امروز (۱۸ می) مصادف با 28 اردیبهشت به نام «روز جهانی موزه و میراث فرهنگی» نامگذاری شده است. روز جهانی موزهها مانند عید موزهها است؛ روزی که برای موزهها احساس یک سال نو را دارد، سالی که برای خودش شعار، جشن و ضیافتی دارد. ضیافت و جشن موزهها هم رسم خودش را دارد که گاهی گرد هم آمدن، گاهی در گشودن و رایگان کردن و گاهی هم نمایشهای تازه و ندیدهها است؛ اما وقتی ضیافت نباشد، عید هم نیست. عید خانهتکانی میخواهد، آبوجارو میخواهد، خیلی از موزههای ما خیلی وقت است که خانهتکانی و آبوجارو نکردهاند. وقتی دل و رمقی نباشد، دلی برای نو کردن نیست و چشمانت گردوخاکها را نمیبیند و موزهها در خود فرو میروند. موزهها ذاتاً جای ماندن برجایماندههاست و میتواند شبیه انباری شود و در زیر گردوخاکها بماند و دیده نمیشود. اعیاد فرصت تکان دادنهاست، عید وعده دیدار است و موزهها به اعیاد نیازمندند که زیر عادتها و زیر خاموشیها نمانند. امسال به دلیل شرایط کرونایی در موزهها بسته است و موزهها در خود فرورفتهاند. موزهها یک سالی است در شوک فرورفتهاند و تلاش داشتهاند یأسی که بر جامعه میبارد کمتر بر آنها بنشیند. حالا روز جهانی موزهها با شعار جدیدی از سوی شورای جهانی موزهها آمده است که موزهها را به تصور کردنی دوباره و بازاندیشی خوانده است. این تصور و این بازاندیشی خود میتواند یک خانهتکانی و یک عید باشد، چراکه موزهها برای خود وعدهای میسازند و این وعده نقطه امیدی میشود برای تکاندن عادتها و تصورهای پیشین و در نهایت نو شدن. موزههای ایران بیش از هر زمان به این نو شدن و به این تصور نیاز دارند. موزههایی که گاه هیچ تصوری برای خود ندارند و به همین روزمرگیها تن دادهاند و همین روزمرگیها سبب شده است تا چشم بر خیلی چیزها ببندیم و در کنارمان نبینیم. نو شدن و خانهتکانی موزهها را باید از چیزهای ساده شروع کرد. باید دوباره به موزه وارد شد و دوباره تماشا کرد. باید نگاه کرد که نگاهمان و تماشایمان چقدر گرد گرفته و سنگین شده است. موزهها باید فاخرترین، زیباترین و چشمنوازترین تماشاگه جامعه باشند که چشم و روح را بنوازند و حال آن را خوب کنند. این دوره ایستادنها، این دورهای که جامعه و موزهها در خود و در کندی فرورفتهاند فرصت مهمی برای دوباره دیدن، پاک کردن و دوباره ساختن است تا برای ضیافتهای نو آمده شویم. بیایید دوباره برای امروز بیندیشیم. موزههای ما بیش از هر زمان خیال میخواهند و همین خیالهاست که میمیراند و زنده میکند و اینگونه عید میشود. باید برای موزهها در همین روزگار بی عیدی، تصوری از عید ساخت و به آن عید وعده داد.