سمیرا هوری-شاعر و پژوهشگر
ستاره صبح آنلاین-شعر سنتی و موزون از گذشته تا به امروز ازنظر قالب، سبک، زبان و سایر ابعاد ادبی دچار تغییرات بسیاری شده است. در دورههای مختلف بنا بر اقتضای شرایط و ذوق شاعران هر دوره، اشعار گوناگونی سروده شده است. در طول مسیر تحولات سرایش، برخی ویژگیهای شعر با موفقیت مواجه شدهاند و برخی دیگر نیز شکست خوردهاند. موفقیت و شکست طبعآزمایی شاعران در اعصار متفاوت، نشاندهنده آن است که چه خصوصیاتی حسن شعر محسوب میشوند و چه ویژگیهایی ضعف شعر به شمار میآیند. خصوصیاتی که حسن شعر هستند، زیبایی مضاعف و ماندگاری اثر را به همراه دارند و از سوی مخاطبان مقبول واقع میشوند. در مقابل، ویژگیهایی که ضعف شعر قلمداد میشوند، اگرچه خاص و جذاب به نظر برسند، اقبال و تأثیرگذاری نخواهند داشت. ازجمله ویژگیهایی که در کتابهای اساتید بزرگ ادبیات، ضعف شعر بهحساب میآید و همواره به اجتناب از آن تأکید شده، ابهام گرایی افراطی در سرودن است. شعر شامل دو بخش «معنی» و «لفظ» است. معنی، محتوای شعر است و لفظ، لباس معنی است. استفاده بهاندازه شاعر از پیچیدگی در معنی و لفظ، بهگونهای که سبب تأمل خواننده شود، بسیار پسندیده است. ابهامی که شعر را از سادگی محض ارتقا دهد و با درنگ و توجه مخاطب زیباییاش آشکار شود، حسن شعر به شمار میآید؛ اما پیچیدگی و ابهام بیشازحد و افراطی در سرودن، چنانکه سخن را دور از درک و دسترس اندیشه نگاه دارد و شعر را دچار تعقید کند، ضعف تلقی میشود. دکتر عبدالحسین زرینکوب در مقدمه کتاب «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» اینگونه توضیح میدهند که شاعر در انتخاب شکل، قالب و حتی در سنتگرایی و سنتشکنی آزاد است. آنچه آزادی شاعر را محدود میکند، زبان و روشنی بیان است. شعر باید بیان روشن داشته باشد و ابهام تا آن اندازه زیباست که شعر را محتاج تأمل کند، نه گنگ و نامفهوم. ریشه ابهام گرایی در شعر را میتوان در سبک هندی جستوجو کرد. اشعار شاعران سبک هندی، سرشار از نازکخیالیهای پیچیده و تصاویر دور از ذهن است. یکی از شاعران مشهور سبک هندی، بیدل دهلوی است که شعرش باوجود تمام اندیشههای باریک، نتوانست در ایران به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «شاعر آینهها» عدم موفقیت بیدل را درس عبرتی برای آن دسته از شاعران امروز میداند که آگاهانه میکوشند سخنان خود را بهگونهای ادا کنند که هیچکس از آن سر درنیاورد. بعضی از سرایندگان میپندارند که ابهام دروغین میتواند شعر را پایدار و جاودانه کند، به همین دلیل در دام ابهام گرایی مصنوعی و عامدانه گرفتار میشوند و آن را نه ضعف، بلکه نشان ظرافت و جذابیت شعر خود میدانند. تجربهای که از وجود بیدل دهلوی بهدستآمده، مهر تأییدی بر این امر است که ابهام حاصل از تصاویر و خیالهای رقیق اما دور از طبیعت زندگی و حیات، نقطه قوت شعر نیست و در باورپذیری و مقبولیت با شکست مواجه میشود. اگر اصرار غیرمنطقی برخی شاعران را در مبهمگویی از منظر «عقده نرگسی» بررسی کنیم، بیراه نرفتهایم. در افسانههای یونان باستان، گفته میشود که «نارسیس» پسر جوان و زیبارویی بود که روزی هنگام رفع تشنگی از آب چشمه، به تصویر خود در زلال آب دل میبازد و در پی دستیابی به جمال منعکسشده، درون آب میافتد و غرق میشود. ازنظر ادبا نیز گل نرگس به این دلیل کنار رودخانه میروید که بتواند زیبایی خود را در آب تماشا کند؛ البته علم گیاهشناسی، دلیل رویش گل نرگس در مجاورت آب را حفظ بیشتر طراوت آن میداند. عقده نرگسی به شاعرانی نسبت داده میشود که غرق در خودستایی هستند. کسانی که معتقدند «بهترین شاعر دنیا» لقب آنهاست و این عنوان را اگر هم به زبان نیاورند، همیشه انتظار دارند که از دیگران بشنوند. میتوان گفت شاعرانی که عمد و زیادهروی در ابهام گرایی را ضعف سرایش تلقی نمیکنند و آن را فن تخصصی خویش و عامل جذابیت شعرشان میدانند، درگیر عقده نرگسی هستند. آنها از روی خودشیفتگی، شعرشان را بینقص تصور میکنند و بر این باورند که آثارشان مافوق درک مردم این عصر است. پافشاری بدون توجیه در ارائه شعر نامفهوم و مطلقاً مبهم، فریبکاری سرودن تلقی میشود. این امر را دکتر زرینکوب در همان کتاب «شعر بیدروغ، شعر بینقاب» بهخوبی شرح میدهند که شایسته است بهعنوان سخن پایانی عیناً نقل کنیم: «ابهام گرایی تا جایی پسندیده است که کلام را به یک معما تبدیل نکند. ابهام کامل، هنر و قدرت نیست؛ عجز است و ضعف در فکر و بیان. شعر واقعی که من آن را شعر بیدروغ خواندهام، باید بیان واقعی و روشنی باشد از وجود شاعر، اندیشه و تخیل او. آنچه هر بیانی را تباه و ضایع میکند، ابهام گرایی عاری از صداقت است که نام دیگری ندارد جز شیادی و فریبکاری.»