کد خبر : 103411 تاریخ : ۱۳۹۹/۱۰/۲۶ - 23:58
سرمقاله شمارش معکوس تغییر قدرت در آمریکا؛ عبرت‌های قانون‌گریزی و قانون‌گرایی

ستاره صبح-

جامعه آمریکا تا قبل از روی کار آمدن ترامپ، جایگاهش در دنیا منحصربه‌فرد بود؛ اما باروی کارآمدن یک رئیس‌جمهور پوپولیست و قانون‌گریز، مثل آنچه احمدی‌نژاد در فاصله سال‌های 84 تا 92 در ایران انجام داد که اعتبار ایران را در دنیا از بین برد، شرایط در داخل و خارج از آمریکا به‌گونه‌ای پیش رفت که آمریکا از عرش به فرش سقوط کرد . دلیل این تراژدی این بود که ترامپ تمام موازین قانونی و مناسبات بین‌المللی را کنار گذاشت و با تصمیم‌گیری‌های فردی و زیرپاگذاشتن قانون، برای آمریکا و متحدان این کشور هزینه درست کرد. وضع به‌گونه‌ای شده که اکنون نه‌تنها دموکرات‌ها، بلکه هم‌حزبی‌های جمهوری‌خواه ترامپ هم‌پشت او را خالی کرده‌اند و این رئیس‌جمهور قانون‌شکن و نژادپرست از دو سو در انتظار محاکمه است؛ یکی سنا و دیگری دادگستری، که هردو ترامپ را به دلیل تشویق طرفدارانش به یورش به ساختمان کنگره ایالات‌متحده (که در این کشور قلب دموکراسی نامیده می‌شود) تحت تعقیب قرار داده‌اند. آنچه در انتخابات آمریکا اتفاق افتاد از یک‌سو به میدان آمدن آمریکایی‌ها برای کنار زدن ترامپ قانون‌شکن و خودکامه بود و از سوی دیگر،رئیس‌جمهور به معاونش مایک پنس دستور داد تا فرآیند انتخابات را تأیید نکند؛ او زیر بار نرفت و گفت نمی‌تواند قانون را زیرپا بگذارد. یک سناتور بازنده جمهوری‌خواه در مقابل یک نامزد سیاه‌پوست دموکرات تحت‌فشار بود  که نتیجه انتخابات ایالت «جورجیا» را نپذیرد، او گفت به وجدانش مراجعه کرده و دیده این کار خلاف اخلاق است و نتیجه را پذیرفته است؛ یک عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان هم به‌صف مخالفان ترامپ پیوست و گفت به این دلیل با اقدامات ترامپ مخالفت می‌کند که در آینده، تاریخ نسبت به او قضاوت بد نکند و نوه‌هایش او را مورد بازخواست قرار ندهند که «چرا خلاف‌های رئیس‌جمهور را دیدی ولی به خاطر منافع حزبی سکوت کردی.» علی‌اکبر سیاسی هم که در رژیم گذشته ایران رئیس دانشگاه تهران بود، وقتی پس از کودتای 28مرداد، شاه از او خواست استادان مخالف او را برکنار کند، گفت «تاریخ درباره من قضاوت بدی خواهد کرد و نمی‌توانم پاسخگوی فرزندان و نوه‌هایم باشم» و زیربار نرفت و استعفا داد. مهم‌تر اینکه رئیس‌جمهور مستقر آمریکا با تمام قوا کوشید تا نتیجه انتخابات را زیر سؤال ببرد و به‌صراحت گفت تقلب شده است . قانون، دادگستری و قضات آمریکا مستقل‌اند و زیر نظر رئیس‌جمهور نیستند؛ بنابراین هیچ‌یک حاضر نشدند ادعاهای او را رسیدگی و حکم به ابطال انتخابات بدهند. نکته دیگر این‌که برخی روسای جمهور سابق آمریکا که جمهوری‌خواه بودند و همچنین سناتورهای برجسته جمهوری‌خواه، نتیجه انتخابات را علی‌رغم میل باطنی و حزبی و به‌خاطر احترام به قانون پذیرفتند. چون ساختار انتخاباتی آمریکا به‌گونه‌ای طراحی‌شده که امکان تقلب وجود ندارد. آنچه در کشورهای جهان سوم جریان دارد و عامل عقب‌ماندگی آن‌ها شده، قانون‌گریزی و دخالت دولت‌ها در انتخابات است، به‌گونه‌ای که آنچه دولت می‌خواهد، همان از صندوق رأی باید بیرون آید؛ به همین دلیل اعتراض به نتیجه انتخابات و مناقشه بر سر نتیجه انتخابات در کشورهای جهان سوم وجود داشته و دارد و مانع شکل‌گیری «دولت شیشه‌ای»، «دولت مدرن» و «دولت کارآمد» شده است. به عقیده نویسنده عبرت‌هایی که از انتخابات آمریکا می‌شود گرفت این است که با نگاه به ناکارآمدی‌های مجالس و دولت‌ها، وقت آن رسیده که با یک  عزم ملی برای تشکیل «دولت شیشه‌ای»، «دولت مدرن» و «دولت کارآمد» برآمده از آرای آزادانه مردم بدون قیدوبند گام برداشت تا کشور در مدار توسعه، ترقی، پیشرفت، رفاه، عدالت و... قرار گیرد.  نگارنده این نوشتار را با دو نمونه تاریخی به پایان می‌برد؛ یکی مربوط به آلمان است که فردریک کبیر در این کشور قصد داشت قصری مشابه کاخ ورسای فرانسه بسازد؛ اما ساخت این قصر به دلیل این‌که یک آسیابان حاضر نشد ملکش در مجاورت کاخ را به فردریک واگذار کند، متوقف شد. فردریک شخصاً به سراغ آسیابان رفت و علت را پرسید، آسیابان گفت «ملک ورثه است، نمی‌فروشم». فردریک برآشفت و گفت «این ملک را از تو می‌گیرم»؛ آسیابان به او پاسخ داد «نمی‌توانی، چون هنوز در برلین قاضی هست». دومین مورد این است که چرچیل در جریان جنگ جهانی دوم درراه جلسه‌ای فوری به راننده‌اش دستور داد «خیابان ورودممنوع را برو». اما یک افسر پلیس جلوی آن‌ها را گرفت و اجازه نداد. چرچیل هم گفت «جنگ را می‌بریم، چون قانون حاکم است و خیابان‌های ما به‌رغم بمباران سنگین دشمن، با قانون اداره می‌شود». بنابراین راه بهبود اوضاع کشور، (همان‌طور که در قانون اساسی آمده) اجرای قانون «برای همه» و «بدون تبعیض» است و این‌که افراد در برابر قانون یکسان هستند.