خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
26 شهریور سال 1378: به منزل آقای عباس ملكی، برای دیدار آیتالله [محمد] فاضل لنكرانی رفتم. از مشهد برگشته و بیمار است؛ از لحاظ قلب، قند و چشم. ازكتاب تفسیر راهنمای من تمجیدكردند و برخی به خاطر دخالت زیاد در مدرسه و كارهای بیت امام صادق(ع) گله داشتند و نیز از وزارت ارشاد انتقاد نمودند و از من خواستند كه به آقای [سیدمحمد] خاتمی بگویم، [آقای عطاءالله مهاجرانی]، وزیر ارشاد را هدایت نمایند.
تعداد زیاد مراجع در قم و بیدروازه بودن دادن رساله را مشكل دیگری برای روحانیت و حوزه میدانند.تا شب در منزل مطالعه میكردم و استراحت. در رسانههای خارجی، اخبار زیادی از فشار بر ایران به خاطر محاكمات آشوبگران و جاسوسهای اسراییل وجود دارد و پارلمان اروپا، مصوبه تُندی علیه ایران صادركرده و از كشورهای اروپایی خواسته كه اجرا كنند. اشرفخانم مرعشیكه عمل جراحی برای سرطان سینهكرده و تحت شیمیدرمانی است، گفت، در مشهد به منزل یك نفر مدعی ارتباطات غیبی، به نام آقای خسروی رفته كه شاگرد مرحوم موسوی است و ادعاهایی در مورد ارتباط با مقامات عالی معنوی دارد و دستوری برای شفا به او داده و انگشتری هم برای حفاظت برای من فرستاده است؛ چون عفت همراه او بوده و عفت را شناخته، حرز او به عنوان «شرفالشمس» شناخته شده است.