌پردازی استفاده كند، اما طبعاً تمام ابزارهای معرفی شخصیت (نام، ظاهر، كلام، عمل و...) با بسط و توصیف‌های بیشتری به كار گرفته می‌شود.
در داستان كوتاه كه شخصیت‌ها اغلب میدان عمل وسیعی ندارند و نمی‌توانند با اعمال، تصمیمات، انتخاب‌ها و رفتار خود، تمام اهداف داستان را به نمایش بگذارند، عنصر گفت‌وگو می‌تواند عنصری كلیدی و بسیار تأثیرگذار باشد. گفت‌وگو به‌ویژه در داستان كوتاه، برخلاف گفت‌وگوی معمولی روزمره، نمی‌تواند بی‌هدف پیش برود و شامل موارد بی‌اهمیت و تکراری باشد، حتی اگر به توصیف شخصیت داستان نیز بیانجامد؛ زیرا هر كلمه از آن باید به بسط طرح داستان مساعدت كند. بنابراین نقش عنصر گفت‌وگو در یك داستان كوتاه، فراتر از گسترش و عمق بخشیدن به شخصیت‌پردازی است. البته در رمان نیز عنصر گفت‌وگو باید قوی و مؤثر عمل كند. تفاوت در این است كه در داستان كوتاه به دلیل حجم محدود قصه، عناصر باید در عین فشردگی و اختصار، به یاری یکدیگر پررنگ‌ترین نقش را در ارائه بهتر و تأثیرگذارتر داستان ایفا كنند. به همین دلیل است كه عملكرد محقق و منتقد برای بررسی عناصر در یك داستان كوتاه، باید با هوشیاری و تعمق بیشتری همراه باشد. او باید با دقت و تأمل بسیار، به دنبال كوچك‌ترین و نهان‌ترین نشانه‌ها در اشارات نویسنده باشد تا بتواند عناصر داستان را به‌خوبی استخراج و تحلیل کند.