ستاره صبح-
بهره انسانی سفر پاپ مسیح مهاجری در یادداشتی و در واکنش به این سفر و دیدار مهم نوشت: محتوای دیدار دو رهبر دینی بهویژه آنچه حضرت آیتالله سیستانی مطرح کردهاند، اگر به مرحله عمل برسد میتواند تاریخساز باشد. تأکید بر تلاش برای رفع رنجهای بسیاری که انسانها در سرزمینهای گوناگون متحمل شدهاند و ظلم و سرکوب فقر و سرکوب دینی و فکری و محرومیت از آزادیهای اصلی و فقدان عدالت اجتماعی بخصوص در این منطقه که دچار جنگ و خشونت و تحریم اقتصادی و آوارگیهای اجباری بهویژه در سرزمین فلسطین هستند، محور مهم سخنان آیتالله در دیدار پاپ بود. این مرجع دوراندیش، به تشریح دردهای انسان عصر حاضر اکتفا نکرد و راهکار برخورد با آنها را نیز نشان داد و گفت: «قدرتهای بزرگ باید عقل و حکمت و کنار گذاشتن زبان جنگ و اولویت دادن به منافع ملتها بهجای منافع شخصی وزندگی با آزادی و کرامت را ترجیح دهند». این، مهمترین نکته دیدار دیروز نجف بود. میدانیم که صاحبان قدرت در طول تاریخ و ازجمله امروز، حاضر به نادیده گرفتن منافع شخصی نبوده و نیستند. به همین دلیل، رهبران دینی علاوه بر اعلام مواضع خود که جنبه ناصحانه دارد، میتوانند از رهگذر چنین دیدارهایی اقدام به ایجاد یک مرکز مشترک جهانی ادیان برای مطرح ساختن مستمر مواضع خود در حمایت از ملتها و مبارزه با ظلم و فساد و تجاوز به حقوق انسانها و پیگیری این خواستهها کنند. این مرکز میتواند با استفاده از پشتوانه مردمی که از اراده ملتها و پیروان ادیان به دست میآورد، به یک قدرت نرم جهانی تبدیل شود و در جهت ریشهکن ساختن ظلم و فساد و تبعیض و تجاوز به حقوق انسانها موفقیتهایی به دست بیاورد. این، حداقل بهرهای است که انسانیت میتواند از دیدار تاریخی دو رهبر بزرگ دینی جهان معاصر نصیب خود نماید و آن را به یک دیدار تاریخساز تبدیل کند.
سمبل برادری شرق در یادداشتی آورده است: دیدار پاپ فرانسیس و آیتالله سیستانی بهخودیخود نمایشی نمادین درباره اهمیت همکاری پیروان ادیان مختلف است و این سفر از دو جهت اهمیت دارد؛ یکی آنکه بهتازگی چند بمبگذاری انتحاری در عراق انجامشده و امنیت جان پاپ فرانسیس در عراق با اماواگرهایی روبهروست. دوم آنکه از بدو شیوع ویروس کرونا تاکنون پاپ فرانسیس بهجایی سفر نکرده بود؛ بااینحال پاپ فرانسیس در مقابله با آنچه «خشونت در جهان» خوانده تصمیم گرفته به عراق برود. او گفته است که سفر به بغداد را بهعنوان «زائر صلح» انجام میدهد و تلاش میکند بتواند صلح و آشتی را به عراق بازگرداند یا دستکم برای رسیدن به آن هدف سعی کند. این پیام با توجه به شرایط موجود در عراق که با درگیریهای مذهبی ظاهراً حلنشدهی دستبهگریبان است، بسیار ارزشمند محسوب میشود. از دیگر سو، برخی از تحلیلگران خاورمیانه بر این نکته تأکید میکنند که این دیدار میتواند بر سیاستهای داخلی عراق نیز تأثیر بگذارد و استقبال پرشکوه مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق، از پاپ فرانسیس به این دلیل بوده است و او قصد دارد حمایت جمعیت مسیحی عراق را بهسوی خود جلب کند. در همین حال برخی بر این باورند که مسیحیان عراق تعداد قابلتوجهی ندارند که پاپ فرانسیس بتواند تأثیری بر مناسبات سیاسی عراق بگذارد. بااینحال این پیشبینی وجود دارد که دیدار دو رهبر دینی بااهمیت در جهان میتواند از تنشهای فرقهای و مذهبی بکاهد.
انتظار کیهان از پاپ جنایات آمریکا علیه مردم شریف عراق بهاندازهای گسترده و پرتکرار است که به شماره درنمیآید و فهرست آن نیز «مثنوی هفتاد من کاغذ» است. اکنون انتظار آن است که پاپ فرانسیس بعد از ملاقات با حضرت آیتالله سیستانی و مشاهده دلشوره و دغدغه اصلی ایشان که مبارزه با ظلم و تباهی و نجات انسانها از قدرتهای استکباری خونریز و غارتگر است، برای پرسش بیپاسخمانده خمینی کبیر (رضوانالله تعالی علیه) که بهیقین پرسش حضرت آیتالله سیستانی (حفظهالله تعالی) نیز هست، پاسخی شایسته و بایسته بیابند … اگر حضرت مسیح علیهالسلام در میان ما بود، جنایات بیشمار آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی که داعیه پیروی از حضرت مسیح(ع) رادارند، میدید آیا سکوت و بیطرفی برمیگزید و با سکوت خود جانب آمریکا و سایر قدرتهای استکباری را میگرفت و یا به حمایت و دفاع از ملتهای مظلوم برمیخاست؟ و جناب پاپ فرانسیس در جایگاه رهبر کاتولیکهای جهان به کدام سو میرفت؟ جانب حضرت عیسی مسیح(ع) را میگرفت یا …؟!
تفاوت پاپ فرانسیس حجتالاسلام توانا هم در نوشتهای با اشاره به این سفر تاریخی اضافه کرد: دیدار پاپ،رهبر کاتولیکهای جهان و آیتالله سیستانی،مرجع دینی بخشی از شیعان جهان،گر چه از طرف جریانات رسمی و حاکم در ایران و ازجمله صداوسیما بابی اعتنایی وبی اهمیتی مواجه شد، اما در فضای مجازی و محافل خبری غیررسمی داخلی ونیز رسانههای خارجی با استقبال روبرو شد. دیداری که از جهات مختلف قابلتأمل است.
جایگاه رسمی آقای سیستانی بههیچوجه قابلمقایسه با جایگاه پاپ نیست ایشان بهعنوان مرجع تقلید مذهب شیعه تلقی میشود که باوجود مراجع دیگر در این مذهب، مقلدین او شامل همه شیعیان نمیشود، اما پاپ رهبر بیرقیب و بیهمتای کاتولیکهای جهان است که اکثر مسیحیان جهان را تشکیل میدهند. پاپ حاکم رسمی واتیکان بهمثابه یک کشور مستقل است که دارای هیأت دولت،وزیر خارجه، سفیر، سلسله مراتب اداری ونیز بودجه عظیم تبلیغاتی است. طبق پروتکلهای رسمی بینالمللی، روسای کشورها از او مانند رهبر یک کشور استقبال و یا بدرقه میکنند. آیتالله سیستانی اما از هیچیک از این امکانات و موقعیتها برخوردار نیست. بااینوجود ایشان چگونه توانسته است از جایگاه مرجعیت بخشی از یک مذهب به مرجعیت جهان اسلام و از مرجعیت ملی به مرجعیت فراملی و از مرجعیت دینی به مرجعیت سیاسی تأثیرگذار صعود کند؟ و بدون برخورداری از مؤلفههای قدرت به اوج اقتدار برسد و از نوادر دوران شود؟ چرا برخی از رهبران مذهبی، مثلاً در ایران باوجود همه امکاناتی که در اختیاردارند،نتوانستهاند از سکوی خود پرواز کنند؟ درحالیکه حدود دو دهه قبل وقتی آقای خاتمی نظریه گفتگوی تمدنها را بهجای برخورد تمدنها طرح کرد و مورد استقبال دنیا قرار گرفت، حتی کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل باشند ی اعلام کرد: من افتخار میکنم که پی گیر اهداف آقای خاتمی باشم. این فرصت برای ایران وجهان پیش آمد و اگر همان موقع دیدگاه آقای خاتمی در داخل مورد بیمهری و کجفهمی قرار نمیگرفت و فرصت سازی میشد، بسیاری از فرصت سوزی تا اتفاق نمیافتاد وامروش جایگاه دولت و ملت ایران در قله اعتبار و اقتدار جهانی بود.درحالیکه تا آنجا سقوط کردهایم که نه آقای سیستانی باهمِ سعهصدر خود، رئیس قوه قضائیه ما را میپذیرد و نه پوتین حاضر میشود با رئیس مجلس ما ملاقات کند! آنچه آیتالله سیستانی را از افرادی که در موقعیت مشابه او هستند.ممتاز میکند،نگاه او بهسلامت و سعادت همه انسانها و انسانیت است. به همین خاطر است که در عراق خسته از جنگ و خونریزی و ترور،عرب و عجم، مسلمان و غیرمسلمان مهر قبیله وطائفه ای ونیز جهان تشنه صلح و عدالت و آزادی، او را حامی و پناه خود میداند. آیتالله سیستانی مصداق عملی تفسیر اسلام محمدی و قرآن رحمانی ، در عصر ماست، که بهجای تلاش در جهت کسب قدرت و حفظ آن به هر روش ممکن و تقسیم انسانها به خودی و غیرخودی و حذف رقیب و مخالف باهر وسیله و تحریف واژه تا و مفاهیم و تطبیق مصادیق با موازین خود و سوءاستفاده از دین با اشاعه خرافات و منزوی کردن اهل نظر و تربیت داعش و ترویج تفکر داعشی،پیامبر گونه به انسان میاندیشد،بدون هیچ قیدی. بهراستی او مصداق این حدیث نبوی است: العلماء ورثه الانبیاء.