اکران فیلم خوب شما با عنوان «آتابای» با روزهای سخت بحران کرونا مصادف شد. تصمیم شما برای اکران این فیلم چیست؟ اکران آنلاین یا انتظار برای پایان کرونا؟ این موضوع برای همه فیلمهای سال گذشته اتفاق افتاد. به دلیل شرایط کرونایی سینماها تعطیل بودند و نتوانستیم فیلمهایمان را اکران کنیم. خودم هم خیلی به این موضوع فکر میکنم و واقعاً تصمیمگیری راجع به آن سخت است. خیلی دوست دارم «آتابای» در سینما اکران شود و امیدوارم که شرایط درست شود. بههرحال تا یک جایی میتوانم مقاومت کنم و ازآنجا به بعد را نمیدانم. اگر شرایط به صورتی پیش برود که الآن شاهدش هستیم، شاید مجبور شوم فیلم را آنلاین اکران کنم، ولی در حال حاضر ترجیحم این است که در سینما اکران شود تا مردم بتوانند فیلم را روی پرده ببینند، چون به نظرم «آتابای» فیلمی است که باید روی پرده دیده شود. فیلم «آتابای» زمان ندارد و فیلمی نیست که تاریخمصرفش منقضی شود. یکی از نکات مهم دیگر هم این است که خودم تهیهکننده آن هستم؛ یعنی برای اکران زیر فشار سرمایهگذار و تهیهکننده نیستم. این روزها در حادترین شرایط کرونا هستیم و فکر میکنم تصمیم درست این است که اکران «آتابای» را بگذاریم برای زمان بهتری که امکان حضور مردم در سینما فراهم شود. یک ترسی هم وجود دارد که گروهی از فعالان فرهنگی معتقدند سینما بعد از کرونا یک صنعت ورشکسته میشود و میگویند بعید است مردم بعد از کرونا هم مثل قبل به سالن سینما برگردند؛ اما من امیدوار هستم به شرایط سابق برگردیم و مردم به سینما بروند. چون به نظرم جادوی سینما را مدیوم دیگری ندارد و خود من هم هنوز دوست دارم مانند سابق فیلمی را انتخاب کنم و بروم روی پرده سینما ببینم.
فیلم «تا فردا» به کارگردانی علی عسگری، تازهترین فیلمی است که نیکی کریمی تهیه کرده است. تجربه شما از این مدیوم جدید چگونه بود؟ فیلم «تا فردا» را تهیه کردم و الان هم مشغول بازی در فیلم «دسته دختران» خانم منیر قیدی هستم. میدانم که فیلمهای کمی در حال ساخت هستند، ولی اگر شرایطش باشد حتماً تهیه میکنم. چون فیلم سینمایی با سریال فرق دارد و دو سبک با مخاطبان متفاوت هستند. آدم یک روز دوست دارد سریال ببیند و یک روز فیلم سینمایی، ولی ارزش فیلم سینمایی قطعاً چیز دیگری است و اگر فیلمنامه ارزشمند باشد حتماً این تجربه را ادامه خواهم داد. لازم به ذکر است که در حال حاضر در ایران و جهان ارتباط زیادی با سریالها برقرار شده است. کلاً مردم با شبکه خانگی راحتترند، زیرا میتوانند از سر کار هم که میآیند لپتاپ یا تلویزیون را روشن کنند و چیزی ببینند و این موضوع سرگرمکننده است. این موضوع اکنون آنقدر همهگیر شده که ما بازیگران هم نمیتوانیم از آن دور باشیم و درگیر آن میشویم و درنتیجه به سمتش کشیده شدهایم. شما اکنون برای فیلم «دسته دختران» در اهواز هستید؛ شرایط چطور است؟ بله ما از اواخر آذر و برای فیلم «دسته دختران» به کارگردانی خانم قیدی در آبادان بودیم و الان هم اهواز هستیم. اتفاقاً خارج از کرونا و مسائل و مصائب آن سر صحنه این فیلم همان اوایل فیلمبرداری اتفاقی افتاد که به گردن و کمرم خیلی آسیب رسید و از پشت سر بهشدت پرتاب شدم روی زمین که اتفاق خطرناکی بود، ولی خدا را شکر به خیر گذشت. قصه این فیلم را خیلی دوست دارم و نقش سختی است. کار خوبی است و زحمت زیادی برای ساخت آن کشیده شده است. به امید خدا نتیجه خوبی هم خواهد داشت. فکر کنم بعد از حدود ۲۵ سال برای بازی در یک کار سینمایی به خوزستان برگشتید. خوزستان که ۳۰ سال بعد از پایان جنگ هنوز هم مشکلات زیادی دارد. از حس و حالی که تجربه کردید، میگویید؟ اهواز و آبادان چقدر از فضای جنگ خارج شدهاند؟ واقعیتش من سالها پیش برای فیلم «برج مینو» در آبادان چند ماهی فیلمبرداری داشتم؛ یکی دو جشنواره از طرف خانه سینما هم شرکت کرده بودم و حالا بعد از سالها به اینجا برگشتم. خیلی دلم میخواست ببینم شهر چه پیشرفتهایی کرده است. خود مردم خوزستان یک اصطلاحی دارند و میگویند: «آبادان موزه دائمی جنگ است.» متأسفانه من هم وقتی این شهر را بعد از 2 دهه دوباره میبینم همین حس را دارم. نمیدانم علت چیست که برای این شهر زیبا اصلاً کاری انجامنشده و مثل زمان «برج مینو» ی بیستوچند سال پیش است و هیچ تغییری در بازسازی شهر نمیبینی. نه بازسازی شهری نه ورزشگاه، نه مدارس و بازار جدیدی. محل زندگی مردم هم تغییری نکرده و مثل زمان جنگ مانده است. آدم نمیداند علتش چیست. مردم اینجا روی نفت زندگی میکنند، ولی سهم مردمی که کل هزینه سالانه کشور را تأمین میکنند از این نفت چرا فقط بوی تندش است؟ چطور ممکن است به این شهرها هیچ رسیدگی نشده باشد؟ سالها پیش برای فیلم «برج مینو»، در آبادان بودم. اینک که دوباره به این شهر برگشتم، دلم میخواست ببینم چه پیشرفتهایی کرده، ولی دیدم متأسفانه بعد از بیستوچند سال، برای آبادان اصلاً کاری انجامنشده است. کشوری که ثروت دارد، آدم توقع دیگری دارد و من میخواهم از این تریبون استفاده کنم و بگویم دوستان مسئول لطفاً حرکتی برای این مردم شریف انجام بدهید.
یکی از اتفاقاتی که کرونا رقم زد موج بیکاری بود که بخش زیادی از آن نصیب خانمها شد. بهعنوان یک فعال حوزه زنان فکر میکنید که این وضعیت میشکند؟ من جزو آدمهای امیدوار هستم و معتقدم که بههرحال این دوره هم میگذرد، زیرا ما دورههای زیادی را در جهان دیدهایم که آمدهاند و رفتهاند. با کرونا به نظر میرسد ما وارد دوره جدیدی شدهایم که شاید تعریفهای جدید نسبت به کار و زندگی وجود خواهد داشت. خیلی از این دورکاریها شاید تا مدتها بمانند. حداقل جوری که در آمریکا و اروپا میبینیم این است که دورکاری باب میشود. شاید مثلاً بانکها کارمندانشان را خیلی محدود کنند و همه پای کامپیوتر کارشان را انجام دهند. در ارتباط با خانمها اتفاقاً حدسی که زده میشود این است که مشاغل بیشتری برایشان ایجاد شود.