در خانه بودم. وقت به مطالعه گذشت. پیشنویس كتابى را براى اجازه چاپ مىبینم كه از روى اسناد ساواك چاپ شده در خاطراتم [در دوران مبارزه]، تهیهکردهاند. خاطرات [اسدالله] عَلَم كه علاوه بر ثبت تاریخ، نكات جالبى هم دارد؛ مثلاً وضع بد خانوادگى شاه با توجه به اختلافاتى كه با همسرش فرح دیبا داشتند و با توجه به آلودگىهاى جنسى كه شاه داشته و فرح مطلع بوده و با توجه به فساد بستگانش و نیز مواردى كه نشان مىدهد، به شدت با اعراب بد است و طرفدار اسراییل است.
نمونهاى ازآن، درخواست اسراییل از شاه، در جریان حمله مصر به اسراییل و عبور از كانال سوئز كه اسراییل از شاه مىخواهد، كُردهاى عراق را وادار به حمله به دولت عراق كند كه عراق، نتواند نیرو به كمك اعراب بفرستد و یا عادى و ارزشمند بودن زنبارگى براى عَلَم و شاه و اطلاع از انحرافات همدیگر كه بدون شرح، در خاطرات به صورت مكرر مىنویسد؛ بىادبى و تعبیرات زشت و مغرورانه از شاه زیاد دارد.
عفت، براى جمعكردن كمك براى سرطانىها، جلسه داشت و دیرآمد. من براى ظهر غذا پُختم؛ كباب دیگ.